🌺💫🌺💫
#سوره مبارکه ی توبه آیه ۲۸
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
👈يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوٓا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ
نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ
عَامِهِمْ هَٰذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ
يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِٓ إِنْ شَآءَ إِنَّ اللَّهَ
عَلِيمٌ حَكِيمٌ .
👌ای كسانی كه ایمان آوردهاید، جز این
نیست كه مشركان نجس و پلیدند، پس
نباید بعد از امسال (سال نهم هجرت،
سال نزول سوره برائت) به مسجد
الحرام نزدیك شوند، و اگر (به واسطه
قطع رابطه با آنها) از فقر و تنگدستی
بیم داشتید خدا اگر بخواهد به زودی
شما را از فضل خویش بینیاز میكند،
حقّا كه خداوند بس دانا و با حكمت
است.
💫🌺💫🌺
#سلام_مولای_مهربانم♥️🖇
تو را میجویم فراتر از انتظار
و آنچنان دوستت دارم
که نمی دانم کدامیک از ما
غایب است...
ولی در آخر به این نتیجه میرسم ؛
که غایب من هستم!
زیرا تو همیشه بوده ای؛
ولی چشمان من تو را نمی بینند!!!😭
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🤲🏻
#صبحتون_مهدوی🌤
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#نهضت_انتظار ۸۸
#تنوع_علاقه
🌷به نام خدای مهربان مهربان
انسان چون دارای تنوع های زیادی است
چون دارای نیازمندی های زیادی است
بخاطر همین هم
نیاز به مدیریت داره👌
برای غذا خوردن مجبوره مدیریت کنه
چون یه نوع غذا نیست😖
اول کدوم نیاز؟؟
با کدوم غذا؟؟
همین میشه مدیریت کردن✔️
مدیریت فرآیندی است که انسان بهش نیاز داره
بخاطر تنوع هایی که در بیرون و درون خودش با اون ها مواجه است✅
اگه کسی مدیریت نکرد چی میشه؟
حرکتش در زندگی مثل سر خوردن یه قلوه سنگ
تو رودخونه است❌
میاد اون پایین یه شکلی پیدا میکنه
ممکنه خورد بشه
ممکنه بشکنه
ممکنه هم تصادفا شکل خوبی پیدا کنه😖
و اینگونه مدیریت زندگی انسان را توام
با برنامه قرار نمیده❌
خداوند انسان را طوری خلق کرده که
بتونه مدیریت کنه👌
و این در وجود حیوان نیست
مثلا میگن گربه وقتی مریض میشه
میل به یه غذایی پیدا میکنه که
همون دوای اوست✔️
ولی انسان بعضی وقت ها اگه میل به غذایی پیدا کنه
ممکنه اون غذا براش ضرر هم داشته باشه📛
تازه ما میتونیم امیال انسان را هم مدیریت کنیم
برخلاف حیوان ها که نمیشه💢
لذا حیوان مثل یه قلوه سنگ زندگی میکنه
ولی انسان نه⚡️
و اگه به یه چیزی هم میل پیدا کرد میتونه
بگه وایستا
من می خوام بدونم به چند چیز نیاز دارم
کدوم میل را انتخاب کنم✅
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
💠⚜💠
⛅️ #فوائد_امام_غایب
2⃣قسمت دوم
⬅️ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻮﺭ ﻫﺴﺘﻲ
👈ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﺗﻌﺎﻟﻴﻢ ﺩﻳﻨﻲ، ﺍﻣﺎﻡ، ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻓﻴﺾ ﺭﺳﺎﻧﻲِ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭘﺪﻳﺪﻩﻫﺎﻱ ﺟﻬﺎﻥ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ ﻫﺴﺘﻲ ﻣﺤﻮﺭ ﻭ ﻣﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﻭ ﺁﺩﻡ، ﺟﻦ ﻭ ﻣﻠﻚ ﻭ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﻭ ﺟﻤﺎﺩﻱ ﻧﻤﻲ ﻣﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺳﺆﺍﻝ ﺷﺪ ﺁﻳﺎ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﻲﻣﺎﻧﺪ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻓﺮﻭ ﻣﻲﺭﻭﺩ. [1].
⚜ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻭ ﺩﺭﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﭘﻴﺎﻡﻫﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻛﻤﺎﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ، ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﻓﻴﺾ ﻭ ﻟﻄﻔﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻣﻲﺭﺳﺪ، ﺍﻣﺮﻱ ﺭﻭﺷﻦ ﻭ ﺑﺪﻳﻬﻲ ﺍﺳﺖ. ﺯﻳﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺑﺸﺮﻱ ﺭﺍ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﻟﻲ ﺍﺯ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﮔﺴﺘﺮﻩ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﻫﺮ ﻧﻌﻤﺖ ﻭ ﻓﻴﻀﻲ ﺍﺯ ﻧﺎﺣﻴﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻛﻮﭼﻚ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺍﺳﺖ.
🔹ﺑﻪ ﺑﻴﺎﻥ ﺁﺷﻜﺎﺭﺗﺮ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ، ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﻓﻴﻮﺿﺎﺕ ﻭ ﻋﻄﺎﻳﺎﻱ ﺍﻟﻬﻲ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ.
🔆ﻫﻢ ﺍﺻﻞ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﻧﻌﻤﺖﻫﺎ ﻭ ﺑﻬﺮﻩﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺣﻴﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﺍ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺩﺭ ﻓﺮﺍﺯﻱ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻛﺒﻴﺮﻩ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ:[2]. [ﺍﻱ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ]ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺷﻤﺎ [ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ] ﺁﻏﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺷﻤﺎ [ﻧﻴﺰ ﺁﻥ ﺭﺍ] ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﻭ ﺑﻪ [ﺳﺒﺐ ﻭﺟﻮﺩ] ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻣﻲﻓﺮﺳﺘﺪ ﻭ ﺑﻪ [ﺑﺮﻛﺖ ﻭﺟﻮﺩ] ﺷﻤﺎ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﺪ، ﺟﺰ ﺑﻪ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺍﻭ.
👌ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺁﺛﺎﺭ ﻭﺟﻮﺩﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭﻱ ﺍﻭ ﺧﻠﺎﺻﻪ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﻠﻜﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ - ﺣﺘّﻲ ﺩﺭ ﻏﻴﺒﺖ ﻭ ﻧﻬﺎﻥ ﺯﻳﺴﺘﻲ - ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﺣﻴﺎﺕ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻭﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻛﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﺮﺗﺮ ﻭ ﻛﺎﻣﻠﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﻓﻴﻮﺿﺎﺕ ﻭ ﺩﺍﺩﻩﻫﺎﻱ ﺍﻟﻬﻲ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﺮ ﭘﺪﻳﺪﻩﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﺭﺍﻳﻦ ﻋﺮﺻﻪ ﻓﺮﻗﻲ ﺑﻴﻦ ﻏﻴﺒﺖ ﻭ ﻇﻬﻮﺭ ﺍﻭ ﻧﻴﺴﺖ. ﺁﺭﻱ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺛﺎﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﻏﻴﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻬﺪﻱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺧﻠﻠﻲ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ.
🔹ادامه دارد.....
📚منابع
[1] ﻫﻤﺎﻥ، ﺝ 2، ﺹ 511.
[2] ﻛﺎﻓﻲ، ﺝ 1، ﺹ 201.
📘برگرفته از کتاب نگین آفرینش
#فوائد_امام_غائب
🌷🌷🌷🌷🌷
👈درجمعه خونین بیش از ۱۵۰ هزار زائرکه درخیابانهای مکه با دادن شعارمرگ بر آمریکا ومرگ براسرائیل درحرکت بودند، موردضرب وشتم ماموران دولت #سعودی قرار گرفتند ودرحالی که مامورین مجهز به انواع اسلحه سردوگرم، باتوم وگاز اشک آوروخفه کننده بودند، بامسدود نمودن محور اصلی حرکت جمعیت، به سرکوبی وکشتاروضرب وشتم تظاهر کنندگان بی پناه پرداختند...
همچنین قطعات بزرگ سنگ، بطری وتکه های سیمانی ازساختمانهای مرتفع اطراف برسروشانه وپشت مردم بیگناه فرود می آمدوآنهارا به زمین می انداخت
بسیاردرد آور است که آمار شهدا مربوط به روزهای پس از حادثه جمعه خونین است که مأموران سعودی اجازه مداوای مجروحین حادثه را در بیمارستان ها نمی دادندو برخی از مجروحین که جراحات حادداشتند، پس ازتحمل رنج و دردفراوان و درحالی که امکان مداوای آنها بود، به شهادت می رسیدند
حمله به زائران خانه خدا نشان دادکه سردمداران #وهابی عربستان، نه تنها لیاقت خدمت به حرمین شرفین در این کشور را ندارند، بلکه برای اثبات سرسپردگی خویش حاضرند #احکام مُحکم الهی را نیز زیر پا بگذارند👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۸۵ *═✧❁﷽❁✧═* این شد تمام حرفی که بین من و او زده شد. چ
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۸۶
*═✧❁﷽❁✧═*
چند روز اول تحمل همه چیز برایم سخت بود؛ اما آرام آرام به این وضعیت هم عادت کردم👌
صمد ده روز در آن بیمارستان🏨 ماند. هر روز صبح زود خدیجه و معصومه را به همسایه دیوار به دیوارمان می سپردم و می رفتم بیمارستان، تا نزدیک ظهر🌞 پیشش می ماندم. ظهر می آمدم خانه، کمی به بچه ها می رسیدم و ناهاری می خوردم 😋و دوباره بعدازظهر بچه ها را می سپردم به یکی دیگر از همسایه ها و می رفتم تا غروب پیشش می ماندم.
یک روز بچه ها خیلی نحسی کردند. هر کاری می کردم، ساکت نمی شدند. ساعت⏰ یازده ظهر بود و هنوز به بیمارستان نرفته بودم که دیدم در🚪 می زنند. در را که باز کردم، یکی از دوستان صمد پشت در بود. با خنده سلام ✋داد و گفت: «خانم ابراهیمی ! رختخواب آقا صمد را بینداز، برایش قیماق درست کن که آوردیمش😍»
با خوشحالی😌 توی کوچه سرک کشیدم. صمد خوابیده بود توی ماشین🚗دو تا از دوست هایش هم این طرف و آن طرفش بودند. سرش روی پای آن یکی بود و پاهایش روی پای 👣این یکی. مرا که دید، لبخندی زد و دستش را برایم تکان داد. با خنده ☺️و حرکتِ سر سلام و احوال پرسی کردم و دویدم و رختخوابش را انداختم.
تا ظهر دوست هایش پیشش ماندند و سربه سرش گذاشتند. آن قدر گفتند و خندیدند☺️ و لطیفه تعریف کردند تا اذان ظهر شد. آن وقت بود که به فکر رفتن🚶♂ افتادند.
دو تا کیسه نایلونی دادند دستم و دستور و ساعت مصرف داروها 💊را گفتند و رفتند.
آن ها که رفتند، صمد گفت: «بچه ها را بیاور که دلم برایشان💔 لک زده.»
بچه ها را آوردم و نشاندم کنارش. خدیجه و معصومه اولش غریبی🙊 کردند؛ اما آن قدر صمد ناز و نوازششان کرد و پی دلشان❤️ بالا رفت و برایشان شکلک درآورد که دوباره یادشان افتاد این مرد لاغر و ضعیف و زرد پدرشان😍 است.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷