⚫️#شهدای _کربلا (۴۸و۴۹)
«جنادة بن کعب»و«عمروبن جناده»
🥀جنادة بن کعب (جنادة بن حرث هم نوشته اند.) از طايفه خزرج بود.اوبااهل عیال خود وفرزندش عمرو درمکه معظمه به خومت امام حسین علیه السلام رسید،و از مكه همراه امام حسين علیه السلام به كوفه آمده و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسيد. 😭
🎋جناده از جمله شهدايي است كه پيش از ظهر روز عاشورا به درجه رفيع شهادت نائل آمده است او هنگام تاختن به سوي دشمن اين رجز را ترنم ميكرد:
«من جناده پسر حارثم، نه ضعيفم و نه پيمانشكن. بر بيعت خود ثابت رأي هستم تا به وارث خود اين عهد را ارث نهم، در حالي كه امروز اعضاي بدنم در اين زمين شكسته خواهد شد».
🍀عَمرو بن جُناده پس از شهادت پدرش جنادة درروزعاشورامادرش، اوراامر به جهادکردوگفت:پسرم برووامام حسین علیه السلام رایاری کن،
او نزد امام آمد و اجازه میدان خواست. حسین(ع) اجازه نداد؛ او بار دیگر سخن خود را تکرار کرد. امام فرمود: این جوان پدرش شهید شده و شاید مادرش میدان رفتن او را خوش نداشته باشد. او گفت: ای فرزند رسول خدا، مادرم مرا امر کرده شما را یاری کنم و خود، لباس جنگ بر تنم پوشانده است. امام اجازه داد و او به میدان رفت.
👈گفتهاند عمرو با دشمن جنگید تا به شهادت رسید، مالک بن نسر بدی سرش را جدا و به سوی لشکرگاه امام حسین پرتاب نمود😰
🌿مادرش سر او را برداشت و گفت: «آفرین پسرم،ای شادی دلم و ای نور چشمم» سپس سر را به سوی یکی از افراد دشمن پرتاب کرد. پس از آن، عمود خیمه را کشید و بر آن گروه حمله کرد. امام او را برگرداند و در حقش دعا فرمود.🤲
🔻سردار شهید #حاجقاسمسلیمانی:
👈 اگــر کسی صداۍرهبــر خود را نشنود بهطور یقین صداۍامام زمـان خود را هم نمی شنود... و امروز خط قرمــز ما باید توجهِ تمام و اطاعت از ولی خود، رهبرۍنظام باشد...👌
السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷امام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۴۷ *═✧❁﷽❁✧═* نیمه های همان شب، سومین دخترمان👧 به دنیا
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۴۸
*═✧❁﷽❁✧═*
دستپاچه شده بود😧دور اتاق می چرخید و با خودش حرف می زد و دعا می خواند.
خواهرم را صدا زدم🗣 و گفتم: «برایم یک لیوان چای بیاور.»
چای☕️ را که آورد، در گوشش گفتم: «صمد نیست؟!»
خندید ☺️و گفت: «نه. تو که خواب بودی، خبر دادند خانم آقا ستار هم دردش گرفته. آقا صمد رفت ببردش بیمارستان🏨»
شب با یک جعبه شیرینی آمد و گفت: «خدا به ستار هم یک سمیه داد😍»
چند کیلویی هم انار خریده بود. رفت و چند تا انار دانه کرد و توی کاسه ای ریخت و آمد نشست کنارم و گفت: «الحمدلله، این بار خوش قول بودم👌 البته دخترمان خوب دختری بود. اگر فردا به دنیا 🌎می آمد، این بار هم بدقول می شدم.»
کاسه انار را داد دستم و گفت: «بگیر بخور😋برایت خوب است.»
کاسه را از دستش نگرفتم. گفت: «چیه، ناراحتی⁉️ بخور برای تو دانه کردم.»
کاسه را از دستش گرفتم و گفتم: «به این زودی می خواهی بروی⁉️»
گفت: «مجبورم. تلفن☎️ زده اند. باید بروم.»
گفتم: «نمی شود نروی⁉️ بمان. دلم می خواهد این بار اقلاً یک ماهی🌙 پیشم باشی.»
خندید و سوتی زد و گفت: «او... وَه... یک ماه😱»
گفتم: «صمد! جانِ 😍من بمان.»
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
⚫️پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر
چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
به رسم هرشب انتظار تا ظهور مولایمان، منتقم شهید کربلا میخوانیم:الهی عظم البلا...⚡️
🖤 #امــامـ_زمانـےامـ313
@Emamzamaniam313
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
🔴 فقط تا امشب مهلت دارید🔴
👈اگه حاجت و گرفتاری داری،اگه خونه نداری،اگه ازدواج نکردی ماشین نداری شغل نداری
اینجا میتونی #حالت رو #متحول کنی 👇👇
🔵 eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
💫🌻💫🌻
#سوره مبارکه ی انبیا آیه ۹۰
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐
👈فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَىٰ
وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُٓ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ
فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا
لَنَا خَاشِعِينَ .
👌پس دعای او را اجابت نمودیم و
یحیی را بدو بخشیدیم، و همسرش را
برای او شایسته [و آمادهی حمل] كردیم
همانا آنها در كارهای نیك پیشقدم بودند
و با بیم و امید ما را میخواندند و در
برابر ما خاشع بودند
💫🌻💫🌻