eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
277 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
💫🐠💫🐠 مبارکه ی مائده آیه ۸ 🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 👈يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَآءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ. 👈ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، (در هر كار فردی و اجتماعی) قیامكننده استوار و دائم برای خدا و گواهان به عدل و قسط باشید و هرگز دشمنی با گروهی شما را بر آن ندارد كه عدالت نكنید؛ عدالت كنید كه آن به تقوا نزدیكتر است، و تقوا پیشه كنید كه همانا خداوند به آنچه میكنید آگاه است. 👌دشمنی نباید باعث بشه که از عدالت دوری کنیم.
سلام امام زمانم✋🌸 گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنم تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنم گل نرگس نکند مهر ، زمن برداری داغ دیدار رخت را به دلم بگذاری اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
۶۰ ها 🌷به نام خدای مهربان مهربان عرض شد که خداوند متعال سه تا تعبیر برای اولویت ها در قرآن کریم بیان کرده👌 اولین تعبیرش 👈 حکمت بود وقتی انسان حکیم باشه میدونه که چکار کنه✔️ تعبیر دوم 👈 هست در آیات مختلفی نسبت به این موضوع اشاره کرده مثلا 👈 هذا بصائر للناس بصیرت، همون تشخیص اولویت هاست انسان بصیر⇦ میدونه کجا چه کاری را بکنه✅ تعبیر سوم 👈فرقان هست می فرماید: کسی که تقوا داشته باشه خدا بهش فرقان میده ما اگه بر اساس دستورات دینی تقوا داشته باشیم😍 خدا فرقان میده فرقان یعنی چی؟؟ وسیله ای است که بتونی خوب و بد را تشخیص بدی👌👌 یعنی در مقام عمل خارجی و مصداقی میتونی خوب و بد را معین کنی و دنبال چه کاری باشی✔️ پس مساله ای که همه ی ما باهاش درگیریم همین بحث👈 اولویت هاست پس الان اولویت در چیه؟ یعنی در مورد چه موضوعی ما باید بحث کنیم و زمینه سازی کنیم تا ظهور محقق بشه؟؟؟ یکی از این موضوعات 👈 اصلاح مدیریت در جامعه است قبلا مقدمه هایی در این زمینه ذکر کردیم که ما در خیلی از چیزها به آمادگی رسیدیم ولی در تشخیص مدیریت صحیح در اینکه ما مدیریت صحیح را بشناسیم هنوز کار داریم☹️ ریشه ی قرآنی اصلاح مدیریت فهم صحیح مدیریت است👌 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ان شاءالله
⁉️ برای یک پدر، چیزی سخت تر از دیدن اختلاف بچه هاش نیست؛ که امام زمان پدر اصلی همه‌ی مردم‌اند و برخورد بد ما با همدیگه چه غمی به دل ایشون می‌نشونه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 👈 یکی از بسیجیان لشکر 31 عاشورا تعریف می کند: شب عملیات والفجر 8 شهید «محمد شمسی» در حاشیه اروندرود به مانعی بر می خورد و به شدت مجروح می شود. هرچه برادران اصرار می کنند «بیا تو را به عقب برگردانیم» قبول نمی کند و می گوید: شما به عملیات ادامه بدهید و نگذارید عملیات لو برود. وضع عجیبی بود. به هر زحمت بود، بچه ها را متقاعد کرد که به پیشروی ادامه دهند. من از فاصله نه چندان دور او را زیر نظر داشتم. زخم هایش عمیق بود و خونریزیش شدید. برای آن که سر و صدا نکند و عملیات لو نرود، سرش را داخل رود فرو کرد و در همان حال مظلومانه به شهادت رسید👌 هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۴۴ *═✧❁﷽❁✧═* به همین خاطر هر صبح🌄، تا از خواب بیدار می
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۴۵ *═✧❁﷽❁✧═* بعد از سلام ✋و احوال پرسی دوقلوها را یکی یکی آورد و توی اتاق گذاشت و به صمد گفت: «من امروز می خواهم بروم خانه خواهرت، شهلا. کمی کار دارد. می خواهم کمکش💪 کنم. این بچه ها دست و پا گیرند. مواظبشان باشی موقع رفتن رو به من کرد و گفت: «قدم😍 اتاق دم دستی خیلی کثیف است. آن را جارو کن و دوده اش را بگیر.»😕 صمد لباس پوشیده بود که برود. کمی به فکر🤔 فرو رفت و گفت: «تو می توانی هم مواظب بچه ها👶👧 باشی و هم خانه تکانی کنی؟!» شانه هایم را بالا انداختم و بی اراده لب هایم آویزان شد☹️ بدون اینکه جوابی بدهم. صمد گفت: «نمی توانی ❌هم خانه را تمیز کنی و هم به بچه ها برسی.» کتش👔 را درآورد و گفت: «من بچه ها را نگه می دارم، تو برو اتاق ها را تمیز کن. کارت که تمام شد، من می روم.»👌 با خودم فکر 😇کردم تا صبح زود است و بچه ها خوابند😴 بهتر است بروم اتاق ها را تمیز کنم. صمد هم ماند اتاق خودمان تا مواظب بچه ها باشد. پنجره های اتاق دم دستی را باز گذاشتم. لحاف کرسی را از چهار طرف بالا دادم روی کرسی. تشک ها را برداشتم و گذاشتم روی لحاف های تازده. همین که جارو را دست گرفتم تا اتاق را جارو کنم، صدای گریه 😫دوقلوها درآمد. اول اهمیتی ندادم. فکر 😇کردم صمد آن ها را آرام می کند. اما کمی بعد، صدای صمد هم بلند شد. ـ قدم! قدم😍 بیا ببین این بچه ها چه می خواهند؟! ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷