eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
278 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷🌷🌷 👈خداوند وعده داده که شما اگر مقاومت کنید و حضور داشته باشید دیگر با نتیجه کاری نداشته باشید ؛ زیرا پیروزی از آن شما است . وعده دیگر خداوند این است که دشمنان شما را از احمق ترین ها آفریدیم و آنها اشتباه می کنند ؛ دشمنان به دنبال ایجاد رعب و وحشت هستند ولی نمی‌ دانند و نمی ‌فهمنند که ما برای شهادت مسابقه می‌ دهیم و وابستگی نداریم ؛ اعتقاد ما این است که از سوی خدا آمده‌ ایم و به سوی او می رویم. شما می بینید که با آمدن یک شهید موجی از روحیه جهاد و شهادت دمیده می شود...👌 حبیب سپاه اسلام مدافع حرم و حریم آل الله هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
📌 🔅آگاه باشید؛ او (مهدی) تمامی طوایف و قبایل شرک را دَرهم خواهد کوبید و نابود می کند 📝 فرازی از سخنان پیامبر اکرم در درباره امام زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۹۰ *═✧❁﷽❁✧═* در همین موقع، مردی از ته کوچه بدوبدو آمد
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۹۱ *═✧❁﷽❁✧═* یکی از زن ها گفت: «به نظر 😇من این مرد دنبال حاج آقای شما می گشت. از طرف منافق ها آمده بود و می خواست شما را شناسایی کند تا انتقام آن منافق هایی را که حاج آقای شما دستگیرشان کرده بود بگیرد» با شنیدن👂 این حرف، دلهره ❣به جانم افتاد. بیشتر دلواپسی ام برای صمد بود. می ترسیدم دوباره اتفاقی برایش بیفتد. مرد بدجوری همه را ترسانده بود. به همین خاطر همسایه ها به خانه ما نیامدند و رفتند. من هم در حیاط را سه قفله کردم. حتی درِ توی ساختمان را هم قفل🔒 کردم و یک چهارپایه گذاشتم پشت در. آن شب صمد خیلی زود آمد. آن وضع را که دید، پرسید: «این کارها چیه⁉️» ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید ☺️و گفت: «شما زن ها هم که چقدر ترسویید. چیزی نیست. بی خودی می ترسی.» بعد از شام، صمد لباسش👕 را پوشید. پرسیدم: «کجا؟!» گفت: «می روم کمیته کار دارم. شاید چند روز نتوانم بیایم.» گریه ام 😭گرفته بود. با التماس🙏 گفتم: «می شود نروی؟» با خونسردی گفت: «نه.» گفتم: می ترسم😰 اگر نصف شب آن مرد و دار و دسته اش آمدند چه کار کنم⁉️» صمد اول قضیه را به خنده گرفت؛ اما وقتی دید ترسیده ام، کُلت🔫 کمری اش را داد به من و گفت: «اگر مشکلی پیش آمد، از این استفاده کن.» بعد هم سر حوصله طرز استفاده از اسلحه را یادم داد و رفت🚶‍♂ اسلحه را زیر بالش گذاشتم و با ترس و لرز خوابیدم😴 نیمه های شب بود که با صدایی از خواب پریدم. یک نفر داشت در می زد. اسلحه را برداشتم و رفتم توی حیاط. هر چقدر از پشت در🚪 گفتم: «کیه؟» کسی جواب نداد. دوباره با ترس و لرز😰 آمدم توی اتاق که در زدند. مانده بودم چه کار کنم. مثل قبل ایستادم پشت در و چند بار گفتم: «کیه⁉️» این بار هم کسی جواب نداد. چند بار این اتفاق تکرار شد. یعنی تا می رسیدم توی اتاق، صدای زنگ🔊 در بلند می شد و وقتی می رفتم پشت در کسی جواب نمی داد🤐 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
هدایت شده از امام‌ زمانی ام ³¹³
🔴 ✍ابوعلی سینا میگوید:چنانچه (دختری در خانه مانده) باشد بر روی کاغذ براے او این سوره در روز نوشته شود سپس اسم او و اسم مادرش نیز نوشته شده و این کلمات نیز نوشته شود👇 🔵 eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙🥀🌙🥀 مبارکه ی توبه آیه ۱۰۳ 🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋 👈خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ . 👈(ای ولی امر امت) از اموال آنان زكاتی بگیر كه بدین كار (جان و مال) آنها را پاكیزه میكنی و رشد می‌دهی، و بر آنها دعا كن و درود فرست كه همانا دعا و درود تو مایه آرامشی برای آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست. 👌خذ من اموالهم صدقه 🌙🥀🌙🥀
سلام و صبح بخیر امام زمانم!💚 آقا سلام می دهم از جان و دل به تو ☄تا اینکه بشنوم «و علیک السّلام» را … ✨ یقین دارم صدایم را میشنوی و سلامم را پاسخ میدهی …🌺 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیشه دزد می‌ترسد که صاحبخانه باز آید در اینجا حاکمان ترسیده‌اند آقا ظهـورت را چنان که چـوب حنّانه پیمبر را صـدا می‌زد بیا که پرچم عباس می‌خواهد حضورت را بمولانا قمر بنی هاشم (علیه السلام) ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈