#نهضت_انتظار ۹۱
#معلم_حساب شده
🌷به نام خدای مهربان مهربان
زندگی بدون مدیریت یعنی
👈 هیـــــــــچ
بعبارتی یعنی مرده ی متحرک
چه خوبه که یه معلم حساب شده باشیم
مثلا معلم های ریاضی بیان و مسائل دینی رو هم
آموزش ببینن👌
بعد دینی هم تدریس کنن
چرا؟
چون این معلم ها حساب و کتاب دستشون هست
و همین حساب و کتاب باعث میشه که
بچه نظم و قانون را یاد بگیره✔️
آقای پناهیان می فرمود که با این که
بچه آخوند بودم😊
منتهی یه معلم ریاضی کلا مسیر زندگی ام را عوض کرد
میگه میدیدم داره فیش نویسی میکنه
اونم حساب شده؛ با نظم خاصی اینا رو مینویسه📝
بعد بما پیشنهاد داد که بیایید
کتابای شهید مطهری را خلاصه کنیم
همین بازی و سرگرمی کم کم باعث شد که
👈 ذهنمون هم درگیر بشه
و سوال های مختلفی هم مطرح بشه
و از طرف دیگه این کتاب ها رو به شیوه های مختلف
خلاصه کنیم
ببینید معلم ریاضی بوده ولی
دقیق بوده؛ حساب شده کار کرده
و باعث شده که چنین افرادی هم تربیت بشن✅
ما هم می تونیم بازی هایی را طراحی کنیم
که مدیریت باشه در اونا💢
و با همین سرگرمی ها براحتی میشه
بچه ها رو منظم کرد
معلمای بزرگوار سر کلاس بیایید و بجای اینکه
مطالب زیاد به ذهن دانش آموزان بدید
برنامه ریزی کنید و برای این کار وقت بذارید✅
آقا آخر هفته ها بررسی کنید
چه کسی تو برنامه اش موفق شده
کی نشده؟؟
و علت عدم موفقیت اونا رو بررسی کنید
و دوباره برنامه ریزی کنید✅
مطمئن باشید این بچه در آینده عالم خواهد شد
ولی چه فایده که نظام آموزشی ما
معلم ها رو مجبور میکنه که
حتما به سرفصل ها باید برسید☹️
و همین باعث میشه که معلم هم درگیر برنامه ریزی نشه😏
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
💠روزشمار غدیر💠
🌸امیرالمؤمنین عليه السلام:
هر كه به روزى خداداده رضايت دهد، بر آن چه از دست رود، اندوه نخورَد.
🌸مَن رَضِيَ بِرِزقِ اللّهِ لَم يَحزَن عَلى ما فاتَهُ.
✅نهج البلاغه حكمت 349
برای یک روز هم که شده...
دنبال چیزهایی که نداری نرو...
از چیزهایی که داری لذت ببر...
🌹۷ روز تا بزرگترین عید خدا #عیدغدیر 🌹
💠⚜💠
⛅️ #فوائد_امام_غایب
4⃣قسمت چهارم
⬅️ﺍﻣﻴﺪ ﺑﺨﺸﻲ
⚜ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﻫﺎﻱ ﻣﻬﻢ ﺯﻧﺪﮔﻲ، ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺳﺖ.
👌 ﺍﻣﻴﺪ ﻣﺎﻳﻪ ﺣﻴﺎﺕ ﻭ ﻧﺸﺎﻁ ﻭ ﭘﻮﻳﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﻴﺪ ﻋﺎﻣﻞ ﺣﺮﻛﺖ ﻭ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ. ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ، ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﻪ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺭﻭﺷﻦ ﻭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺷﻮﺭ ﻭ ﺍﺷﺘﻴﺎﻕ ﺍﺳﺖ. ﺷﻴﻌﻪ، ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻫﺰﺍﺭ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪﺳﺎﻟﻪ، ﺑﻪ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺑﻠﺎﻫﺎ ﻭ ﺳﺨﺘﻲﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻴﺮﻭﺋﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﮔﻲ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻧﺸﺪﻥ ﻭ ﺣﺮﻛﺖ ﻭ ﺗﻠﺎﺵ، ﻭﺍﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﻪ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺳﺒﺰ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ ﻭ ﺩﻳﻦ ﺑﺎﻭﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺧﻴﺎﻟﻲ ﻭ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﺪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ. ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻗﻴﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﻴﺮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﭘﺎ ﺑﻪ ﺭﻛﺎﺏ؛ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻭ ﻣﺎﺋﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻴﻢ.
🔹ادامه دارد....
📘برگرفته از کتاب نگین آفرینش
#فوائد_امام_غایب
🌷🌷🌷🌷🌷
👈خداوند وعده داده که شما اگر مقاومت کنید و حضور داشته باشید دیگر با نتیجه کاری نداشته باشید ؛
زیرا پیروزی از آن شما است .
وعده دیگر خداوند این است که دشمنان شما را از احمق ترین ها آفریدیم و آنها اشتباه می کنند ؛
دشمنان به دنبال ایجاد رعب و وحشت هستند ولی نمی دانند و نمی فهمنند که ما برای شهادت مسابقه می دهیم و وابستگی نداریم ؛ اعتقاد ما این است که از سوی خدا آمده ایم و به سوی او می رویم.
شما می بینید که با آمدن یک شهید موجی از روحیه جهاد و شهادت دمیده می شود...👌
حبیب سپاه اسلام
مدافع حرم و حریم آل الله
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
📌 #طرح_مهدوی
🔅آگاه باشید؛ او (مهدی) تمامی طوایف و قبایل شرک را دَرهم خواهد کوبید و نابود می کند
📝 فرازی از سخنان پیامبر اکرم در #خطبه_غدیر درباره امام زمان
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۹۰ *═✧❁﷽❁✧═* در همین موقع، مردی از ته کوچه بدوبدو آمد
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۹۱
*═✧❁﷽❁✧═*
یکی از زن ها گفت: «به نظر 😇من این مرد دنبال حاج آقای شما می گشت. از طرف منافق ها آمده بود و می خواست شما را شناسایی کند تا انتقام آن منافق هایی را که حاج آقای شما دستگیرشان کرده بود بگیرد»
با شنیدن👂 این حرف، دلهره ❣به جانم افتاد. بیشتر دلواپسی ام برای صمد بود. می ترسیدم دوباره اتفاقی برایش بیفتد.
مرد بدجوری همه را ترسانده بود. به همین خاطر همسایه ها به خانه ما نیامدند و رفتند. من هم در حیاط را سه قفله کردم. حتی درِ توی ساختمان را هم قفل🔒 کردم و یک چهارپایه گذاشتم پشت در.
آن شب صمد خیلی زود آمد. آن وضع را که دید، پرسید: «این کارها چیه⁉️»
ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید ☺️و گفت: «شما زن ها هم که چقدر ترسویید. چیزی نیست. بی خودی می ترسی.»
بعد از شام، صمد لباسش👕 را پوشید.
پرسیدم: «کجا؟!»
گفت: «می روم کمیته کار دارم. شاید چند روز نتوانم بیایم.»
گریه ام 😭گرفته بود. با التماس🙏 گفتم: «می شود نروی؟»
با خونسردی گفت: «نه.»
گفتم:
می ترسم😰 اگر نصف شب آن مرد و دار و دسته اش آمدند چه کار کنم⁉️»
صمد اول قضیه را به خنده گرفت؛
اما وقتی دید ترسیده ام، کُلت🔫 کمری اش را داد به من و گفت: «اگر مشکلی پیش آمد، از این استفاده کن.» بعد هم سر حوصله طرز استفاده از اسلحه را یادم داد و رفت🚶♂
اسلحه را زیر بالش گذاشتم و با ترس و لرز خوابیدم😴 نیمه های شب بود که با صدایی از خواب پریدم. یک نفر داشت در می زد.
اسلحه را برداشتم و رفتم توی حیاط. هر چقدر از پشت در🚪 گفتم: «کیه؟» کسی جواب نداد.
دوباره با ترس و لرز😰 آمدم توی اتاق که در زدند. مانده بودم چه کار کنم. مثل قبل ایستادم پشت در و چند بار گفتم: «کیه⁉️» این بار هم کسی جواب نداد. چند بار این اتفاق تکرار شد. یعنی تا می رسیدم توی اتاق، صدای زنگ🔊 در بلند می شد و وقتی می رفتم پشت در کسی جواب نمی داد🤐
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
🔴 #گشایشبختدرعرضیکهفته
✍ابوعلی سینا میگوید:چنانچه (دختری در خانه مانده) باشد بر روی کاغذ براے او این سوره در روز #جمعه نوشته شود سپس اسم او و اسم مادرش نیز نوشته شده و این کلمات نیز نوشته شود👇
🔵 eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6