🌸 دیگر چیزی به آخر داستان نمانده است. این ودیعهی الهی، چه ماجراهایی از سر گذرانده تا به شما رسیده و اینک شما آمدهاید تا امانت را به صاحبش برسانید. ارثیه تاریخ با دست شما تحویل وارثش میشود. نقطه اوج داستان، فرزند شماست، دست پروردهی شماست.
🌅 فصل بعد، فصل نتیجهگیری است؛ چه پایان خوشی دارد این داستان...
💠 ولادت #امام_حسن_عسکری را به فرزند بزرگوارشان و شما شیعیان تبریک عرض میکنیم.
#کرونا
#بسیج
یا اباالمهدی ...
ما دیده به راه دلبری مه روئیم
با بـاده ناب دیده را می شوئیم
در این شب پر شکوه با هر صلوات
تبریک به «صاحب الزمان» می گوئیم
میلاد #امام_حسن_عسکری علیه السلام مبارک باد.
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۹۱ *═✧❁﷽❁✧═* آن روز صبح، خانم دارابی مثل همیشه آمده ب
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۹۲
*═✧❁﷽❁✧═*
بچه ها که صمد را دیده👀 بودند، مثل همیشه دوره اش کرده بودند. همان طور که بچه ها را می بوسید😘 و دستی روی سرشان می کشید، گفت: «اسمش را چی گذاشتید⁉️»
گفتم: «زهرا.»
تازه آن وقت بود که فهمید بچه پنجمش دختر است. گفت: «چه اسم خوبی، یا زهرا✅»
سال 🗓1365 سال سختی بود. در بیست و چهار سالگی، مادر پنج تا بچه قد و نیم قد بودم.
دست تنها از پس همه کارهایم برنمی آمدم. اوضاع جنگ📛 به جاهای بحرانی رسیده بود. صمد درگیر جنگ و عملیات های پی درپی بود. خدیجه به کلاس دوم می رفت. معصومه کلاس اولی بود. به خاطر درس📚 و مدرسه بچه ها کمتر می توانستم به قایش بروم.
پدرم به خاطر مریضی 🤒شینا دیگر نمی توانست به ما سر بزند. خواهرهایم سخت سرگرم زندگی خودشان و مشکلات بچه هایشان بودند👌
برادرهایم مثل برادرهای صمد درگیر جنگ 📛شده بودند. اغلب وقت ها صبح که از خواب بیدار می شدم، تا ساعت ده یازده شب🌃 سر پا بودم. به همین خاطر کم حوصله، کم طاقت و همیشه خسته بودم😔
دی ماه🌙 آن سال عملیات کربلای 4 شروع شد. از برادرهایم شنیده👂 بودم صمد در این عملیات شرکت دارد و فرماندهی می کند.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
🌺🌱🌺🌱
#سوره مبارکه ی سبأ آیه ۳۶
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
👈قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَآءُ
وَيَقْدِرُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ .
👈بگو: پروردگار من [جهت مصالحی]
روزی را برای هر كس كه بخواهد وسعت
میدهد یا تنگ میگیرد [این ربطی به
قرب خدا ندارد] ولی بیشتر مردم
نمیدانند.
🌺🌱🌺🌱
.•°•.•°•. ⚜ ﷽ ⚜.•°•.•°•.
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم 💚
#مهدی_جانم
•|🌙🕊|•
هر صبح،
به شوق عهد دوباره با شما
چشمم را باز میکنم
عهد میکنم با شما،
هر روز که میگذرد،
عاشقانه تر از قبل
چشم به راهتان باشم...
السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#میلاد_امام_حسن_عسکری
🌺🍀 میلاد با سعادت یازدهمین حجت الله و پدر گرامی بقیةالله الاعظم را به پیشگاه فرزند برومندشان -روحی و ارواح العالمین له الفداء- و نائب برحق و معتقدان و زمینه سازان انقلاب جهانی حضرتش تبریک عرض می کنیم.🍀🌺
🌹🌹🌹
به محضر امام عسکری، امام عصر علیهماالسلام و بانوی مکرم و فخر مسیحیت و اسلام، عروس حضرت زهرا و مریم، ملیکه دو سرا، حضرت ملیکا (نرجس خاتون) ۱۴ صلوات محمدی هدیه بفرمایید.
#امام_حسن_عسکری
زینب به قول امام زین العابدین علیه السلام
عالمه ی غیرمعلمه است👌
علم لدنی داره؛ یه خانوم عوام نیست
یه نگرانی ساده ی عاطفی رو بیان نمیکنه❌
فقط نگران برادرش نیست
بلکه نگران حماسه کربلا و رسالت عاشوراست😢
وقتی می پرسه حسینم به یارانت اطمینان داری؟
چون میدونه نقش اصحاب در انجام این رسالت نقش کلیدی است✅
درواقع سوال حضرت اینه که
حسین جان! اصحابت پایه انجام این رسالت هستن؟؟
یه وقت مثل اصحاب داداشم اینا هم خیانت نکنند😒
نکنه خدای نکرده فردا روزی پا پس بکشن!؟
#نهضت_انتظار ۱۰۸
بسم رب الحسین علیه السلام
شب عاشورا یکی از یاران حضرت
تا دم خیمه ی حضرت زینب کبری سیدالشهداء علیه السلام رو همراهی کرد
بعد حضرت بهش فرمود برگرد
می خوام با خواهرم صحبت کنم😍
داشت بر می گشت که یدفعه صدای بانو به گوشش رسید
حسینم!!! به یارانت اطمینان داری؟؟؟
بالاخره این گفتگوها رو اون یار حضرت شنید
دوان دوان اومد دید حبیب بن مظاهر با
یاران در اوج نشاط و برای فردا آماده میشن😍
صدا زد حبیب بی خیال نشستی و داری
تو عالم نشاط و شادمانی هستی؟
گفت چی شده مگه؟؟
حبیب اصحاب رو جمع کرد
بنی هاشم هم اومدن👌
ادب ولایتمداری رو نگا کنید
با احترام اومد جلو بنی هاشم
و بهشون گفت که
فردا شما حق ندارید زودتر از ما برید میدان مبارزه😢