#نهضت_انتظار ۸۲
#عبرت_گرفتن
🌷به نام خدای مهربان مهربان
اگه کسی می خواد حرف یهودی ها رو
گوش کنه بهشون بگه که
ما می خواهیم مثل شما زندگی کنیم
👈 خانواده دار
و از این زندگی هاشون عبرت بگیریم
ما نمیگیم که اونا دارای خانواده ی ایده آل هستند❌
فیلم هایی که برای خودشون میسازند
چقدر خانواده هاشونو مستحکم نشون میدن☹️
انقدر احترام میذارن به خانواده هاشون
ولی به مردم چی میگن؟؟
کاری می کنن که خانواده ها متزلزل بشه
دستور میدن فیلم هایی درست کنن
علیه خانواده ها و در سراسر جهان پخش می کنند😏
اونا بنیاد خانواده را مستحکم نشون میدن
چرا؟؟
چون می خوان بر ابناء بشر تسلط پیدا کنند😒
خانواده در آخرالزمان اهمیت داره
البته اگه ما بسمت تشکیل خانواده بریم
چرا که بخاطر همین تبلیغ های سوء و غلط در جامعه
خیلی ها اصلا خانواده تشکیل نمیدن❌
و اگر هم تشکیل بدن
ده سال اول را دونفره می گذرونن
بعد توقع داریم بنیان خانواده مستحکم بشه؟؟؟
یه سوال و جواب و بحث را جمع بندی کنیم
اومد سوال کرد که حاج آقا!!!
👈 شما که انقدر به خانواده اهمیت میدید
و میگید که اگه خانواده درست بشه
یه قدم به ظهور نزدیک میشیم✔️
البته بگم خیلی قدم نزدیک میشیم
قدیم ها که خانواده خیلی خوب بود
چرا اون موقع ظهور رخ نداد؟؟؟
سوال دقیق و اساسی هست
یکم تامل کنیم تا در موردش بحث کنیم
ان شاءالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
10.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ « شناخت امام زمان »
👤 استاد #رائفی_پور
🔹 اصلیترین وظیفه هرکس شناخت امام زمانشه
[ #امامزمان{عجلاللهتعالی فرجہالشریف} ]
همه شهر به چاه افتـادند🍂
مددۍ یوسف زهراۍ همـه🌼
بی تو دارند همـه میمیرند🥀
زود برگـرد مسیحاۍ همـه🌻
#اللهمعجـللولیـڪالفـرج♥️
💠روزشمار غدیر💠
🍃 #امیرالمومنین علیه السلام:
🌸هنگامی که از چیزی میترسی،
خود را در آن بیفکن؛
زیرا گاهی ترسیدن از چیزی
از خود آن سخت تر است...🌸
📚 #نهج_البلاغه / حکمت ۱۷۵
🌹۲۰ روز تا بزرگترین عید خدا #عیدغدیر 🌹
#سید_محمد_امیری_مقدم
🌷🌷🌷🌷🌷
👈حلال کنید, امروز پای خاک ریز دو تا از گلوله های آر پی چی به هدف نخورد.
حقوق این ماهم حلال نیست.
ببخشید...👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۷۷ *═✧❁﷽❁✧═* خواهرم کنارم نشست. حالش خوب☺️ شده بود.
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۷۸
*═✧❁﷽❁✧═*
از صبح🌄 زود می رُفتم و می شستم و همه جا را برق می انداختم. بچه ها👧 را تر و تمیز می کردم. همه چیز را دستمال می کشیدم. هر کس می دید👀فکر می کرد مهمان عزیزی😍 دارم.
صمد مهمان عزیزم💞 بود. غذای مورد علاقه اش را بار می گذاشتم. آن قدر به آن غذا می رسیدم که خودم حوصله ام سر می رفت👌
گاهی عصر 🌅که می شد، زن داداشم می آمد و بچه ها را با خودش می برد و می گفت: «کمی به سر و وضع خودت برس😒»
این طوری روزها و هفته ها 🗓را می گذراندیم. تا عید هم از راه رسید.
پنجم عید بود و بیشتر دید و بازدیدهایمان را رفته🚶♂ بودیم.
صبح که از خواب😴 بیدار شدیم، صمد گفت: «می خواهم امروز بروم.»
بهانه آوردم: «چه خبر است به این زودی! باید بمانی. بعد از سیزده برو☹️»
گفت: «نه قدم، مجبورم نکن. باید بروم. خیلی کار دارم.»
گفتم : «من دست تنهام. اگر مهمان سرزده برسد، با این دو تا بچه کوچک و دستگیر چه کار😔 کنم؟»
گفت: «تو هم بیا برویم.»
جا خوردم. گفتم: «شب 🌃خانه کی برویم؟ مگر جایی داری؟!»
گفت: «یک خانه🏠 کوچک برای خودم اجاره کرده ام. بد نیست. بیا ببین خوشت می آید.»
گفتم: «برای همیشه؟»
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷