eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
289 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
955 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا صاحب الزمان: ۶۵ 🌷به نام خدای مهربان مهربان وقتی دانش مدیریت انسان بره بالا 👈 هر کسی ادعای مدیر بودن نمیکنه و اگه یکی هم بخواد بیاد مدیر بشه با هزار ترس و لرز میاد اسم مینویسه چرا؟؟ چون میدونه که اگه کوچک ترین ذره ای در مدیریتش؛ خلاف شرع عمل کنه مردم میفتن و پدرش رو در میارن👌 و اون موقع هم دیگه لازم نیست ما به شورای نگهبان شکایت کنیم که چرا فلانی را تاییدش کردید ؟؟؟؟ 😖 نمی خواییم بحث صرفا سیاسی بشه هر چند که ما جز سیاست هم چیزی نمیگیم😊 شورای نگهبان بعضی موقع ها یه جورایی کاندیداها رو بررسی می کنن که خیـــــلی افراد تازه جرات پیدا می کنن کاندید بشن☹️ که شاید اگه یه خواستگار بیاد؛ برای دخترشون اینجوری برخورد نمی کنن❌ چرا؟؟ چون میگن صبر کن؛ بالاخره دخترمون ناموس ما هست قرار نیست ناموس خودمونو بدیم دست هر کسی📛 ولی اگه یکم دقت کنیم و نگاه خودمونو نسبت به مملکت و ملت خودمون تغییر بدیم و ملت خودمونو یه ناموس در نظر بگیریم مطمئنا هر ننه قمری👈 تایید نمیشه بالاخره این (ملت) مهم تر از ناموس شما هست چرا؟ چون اگه کسی به دختر شما خیانت کنه خدای نکرده اولا یه نفر آسیب میبینه و درثانی👈 یه چندتا سکه حالا رد و بدل میشه یا نمیشه ولی اگه کسی به یه ملت خیانت کنه و مثلا ۷ سال ملت را سرگرم و الاف کنه این ۸۰ میلیون نفر خیانت کرده😏 و بماند که چه چیزهایی رو هم غارت بردن و کسی دنبالش نبوده❌ لذا رفقا مدیریت باید شناخت👌 این یکی از اولویت های ما هست براش وقت بزاریم تو دوره های مدیریتی شرکت کنیم✔️ البته دقت کنید اونم نه هر دوره ای چرا که الان همه دارن دوره های مختلف و کلاس های مختلف برگزار می کنن فقط دنبال پول و پول و پول هستند😏 بهترین کار اینه که بریم چندتا کتاب مدیریت اسلامی بخریم و خودمون بخونیم ✅ صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 *ما استراحت نخواهیم کرد*🔴 _۷ تیر، سالروز شهادت مظلومانه دکتر بهشتی و ۷۲ تن یاران انقلاب گرامی باد._ 🚩 *بهشتی یک ملت بود... هدیه محضر ارواح مطهراین شهدای🌷بزرگوار صلوات اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌷🌷🌷🌷🌷 *ما استراحت نخواهیم کرد* _۷ تیر، سالروز شهادت مظلومانه دکتر بهشتی و ۷۲ تن یاران انقلاب گرامی باد._ *بهشتی یک ملت بود...*👌 🔹حدود ساعت ۲۱:۰۷ دقیقه هفتم تیرماه ۱۳۶۰ ، دو بمب بسیار قوی، در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدّت انفجار، تمامی سقف ساختمان فروریخت و موجب به شهادت رسیدن شهید مظلوم آیت اللّه دکتر سید محمد حسینی بهشتی و ۷۲ تن از شخصیت های سیاسی ـ مذهبی گردید. 🔹در آن شب، یک بار دیگر دَدمنشان جهان خوار، از پشت بر قامت استوار مردان خدا خنجر کوفتند و به گمان خود کوشیدند که میدان را تهی کنند و قامت استوار ملّتی را که چنین به پاخاسته بود، درهم شکنند، اما هر قطره خونی که چکید، گواه پایدار جنایت جهان خواران شد و هر مردی که در خون غلطید، هزار مرد را، استوارتر و مصمم تر راهی میدان کرد؛ میدانی که نیروی اهریمنی باطل در برابر حق جز شکست ره به جایی نخواهد جست هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 شوق زیارت امام عصر ❓ برای زیارت امام زمان چه کاری انجام بدهیم؟ 🔆 آیت‌الله : زیاد صلوات اهدای وجود مقدسش نمایید، همراه با دعای تعجیل فرجش و زیاد به مسجد جمکران مشرف شوید با ادای نمازهایش. 📚 به‌سوی محبوب، ص۵۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 زیبای 🤲 « ترجمه دعای فرج » 💢 خدای من! بلا و مصائب ما زیاد شد...
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۵۵ *═✧❁﷽❁✧═* دلم❤️ می خواست بروم خانه پدرم؛ اما سراغ د
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۵۶ *═✧❁﷽❁✧═* ته دلم❤️ می گفتم اگر روزه ام را بخورم، بچه ام بی دین و ایمان می شود😢 وقتی حالم خیلی بد شد و دست و پایم به لرزه افتاد😰، خدیجه چادر سر کرد تا برود صمد را خبر کند. گفتم: «به صمد نگو❌هول می کند. باشد می خورم؛ اما به یک شرط.» خدیجه که کمی خیالش راحت شده بود، گفت: «چه شرطی⁉️» گفتم: «تو هم باید روزه ات را بخوری.»☹️ خدیجه با دهان باز نگاهم می کرد. چشم هایش از تعجب گرد 😳شده بود. گفت: «تو حالت خراب است، من چرا باید روزه ام را بخورم⁉️» گفتم: «من کاری ندارم، یا با هم روزه مان را می شکنیم، یا من هم چیزی نمی خورم.»😞 خدیجه اول این پا و آن پا کرد. داشتم بی هوش🤕 می شدم. خانه دور سرم می چرخید. تمام بدنم یخ کرده و به لرزه😰 افتاده بود. خدیجه دوید. دو تا تخم مرغ🍳 شکست و با روغن حیوانی نیمرو درست کرد. نان 🥖و سبزی هم آورد. بوی نیمرو که به دماغم👃 خورد، دست و پایم بی حس شد و دلم ضعف رفت. لقمه ای جلوی دهانم گرفت. سرم را کشیدم عقب و گفتم: «نه... اول تو بخور😋» خدیجه کفری شده بود. جیغ زد😖 سرم. گفت: «این چه بساطی است بابا. تو حامله ای، داری می میری، من روزه ام را بشکنم⁉️» گریه ام 😭گرفته بود. گفتم: «خدیجه! جان من، تو را به خدا بخور. به خاطر من.» خدیجه یک دفعه لقمه را گذاشت توی دهانش و گفت: «خیالت راحت شد. حالا می خوری😋» دست و پایم می لرزید. با دیدن خدیجه شیر 🦁شدم. تکه ای نان برداشتم و انداختم روی نیمرو و لقمه اول را خوردم😋 بعد هم لقمه های بعدی. وقتی حسابی سیر شدم و جان به دست و پایم👣 آمد، به خدیجه نگاه کردم؛ او هم به من. لب هایمان از چربی نیمرو برق می زد. گفتم: «الان اگر کسی ما را ببیند👀، می فهمد روزه مان را خورده ایم.» اول خدیجه لب هایش را با دستک چادرش پاک کرد و بعد من. اما هر چه آن ها را می مالیدیم، سرخ تر و براق تر می شد. چاره ای نبود. کمی از گچ دیوار کندیم و آن را کشیدیم روی لب هایمان. بعد با چادر پاکش کردیم. فکر 😇خوبی بود. هیچ کس نفهمید روزه مان را خوردیم👌 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷