🌷🌷🌷🌷🌷
👈خداوند وعده داده که شما اگر مقاومت کنید و حضور داشته باشید دیگر با نتیجه کاری نداشته باشید ؛
زیرا پیروزی از آن شما است .
وعده دیگر خداوند این است که دشمنان شما را از احمق ترین ها آفریدیم و آنها اشتباه می کنند ؛
دشمنان به دنبال ایجاد رعب و وحشت هستند ولی نمی دانند و نمی فهمنند که ما برای شهادت مسابقه می دهیم و وابستگی نداریم ؛ اعتقاد ما این است که از سوی خدا آمده ایم و به سوی او می رویم.
شما می بینید که با آمدن یک شهید موجی از روحیه جهاد و شهادت دمیده می شود...👌
حبیب سپاه اسلام
مدافع حرم و حریم آل الله
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
📌 #طرح_مهدوی
🔅آگاه باشید؛ او (مهدی) تمامی طوایف و قبایل شرک را دَرهم خواهد کوبید و نابود می کند
📝 فرازی از سخنان پیامبر اکرم در #خطبه_غدیر درباره امام زمان
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۹۰ *═✧❁﷽❁✧═* در همین موقع، مردی از ته کوچه بدوبدو آمد
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۹۱
*═✧❁﷽❁✧═*
یکی از زن ها گفت: «به نظر 😇من این مرد دنبال حاج آقای شما می گشت. از طرف منافق ها آمده بود و می خواست شما را شناسایی کند تا انتقام آن منافق هایی را که حاج آقای شما دستگیرشان کرده بود بگیرد»
با شنیدن👂 این حرف، دلهره ❣به جانم افتاد. بیشتر دلواپسی ام برای صمد بود. می ترسیدم دوباره اتفاقی برایش بیفتد.
مرد بدجوری همه را ترسانده بود. به همین خاطر همسایه ها به خانه ما نیامدند و رفتند. من هم در حیاط را سه قفله کردم. حتی درِ توی ساختمان را هم قفل🔒 کردم و یک چهارپایه گذاشتم پشت در.
آن شب صمد خیلی زود آمد. آن وضع را که دید، پرسید: «این کارها چیه⁉️»
ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید ☺️و گفت: «شما زن ها هم که چقدر ترسویید. چیزی نیست. بی خودی می ترسی.»
بعد از شام، صمد لباسش👕 را پوشید.
پرسیدم: «کجا؟!»
گفت: «می روم کمیته کار دارم. شاید چند روز نتوانم بیایم.»
گریه ام 😭گرفته بود. با التماس🙏 گفتم: «می شود نروی؟»
با خونسردی گفت: «نه.»
گفتم:
می ترسم😰 اگر نصف شب آن مرد و دار و دسته اش آمدند چه کار کنم⁉️»
صمد اول قضیه را به خنده گرفت؛
اما وقتی دید ترسیده ام، کُلت🔫 کمری اش را داد به من و گفت: «اگر مشکلی پیش آمد، از این استفاده کن.» بعد هم سر حوصله طرز استفاده از اسلحه را یادم داد و رفت🚶♂
اسلحه را زیر بالش گذاشتم و با ترس و لرز خوابیدم😴 نیمه های شب بود که با صدایی از خواب پریدم. یک نفر داشت در می زد.
اسلحه را برداشتم و رفتم توی حیاط. هر چقدر از پشت در🚪 گفتم: «کیه؟» کسی جواب نداد.
دوباره با ترس و لرز😰 آمدم توی اتاق که در زدند. مانده بودم چه کار کنم. مثل قبل ایستادم پشت در و چند بار گفتم: «کیه⁉️» این بار هم کسی جواب نداد. چند بار این اتفاق تکرار شد. یعنی تا می رسیدم توی اتاق، صدای زنگ🔊 در بلند می شد و وقتی می رفتم پشت در کسی جواب نمی داد🤐
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
🔴 #گشایشبختدرعرضیکهفته
✍ابوعلی سینا میگوید:چنانچه (دختری در خانه مانده) باشد بر روی کاغذ براے او این سوره در روز #جمعه نوشته شود سپس اسم او و اسم مادرش نیز نوشته شده و این کلمات نیز نوشته شود👇
🔵 eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
🌙🥀🌙🥀
#سوره مبارکه ی توبه آیه ۱۰۳
🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋
👈خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ
وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ
سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ .
👈(ای ولی امر امت) از اموال آنان
زكاتی بگیر كه بدین كار (جان و مال)
آنها را پاكیزه میكنی و رشد میدهی، و
بر آنها دعا كن و درود فرست كه همانا
دعا و درود تو مایه آرامشی برای
آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست.
👌خذ من اموالهم صدقه
🌙🥀🌙🥀
همیشه دزد میترسد که صاحبخانه باز آید
در اینجا حاکمان ترسیدهاند آقا ظهـورت را
چنان که چـوب حنّانه پیمبر را صـدا میزد
بیا که پرچم عباس میخواهد حضورت را
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
بمولانا قمر بنی هاشم (علیه السلام)
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈