محسن همیشه می گفت ،
غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند !!
محسن چیزی زیباتر از دنیا را دید ،
شهادت ، خدا و زیبایی را دیده بود که حاضر شد ،
دنیا را رها کند و برود...👌
السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷امام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
📌 نقدِ معصوم با چاشنیِ دلسوزی!
▪️ خودمان را ارادتمند به امام حسین و عقلِ کل میدانیم و به بهانهی دلسوزی، به خود اجازه میدهیم حتی حادثهی کربلا و عملکرد امام حسین و یارانش را نقد کنیم. دقت نمیکنیم که حسین، خلیفةالله است و عملکردِ او مورد تایید خداست. توجیهمان اینست که با دیپلماسیِ مذاکره و تعامل، میشود جلوی وقوعِ حادثهای عظیم و از دست دادن نیروهای ارزشی را گرفت.
▫️ با همین توجیه میتوان حتی با دشمن هم نرمِش و مذاکره کرد و در مقابل هر سیاستی، با دشمنان، با منطقِ بِده بِستان عمل کرد؛ غافل از اینکه در مقابلِ دشمن، بُردِ دوسره وجود ندارد و اگر به دشمن، چراغِ سبز نشان بدهیم، فقط مسیر دشمنی را برای او هموارتر میکنیم.
▪️ اگر ما به جای حضرت عباس اماننامه میگرفتیم، ممکن بود با این توجیهات به راحتی خودمان را گول بزنیم و اماممان را تنها بگذاریم. وقتی به خود اجازه میدهیم با این توجیهات عملکردِ خدا محورِ امام حسین و یارانش را نقد کنیم، وقتی امام زمان بیاید، آیا تسلیم و همراهِ او خواهیم بود یا منتقد و مقابلِ او؟!
📎 #توجیه_المسائل_کربلا ۱۸
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۲۳ *═✧❁﷽❁✧═* خانه شلوغ بود اما بی حسی و خواب😴 آلودگ
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۲۴
*═✧❁﷽❁✧═*
مادرم گفت: «من دیگر صبر نمی کنم☹️ می روم و مهمان ها را دعوت می کنم. اگر شوهرت آمد، خوش آمد😍»
صبح روز دهم، شینا بلند شد و با خواهرها و زن داداش هایم مشغول پخت و پز 🍲و تدارک ناهار شد. نزدیک ظهر🌞 بود. یکی از بچه ها از توی کوچه فریاد 🗣زد: «آقا صمد آمد.» داشتم بچه را شیر می دادم.
گذاشتمش زمین و چادری بستم کمرم و چیزی انداختم روی سرم و از پلّه های بلند به سختی پایین آمدم. حیاط شلوغ بود. خواهرم جلو آمد و گفت: «دختر چرا این طوری آمدی بیرون. مثلاً تو زائویی😒»
بعد هم چادرش را درآورد و سرم کرد. خوب نمی توانستم راه بروم. آرام آرام خودم را رساندم توی کوچه. مردی 👨داشت از سر کوچه می آمد. لباس سپاه پوشیده بود و کوله ای🎒 سر دوشش بود؛ ریشو و خاک آلوده؛ اما صمد نبود❌ با این حال، تا وسط کوچه رفتم. از دوستان صمد بود. با خجالت سلام✋ و علیکی کردم و احوال صمد را پرسیدم.
گفت: «خوب است. فکر نکنم به این زودی ها بیاید. عملیات داریم. من هم آمده ام سری به ننه ام بزنم. پیغام 💌داده اند حالش خیلی بد است. فردا برمی گردم.»
انگار آب سردی سرم ریختند، تنم شروع کرد به لرزیدن😰 دست ها و پاهایم بی حس شد. به دیوار تکیه دادم و آن قدر ایستادم تا مرد از کوچه عبور کرد و رفت🚶♂ شینا و خواهرهایم توی کوچه آمده بودند تا از صمد مژدگانی💶 بگیرند. مرا که با آن حال و روز دیدند👀زیر بغلم را گرفتند و بردند توی اتاق.
توی رختخواب دراز کشیدم. تمام تنم می لرزید. شینا آب قند برایم درست کرد و لحاف را رویم کشید. سرم را زیر لحاف کشیدم. بغض😢 راه گلویم را بسته بود. خودم را به خواب زدم😴
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
⚫️پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر
چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
به رسم هرشب انتظار تا ظهور مولایمان، منتقم شهید کربلا میخوانیم:الهی عظم البلا...⚡️
🖤 #امــامـ_زمانـےامـ313
@Emamzamaniam313
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
🔴 فقط تا امشب مهلت دارید🔴
👈اگه حاجت و گرفتاری داری،اگه خونه نداری،اگه ازدواج نکردی ماشین نداری شغل نداری
اینجا میتونی #حالت رو #متحول کنی 👇👇
🔵 eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
🌙🐠🌙🐠
#سوره مبارکه ی نحل آیه ۹۷
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐
👈مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ
مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ
أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ.
👌هر كس از مرد یا زن كار شایسته كند-
در حالی كه مؤمن باشد- قطعا او را با
زندگی پاكیزهای حیات حقیقی
میبخشیم و مسلما اجرشان را بر پایه
بهترین كاری كه میكردند میدهیم.
🐠🌙🐠🌙
❣️ #سلام_امام_زمانم
🌸حال من بی #تـو خراب است
🍃کجایی آقا
🌸نقش من بی تو سراب است
🍃کجایی آقا
🌸عمر بیهوده ی من ،بی#تو چه ارزد!
🍃تو بگو زندگی بیتو سراب است
🌸کجایی آقا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──