⚫️#شهدای_کربلا (۲۸)
«عابس بن ابی شبیب»
🥀عابِس بن ابیشَبیب شاکِری یا عابس بن شبیب شاکری، اهل قبیله بنیشاکر از قبیله هَمْدان. او از مشاهیر کوفه ومردی شجاع،خطیبی تواناوعابدی پرتلاش ومتهجدوازمهتران ودلاوران وسخنوران وازشب زنده داران شیعه بود
🎋عابس از خاصان امیرالمؤمنین و از یاران امام حسین علیه السلام بود.واز
اوصاف پسندیده قومش درحدکمال
بهره مندبود.
✍نقل شده که امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفّین در حق مردان با اخلاص و شجاع بنی شاکر فرمودند: اگر تعداد قبیله بنی شاکر به هزار نفر میرسید، حقّ عبادت خدا به جا آورده میشد.
🍀عابس در جنگ صفین از ناحیه پیشانی زخمی شد که اثر و نشانه آن زخم برای همیشه بر پیشانی او ماندگار شد.
🌴مسلم بن عقیل پس از ورود به کوفه، وارد منزل مختار ثقفی گردید. شیعیان کوفه از ورود نماینده ویژه امام حسین(ع) با خبر شدند , در خانه مختار اجتماع کردند.
🍀مسلم در این اجتماع، نامه امام حسین(ع) را برای مردم قرائت کرد. عابس، نخستین کسی بود که پس از قرائت نامه امام، به پاخاست و پس از حمد و ثنای خداوند متعال خطاب به مسلم گفت: «من درباره مردم به شما خبر نمیدهم و نمیدانم نیتشان چیست و از جانب آنها وعده فریبنده نمیدهم. به خدا قسم از چیزی که درباره آن تصمیم گرفتهام سخن میگویم هنگامی که دعوت کنید میپذیرم و همراه شما با دشمنانتان میجنگم و با شمشیر از شما دفاع میکنم تا به پیشگاه خداوند روم و از این کار جز ثواب چیزی نمیخواهم.».
👈پس از بیعت شمار زیادی از مردم کوفه با مسلم، او نامهای به امام(ع) نوشته و آن حضرت(ع) را به کوفه دعوت کرد؛ در نامه از امام(ع) خواسته بود که هنگامی که نامه من به دست شما رسید فورا به سوی کوفه حرکت فرمایید، مردم خواهان آل معاویه نیستند. مسلم این نامه را توسط عابس بن ابی شبیب و قیس بن مسهر صیداوی به سوی امام ارسال داشت.
🎋عابس بن ابی شبیب به همراه غلامش شوذب جهت تحویل نامه به امام حسین بن علی(ع) در مکه حرکت نمود و در مکه خدمت امام رسیده و نامه را تحویل داد.
👈پس از رساندن نامه، عابس با امام حسین(ع) و کاروانش همراه شد و از مکه تا کربلا امام(ع) را همراهی نمود.
🔥آتش جنگ در روز عاشورا شعله ور گردید و زمانی که اکثر یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیده و تعداد کمی باقی مانده بودند،عابس رو به غلام خود شوذب کرد و گفت: «می خواهی چه کنی؟»
👈شوذب گفت: «در کنار تو از فرزند رسول خدا(ص) دفاع میکنم.»
🌿عابس گفت: «غیر از این از تو انتظار نمیرفت... اگر امروز از تو عزیزتر کسی را داشتم، او را پیش از خود به میدان میفرستادم که امروز آخرین فرصت عمل است و فردا روز حساب است و عمل به کار نیاید.»
👈عابس پس از شهادت غلامش - شوذب- نزد امام حسین(ع) آمد و خطاب به امام(ع) فرمود: «یا ابا عبدالله(ع)! به خدا سوگند روی زمین چه دور و چه نزدیک کسی نزد من عزیزتر و محبوبتر از شما نیست، اگر قدرت داشتم که ظلم را از شما به چیزی که عزیزتر از جان و خونم باشد دور کنم حتماً چنین میکردم.»
👈سپس گفت: سلام بر توای ابا عبدالله(ع)، من گواهی میدهم که بر راه شما و پدر شما استوارم و به راه راست هدایت مییابم»، پس از کسب اجازه از امام(ع) راهی میدان جنگ گردید.
♨️ربیع بن تمیم همدانی (که یکی از حاضرین در صحنه کربلا و از اعوان و انصار عمربن سعد بود)میگوید: «چون دیدم عابس به سوی میدان میآید او را شناختم؛ من نبرد او را در جنگها دیده بودم و میدانستم که او از شجاعترین مردم است؛ پس به سپاه عمربن سعد گفتم: «این شخص شیر شیران است، این فرزند شبیب است، مبادا کسی به جنگ او برود؛» پس عابس مکرر فریاد میزد و مبارز میطلبید و کسی جرأت نمیکرد به میدان او برود.
👈هنگامی که عابس دید هیچ فردی برای مبارزه با وی جلو نمیآید، زره از تن به در کرد و کلاه خود از سر برداشت، و به سپاه کوفه حمله کرده و آرایش سپاه ابن سعد را بهم ریخت. به فرمان عمربن سعد او را سنگباران کردند.
👈ربیع بن تمیم میگوید: “به خدا سوگند او را دیدم که بیش از دویست نفر را تار و مار کرد؛ سرانجام با محاصره به او را شهادت رسانده و سر از بدنش جدا ساختند. و من شاهد بودم که سر عابس بن شبیب در دست مردانی دست به دست میشد و هر یک از آنان با هم منازعه میکردند تا کشتن او را به خود منسوب کنند. 😭
👈تا این که عمربن سعد گفت: «با هم ستیز نکنید، سوگند به خدا قسم یک نفر نمیتوانست این مرد را کشته باشد.»
👈پیکر بیسر عابس را امام حسین(ع) به خیمه مخصوص شهدا منتقل کرد؛ که بعد از واقعه عاشوراتوسط قبیله
بنی اسدبه خاک سپرده شد.😰
📌 خانوادهات را بهانه نکن!
▪️ در کربلا عدهای خانواده را بهانه کردند و امام حسین را تنها گذاشتند. این درحالی بود که امام با اینکه میدانست سرنوشت خانوادهاش اسارت است، آنها را همراه خود آورده بود.
▫️ گاهی ما به بهانهی خانواده و با این توجیه که میخواهم خانوادهام راحت باشند، در یاری امام زمان کوتاهی میکنیم. اما اگر خوب نگاه کنیم میبینیم که هر کدام از ما، بارها خانوادهیمان را اذیت کردهایم؛ مثلاً با بداخلاقی دلِ آنها را شکستهایم یا به خاطر شغلمان مجبور به نقل مکان به شهر دیگری شده و با این کار، خانوادهیمان را از دوستان و آشنایانِ خود جدا کردهایم و...
▪️ اینها چند مثال از صدها نمونه است؛ اما انگار سختی کشیدن خانواده در اینگونه موارد اشکالی ندارد و مشکل تنها زمانی است که آنها در راهِ امام سختی بکشند!
▫️ اگر به ما بگویند به شرطِ اینکه یک سال همراه خانوادهات سختی بکشی، چند میلیارد پاداش میگیری، آیا این سختی را قبول نمیکنیم؟ احتمالاً این بار راحتیِ خانواده را بهانه نمیکنیم. پس چرا با اینکه میدانیم نتیجهی کار برای امام زمان، عاقبت به خیری و خوشبختی است، خانوادهیمان را با خود همراه نمیکنیم؟
📎 #توجیه_المسائل_کربلا ۲۸
👈 سعی کنید در کارهایتان نیت
خود را #خالص نموده و اعمالتان
را از هر شرک و ریا، حسادتو
بغض پاک نمایید تا هم اجر خود
را ببرید و هم بتوانید مسئولیت
خود را آنچنان که خداوند، اسلام
و امام میخواهند، انجام داده باشید
این را هࢪگز فراموش
نکنید تا خود را نسازیم و تغییر
ندهیم، جامعه ساخته نمیشود👌
السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷امام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۳۲ *═✧❁﷽❁✧═* این ها را می گفتم و اشک😭 می ریختم، یک دف
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۳۳
*═✧❁﷽❁✧═*
آن شب 🌃آقا ستار ماند و تا صبح خودش از صمد پرستاری کرد؛ اما فردا صبح رفت🚶♂نزدیکی های ظهر بود. داشتم غذا می پختم، صمد صدایم 🗣کرد. معلوم بود حالش خوب نیست. گفت: «قدم! کتفم بدجوری درد می کند😥بیا ببین چی شده.»
بلوزش👕 را بالا زدم. دلم کباب شد. پشتش به اندازة یک پنج تومانی سیاه و کبود شده بود😰 یادم افتاد ممکن است بقایای ترکش های آن نارنجک💣 باشد؛ وقتی که با منافق ها درگیر شده بود.
گفتم: «ترکش نارنجک است.»
گفت: «برو یک سنجاق قفلی داغ کن بیاور.»
گفتم: «چه کار می خواهی بکنی. دستش نزن. بگذار برویم دکتر👨⚕»
کمی بعد آمدم توی اتاق. دیدم👀 صمد یک آینه دستش گرفته و روبه روی آینه توی هال ایستاده و با سنجاق دارد زخم پشتش را می شکافد. ابروهایش درهم بود😖 و لبش را می گزید. معلوم بود درد می کشد. یک دفعه ناله کرد وگفت:《فکر کنم درآمد. قدم بیا بیین😍》
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
#پنج_شنبه
یادکنیم از عزیزان سفرکرده با قرائت فاتحه وصلواتی
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ * إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ * اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ
✨الّلهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
برای شادی روح پدر و برادرم پاپی احمد حسنوند فرزند حسن و امین حسنوند فرزند پاپی احمد بخوانید فاتحه همراه با صلوات🌷
💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³
eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
⚫️پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر
چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
به رسم هرشب انتظار تا ظهور مولایمان، منتقم شهید کربلا میخوانیم:الهی عظم البلا...⚡️
🖤 #امــامـ_زمانـےامـ313
@Emamzamaniam313
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
⛔️به حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان متوسل شوید، ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان میفرمایند که پسرم، این شخص به من متوسل شده خواستهاش را بده
👌ختمی بسیار سریع الاجابه از حضرت نرجس خاتون برای براورده شدن حاجاتی که امیدی به براورده شدنش ندارید
ختمی که تا به حال کسی را دست خالی رد نکرده کلیک کنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
Ⓜ️بار ها تجربه شده مشاهده کنید👆