eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
277 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 🌳سلام ای معنی آیات قرآن 📖 ✨بیا با هم ببندیم و پیمان 🌳در آن لحظه که هنگام شد ✨اشاره کن سر راهت دهیم جان❤️ اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
۹۳ ؟؟ 🌷به نام خدای مهربان مهربان یکی از مشکلاتی که امروزه در مراکز آموزشی داریم مخصوصا تو حوزه علمیه وجود داره😖 اینه که مباحثشون بیشتر تفکری است نه تدبری❌ و همین باعث میشه که از جامعه عقب بمونن تدبیر یعنی اینکه 👈 چگونه می خوایی بچینی؛ چگونه می خوایی اقدام کنی اما تفکر یعنی👈 دلائلش را بیار و یه چیزی را اثبات کن و بجای اینکه علماء برنامه ریزی کنن میان و مبانی را حفظ می کنند☹️ لذا بهترین فعالیت تو حوزه علمیه نان را به نرخ تفکر می خورن💢 اما روی تدبری 👈 خیلی کمتر کار کرده یعنی برنامه ریزی در این مراکز ضعیف است لذا اکثر علماء می تونن مبانی اثبات خدا را بگن میتونن پاسخ به شبهات معاد و هستی را جواب بدن ولی حاج آقا من چجوری برنامه ریزی کنم و برم جلو را نمیتونن بهش خوب بپردازن😢 چرا؟ چون تدبیر و مدیریت خیــــلی ضعیف است و بخاطر همین وقتی بعضی سیاسیون با این علماء دیدار دارن؛ به راحتی می تونن سر علماء کلاه بزارن😒 و میدونید قشنگی قصه کجاس؟؟ جایی که اگه یه عالم دینی تدبیر و برنامه ریزی نداشته باشه؛ میگن این کارش درسته☹️ و اصلا نمیتونه تشخیص بده که چی به چی هستش چی شد که ما به مدیریت احتیاج داریم؟ به برنامه ریزی و اقدام احتیاج داریم؟ برنامه ریز تنها هم نه❌ بلکه به نظارت و کنترل هم نیاز داریم حتی به بررسی نتیجه👌 بذارید از قرآن آیه بیارم تا ببینیم که مدیریت اصل زندگی ما هست صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 🔅آگاه باشید؛ او (حضرت مهدی) تمامی دِژها را فتح نموده و ویران خواهد ساخت. 📝 فرازی از سخنان پیامبر اکرم در درباره امام زمان
🍂دلمان به غدیری خوش است که تو؛ سایه سرمان باشی به انتظار، می‌ایستیم تا غدیری...کنار تو... ای وارث غدیر جز چشم براهی‌ات کار دیگری در زمین نداریم... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌷🌷🌷🌷🌷 هروقت قرار بود برود. اگر من راضی نبودم تمام تلاشش را می کرد یا مأموریت را نرود و یا به هر نحوی مرا راضی می کرد. اما این بار فرق داشت. مدام گریه می کردم تا منصرفش کنم، اما نه به گریه هایم کرد تا سست شود و نه از رفتن منصرف شد. صبح با اشک و قرآن بدرقه اش کردم. دستی به کشید و خیسی اشکم را به سر و صورتش زد و گفت " بیا بیمه شدم. صحیح و سالم بر میگردم"👌 هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۹۳ *═✧❁﷽❁✧═* ترس😲 به سراغم آمد. درِ خانه همسایه را زدم
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۹۴ *═✧❁﷽❁✧═* رفت روی لبه دیوار از آنجا پرید توی حیاط. کمی بعد سرباز👨‍🏭 در را باز کرد. گفت: «هیچ کس تو نیست. دزدها از پشت بام آمده اند و رفته اند👌» خانه به هم ریخته بود😱 درست است هنوز اسباب و اثاثیه را نچیده بودیم. اما این طور هم آشفته بازار نبود. لباس هایمان👕 ریخته بود وسط اتاق. رختخواب ها هر کدام یک طرف افتاده بود. ظرف و ظروف مختصری که داشتیم، وسط آشپزخانه پخش و پلا بود. چند تا بشقاب🍽 و لیوان شکسته هم کف آشپزخانه افتاده بود. صمد با نگرانی 😟دنبال چیزی می گشت. صدایم زد و گفت: «قدم! اسلحه🔫 اسلحه ام نیست. بیچاره شدیم.» اسلحه اش را خودم قایم کرده بودم. می دانستم اگر جای چیزی امن نباشد، جای اسلحه امنِ امن است. رفتم سراغش. حدسم درست بود. اسلحه سر جایش بود. اسلحه را دادم دستش، نفس😤 راحتی کشید. انگار آب از آب تکان نخورده بود. با خونسردی گفت: «فقط پول ها 💶را بردند. عیبی ندارد فدای سر تو و بچه ها.» با شنیدن 👂این حرف، پاهایم سست شد. نشستم روی زمین. پول ژیانی را که چند هفته پیش فروخته بودیم گذاشته بودم توی قوطی شیر🍼خشک معصومه. قوطی توی کمد بود. دزد قوطی را برده بود. کمی بعد سراغ چند تکه طلایی 💍که داشتم رفتم. طلاها هم نبود. صمد مرتب می گفت: «عیبی ندارد. غصه نخور. بهترش را برایت😍 می خرم. یک کم پول و چند تکه طلا که این همه غصه ندارد. اصلِ کار اسلحه بود که شکر خدا سر جایش است💯» ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷