eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
277 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫🌺💫🌺 مبارکه ی حج آیه ۸ 🥀بسم الله الرحمن الرحیم🥀 👈وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ . 👌و از میان مردم كسی است كه بدون هیچ دانش و بی‌هیچ رهنمود و كتاب روشنی در باره‌ی خدا به مجادله می‌پردازد. 💫🌺💫🌺
❤ به انتظار لبخندی نشسته ایــم که عطرش دنیا را بهشت می کند پای هر گلــی که میرسیم؛ عطر نگاهت را بو می کشیم هیچ گلی اما عطر نگـاهِ تو را نــــــدارد..و نــــخواهد داشت... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام امام تحول ۴۷ برتر بسم رب الحسین علیه السلام چرا بعضی ها با خدا دوست نمیشن؟ چون فکر می کنند با خدا راحت نخواهند بود😖 خب اشتباه همینه دیگه هرکسی سراغ گناه می ره؛ داره اشتباه میکنه❌ به چه هدفی داری سراغ گناه میری؟ خب به همون هدف برو نماز شب بخون✔️ مگه آخر گناه چیزی جز لذت بردن نیست؟؟؟ خب دین هم می خواد تو را به لذت برسونه دیگه😍 بهت میگه 👈 برای اینکه بیشتر لذت ببری؛ استعدادهای لذت بَری خودت را شکوفا کن👌 چجوری؟؟ با چشم پوشی از لذت های کمتر🙈 شما از کسانی که اربعین کربلا رفته اند ازشون بپرسید که چقدر لذت برده اید؟؟ امسال چقدر این بزرگواران اروم و قرار ندارن😭 حالا آیا تو سفرهای تفریحی این قدر لذت بردید؟؟؟ سفر اربعین که خستگی راه با ماشین نمیدونم معطلی در مرز و هزارتا دنگ و فنگ دیگه ای که داره اما حاضره این همه سختی را به جون بخره😍 اونم نه خودش تنها بلکه با زن و بچه و ایل و تبارش✅ بخدا یه مهمونی می خوایی بری زن و بچه ات رو تا بخایی ببری خسته میشی😄 ولی حاضری این رنج رو قبول کنی و ده روز با عشق و علاقه زن و بچه و چندتا کوله و گاری را همراه خودت ببری😍 طرف تو شهر خودش راضی نیست اصلا به پدرش سر بزنه ولی تو این مسیر، پدرش رو کول میکنه و ماساژش میده👌✔️ این ها همش نشونه ی لذت هست که این مسیر انقدر لذت داره✔️😍 ایا این لذت را جای دیگه میشه پیدا کرد؟؟؟؟ هزار بار هم بری لب ساحل و ...... حتی تو بهترین ویلا باشی با امکانات مجهز💢 بعد ازت بپرسن کدوم سفر بهت لذت داد میگی اربعین سال ۹۸😭 نمیدونی چقدر لذت بخش بود وقتی مسیر نجف کربلا را طی می کنی این همه زائر میبینی همه دارن حسین حسین میگن😭 عاشقانه بسمت کربلا میرن تو اون سرزمین عشق قدم میزاری حاضری ده شب پیاده روی بکنی🚶‍♂ اما تو اون سرزمین بمونی و عشق بازی کنی خدایا!!! هر چه زودتر سفر اربعین همه ی ما رو امضا بفرما😭 صلی الله علیک یا اباعبدالله اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ _کربلا (۵۲) «ابوالشعثا یزیدبن زیادکندی» 🎋یزید بن زیاد بن مهاصر مشهور به ابوالشعثاء کندی ازقبیله کنده،مردی شریف وجسوروتیراندازی ماهربود. 🍀در مورد زمان پیوستن او به امام حسین علیه السلام دو گزارش وجود دارد: ✍بنابر یک گزارش، او همراه لشکر عمر بن سعد از کوفه به کربلا آمد؛ ولی وقتی دید پیشنهادهای امام حسین علیه السلام پذیرفته نشد، به سپاه امام پیوست. ✍در گزارش دیگری آمده است او پیش از آنکه حر بن یزید و سپاهش به امام حسین (ع) برسند، از کوفه خارج شد و به امام پیوست. 👈وقتی ابن زیاد، برای حر نامه فرستاد، ابوالشعثاء، آورنده نامه را که هم‌قبیله‌اش بود، شناخت و به او گفت: ♨️مادرت به عزایت بنشیند؛ چه پیامی آورده‌ای؟ او گفت: من از امام خود اطاعت کرده و به بیعت خود با او وفا نموده‌ام. ابوالشعثاء گفت: پروردگارت را نافرمانی کرده و امام خود را در راه هلاکت خویش اطاعت کرده‌ای و ننگ و آتش را کسب نموده‌ای. آیا این سخن خداوند را نشنیده‌ای که «وَجَعَلْناهُمْ ائِمَّةً يَدْعُونَ الَی النَّارِ وَيَومَ القیامَةِ لا يُنْصَرُون» 🥀ابوالشعثا در روز عاشورا سوار بر اسب خود می‌جنگید و وقتی اسبش پِی شد، در برابر امام حسین روی زانو نشست و صد تیر به سوی لشکر عمر سعد پرتاب کرد. پس از هر تیری که می‌انداخت می‌گفت: «من فرزند بهدله، قهرمان پیاده‌نظام هستم.» 💥امام حسین علیه السلام که او را در این حال دید در حق او چنین دعا کرد: 🤲خداوندا تیرش را به هدف بنشان و پاداش وی را بهشت قرار ده. 👈وقتی تیرهایش تمام شد برخاست و گفت: تنها پنج تیرم به خطا رفت. سپس با شمشیر به سوی دشمن حمله کرد در حالی که چنین رجز خواند: «من یزیدم و پدرم مهاصر است، دلیرتر از شیر بیشه هستم؛ خدایا من یاور حسینم، و ابن ‌سعد را رها کرده و از او دوری گزیده‌ام». او جنگید تا به شهادت رسید‌😭
اسماعیل16سال داشت.در کوچه ما عروسی بود و همه محله دعوت گفتم باباآماده شو بریم.... -نه.نمیام. -چرا؟ -چون دوستم سعیدنمیاد،آخه لباس نو نداره! -از لباسهای خودت بهش بده. گفت: این جور به روحیه سعید ضربه میخوره! نیامد تا دل بچه نشکند!👌 السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷امام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۴۹ *═✧❁﷽❁✧═* گفت: «قولت یادت رفته. دفعه قبل چی گفتی⁉️
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۱۵۰ *═✧❁﷽❁✧═* از این حرفش خیلی ناراحت شدم😔 گفت: «حالا ببین تو چه آسوده بچه ات را شیر می دهی. باید خدا را هزار مرتبه شکر کنی🤲» گفتم: «خدا را شکر که تو پیش منی. سایه ات بالای سر من و بچه هاست👌» کاسه انار را گرفت دستش و قاشق قاشق خودش گذاشت دهانم😋 و گفت: «قدم😍 الهی اجرت با حضرت زهرا. الهی اجرت با امام حسین. کاری که تو می کنی، از جنگیدن من سخت تر است. می دانم. حلالم کن🙏» هنوز انارها توی دهانم بود که صدای بوق 🔊ماشینی از توی کوچه آمد. بعد هم صدای زنگ توی راهرو پیچید. بلند شد. لباس هایش👕 را پوشید، گفت: «دنبال من آمده اند، باید بروم🚶‍♂» انارها توی گلویم گیر کرده بود. هر کاری می کردم، پایین نمی رفت. آمد پیشانی ام را بوسید😘 و گفت: «زود برمی گردم. نگران نباش👌» صبح زود با صدای سمیه از خواب بیدار شدم. گرسنه اش بود. باید شیرش می دادم. تا بلند شدم و توی رختخواب نشستم، سمیه خوابش😴 برد. از پشت پنجره آسمان را می دیدم که هنوز تاریک🌃 است. به ساعت⏰ نگاه کردم، پنج و نیم بود. بلند شدم، وضو گرفتم که دوباره صدای گریه😩 سمیه بلند شد. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷