⚫️#شهدای_کربلا (۸)
«حضرت علی اکبر»
🌴حضرت علی اکبر علیه السلام
فرزند بزرگ امام حسین در 11 شعبان سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود. مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است . لیلا برای امام حسین پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا ، رویش روی رسول، گفتگویش گفتگوی رسول خدا ، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید "هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می شدیم به چهره او می نگریستیم"...
يكى از بارزترين نمونههاى كمال و اسوههاى پاكى و مردانگى، حضرت «على اكبر (عليه السلام)» شهيد بزرگ حماسه عاشورا و فرزند بافضيلت سيدالشهدا (عليه السلام) است. سزاوار است كه از او درس جوانمردى و مقاومت و ايمان و ادب بياموزيم و نسلى را تربيت كنيم كه پوياى راه نورانى آن شهيد باشد.
👌تربيت شايسته امام حسين (عليه السلام) سبب شد تا على اكبر به بهترين صفات كمال آراسته شود. عواملى همچون: اصالت خانوادگى، تربيت و وراثت، كسب علم و فضايل كه از عناصر تشكيل دهنده شخصيت هر كس است، در وجود و زندگى او فراهم بود. خلق و خوى او و رفتار و حركات و ادب و متانتش در حد اعلاى برجستگى و درخشندگى بود؛ آنگونه كه گفته و نوشتهاند، رفتارش حركات و رفتار پيامبر خداصلى الله عليه وآله را در ذهنها زنده مىكرد. على اكبر شاخهاى از آن شجره طيبه و ريشه پاك بود و وارث همه خوبىهاى خاندان عصمت و طهارت به شمار مىرفت.✅
👈خواب امام حسین و رفتار حضرت
علی اکبردر سرزمین ثعلبه هنگام ظهر امام حسین(ع) اندکی خوابید وبعد فرمود: در خواب هاتفی را دیدم که میگفت: شما به شتاب میروید و مرگ شما را با شتاب به بهشت میبرد. علی اکبر(ع) که چنین سخنی را از پدر شنید گفت: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ امام حسین(ع) فرمود: آری به خدا قسم ما بر حق هستیم. علی اکبر عرضه داشت در این صورت ما از مرگ باکی نداریم و امام حسین(ع) که از استقبال فرزندش شاد شده بود بیان داشت: فرزندم خدا به تو جزای خیر دهد.
🌴حضرت علی اکبر اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است.
👈روز عاشورا پس از شهادت یاران امام، اولین کسی که اجازه میدان طلبید تا جان را فدای دین کند، او بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام بسیار سخت بود، ولی از ایثار و روحیه جانبازی او جز این انتظار نبود. وقتی به میدان می رفت، امام حسین در سخنانی سوزناک به آستان الهی، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولی تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. علی اکبر چندین بار به میدان رفت و رزمهای شجاعانه ای با انبوه سپاه دشمن داشت. پس از شهادت، امام حسین صورت بر چهره خونین حضرت علی اکبر نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد.😰
🥀 حضرت علی اکبرهنگام شهادت حدود۲۵ سال داشتند(بعضی هم گفته اند۱۸سال)نزدیک ترین شهیدی است که باامام حسین علیه السلام دفن
شده،ومدفن ایشان پائین پای امام قرارداردوبه این خاطرضریح
امام شش گوشه هست.😭
من به تو فکر میکردم حسین! آن لحظه که علی اکبرت، شبیهترینِ افراد به پیامبر، از تو اذنِ به میدان رفتن خواست و تو بیدرنگ به او اذن دادی.
با خود گفتم چه دلی داری حسین! اما وقتی اشکهایت را به هنگامهی بدرقهی برومند فرزندت دیدم دانستم غوغای دلت را...
#حضرت_علی_اکبر ، تنها یک فرزند نبود، یک فداییِ جان بر کف در راه امام زمانش بود.
🌷🌷🌷🌷🌷
👈در جلسه ای که برخی از فرماندهان
حضور داشتند نقشه منطقه عملیاتی
مرور شد یکی از فرماندهان طرح عملیات
را شرح داد و بعد گفت: با این برنامه ریزی
که کرده ام حتما پیروز می شویم.
#ابراهیم لبخندی به او زد و گفت بگو
«اگر خدا بخواهد». شما تمام کارهایت را
دقیق انجام بده اما یقین داشته باش که
اگر خدا نخواهد به هیچ یک از اهداف
عملیاتی نمی رسید.
همیشه در کلام ابراهیم عبارت «ان شاء الله» شنیده می شد او معتقد بود که کارهای ما اگر خدا بخواهد به نتیجه می رسد.
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَاْىْءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَلِکَ غَداً (۲۳)
درباره هیچ چیز و هیچ کار، مگو که
من آن را فردا انجام مى دهم.
إِلَّا أَن یَشَآءَ اللَّهُ وَاذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیت
َ وَ قُلْ عَسَى أَن یَهْدِیَنِ رَبِّى لِأَقْرَبَ مِن
ْ هَذَا رَشَدا (ً۲۴)
مگر آنکه (بگویى:) اگر خدا بخواهد.
و اگر فراموش کردى گفتن: ان شاءاللّه،
همین که یادت آمد پروردگارت را یاد
کن و بگو: امید است که پروردگارم مرا
به راهى که نزدیک تر است، راهنمایى
کند. «سوره کهف»👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
#یاصاحب_الزمان
ای داغــ🍁ــدار اصلی این
روضـه ها بیا
صاحب عزای ماتـــ💔ــم
کرب و بلا بیا ..
✅این روزها و شبها صدقه برای
آرامش قلب امام زمانمان را
فراموش نکنیم.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔸قبل از ظهور، ممکن است در معرض امتحان «مواسات» قرار بگیریم
🔸در امتحان مواسات، اگر بخل بورزیم و امساک کنیم، سقوط میکنیم
🌼 مهمترین راه پیشگیری از سقوط انسان و نابودی جامعه(ج۵)
🔻 تو در دنیا نمیتوانی همهچیز داشته باشی، چون انتخابگر هستی و انتخاب یعنی یکی از دوستداشتنیهایت را کنار بگذاری و از آن صرف نظر کنی؛ این یعنی رنج. چه کسی بهتر انتخاب میکند؟ کسی که از پرداختکردن و ازدستدادن نترسد، کسی که بخل نورزد.
🔻 احتمالاً قبل از ظهور، در معرض امتحان «مواسات» قرار بگیریم. مواسات یعنی آن چیزی که داری، با برادر مؤمن خودت تقسیم کنی، حق نداری بیشتر از او پولدار باشی، نباید سفرهات از او پُرتر باشد یا خانهات از او بهتر باشد...
🔻 میترسم قبل از ظهور، تا از ما امتحان مواسات نگیرند آقا نیاید. چون امامباقر(ع) به کسانی که آمادۀ قیام بودند، فرمود: اگر نیاز داشتید دست در جیب هم میکنید که بدون اجازۀ همدیگر بردارید؟ گفتند: نه، حضرت فرمود: یاران آن امامی که قیام میکند اینگونهاند (اختصاص مفید/۲۴)
🔻 در آخرالزمان ممکن است در معرض امتحان مواسات قرار بگیریم، هر کسی ممسک باشد و بخل بورزد سقوط میکند. محافظهکاری به این معنا که «مبادا چیزی را از دست بدهم» انسان را ساقط خواهد کرد. آیا حکمت آسیبهای کرونا و مشکلات اقتصادیِ پشت سرش این است که میزان قدرتِ رسیدن به مواسات توسط مؤمنین و ولایتمداران امتحان شود؟
🔻 پیامبر(ص) این امتحان را مردم گرفت و فرمود: «هر کسی مسلمان میشود به مدینه بیاید.» با اینکه آنها در مدینه، خانه و زمین کشاورزی نداشتند. لذا وقتی مسلمانان مکه به مدینه آمدند، مومنین مدینه خانههای خود را با آنها نصف کردند؛ دوتا اتاق داشتند یکی را دادند. آیا خون ما رنگینتر از آنهاست که از ما این امتحان را نگیرند؟
👤علیرضا پناهیان
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۱۳ *═✧❁﷽❁✧═* یک لحظه نگاهمان👀 در هم گره خورد و بدون ا
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۱۴
*═✧❁﷽❁✧═*
اشکهایم 😭رو دوباره با چادر پاک کردم و گفتم: «نه، نمی خواهد تو زحمت بکشی. دو نفر👥 بیشتر به نوبتم نمانده. خودم می روم.»
بچه ها👧 را گذاشت زمین. چادرم را از سرم درآورد و به جارختی آویزان کرد و گفت: «تا وقتی خانه هستم، خرید خانه به عهده من✅»
گفتم: «آخر باید بروی ته صف.»
گفت: «می روم، حقم است. دنده ام نرم. اگر می خواهم نان🥖 بخورم، باید بروم ته صف.»
بعد خندید☺️
داشت پوتین هایش را می پوشید. گفتم: «پس اقّلاً بیا لباس هایت را عوض کن. بگذارکفش هایت 👞را واکس بزنم. یک دوش 🚿بگیر.»
خندید و گفت: «تا بیست بشمری، برگشته ام.»
خندیدم☺️ و آمدم توی اتاق. صورت بچه ها را شستم. لباس هایشان را عوض کردم. غذا گذاشتم. خانه را مرتب کردم.
دستی به سر و صورتم کشیدم. وقتی صمد نان🥖 به دست به خانه برگشت، همه چیز از این رو به آن رو شده بود. بوی غذا🍲 خانه را پر کرده بود. آفتاب 🌞وسط اتاق پهن شده بود. در و دیوار خانه به رویمان می خندید☺️
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#شهـید_محمدرضا_دهـقان_امیری
اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام المصائب خانم زینب کبری (سلام الله علیه) کوچک تر است.
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷