ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۴۰ *═✧❁﷽❁✧═* پدرشوهرم بلند شد و با هر دو دست روی سرش ز
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۴۱
*═✧❁﷽❁✧═*
به فکرم 😇رسید بهتر است سماور به این بزرگی را دیگر خاموش کنیم؛ اما فرصت این کار نبود. واجب تر بچه بود که داشت هلاک می شد.😢
لیوان آب را به کبری دادم. او سعی کرد با قاشق آب را توی دهان نوزاد بریزد. اما نوزاد نمی توانست❌ آن را بخورد. دهانش را باز می کرد تا سینه مادر را بگیرد و مک بزند، اما قاشق 🥄فلزی به لب هایش می خورد و او را آزار می داد😥
به همین خاطر با حرص بیشتری گریه 😭می کرد. حال من و کبری بهتر از نوزاد نبود. به همین خاطر وقتی دیدیم نمی توانیم کاری برای نوزاد انجام بدهیم، هر دو با هم زدیم زیر گریه😭
مادرشوهرم همان شب🌚، در
بیمارستان🏩 رزن توانست آن یکی فرزندش را به دنیا🌏 بیاورد. قل دوم دختر بود😍
فردا صبح او را به خانه آوردند. هنوز توی رختخوابش درست و حسابی نخوابیده بود که نوزاد پسر را گذاشتیم توی بغلش تا شیر بخورد، بچه با اشتها و حرص و ولع شیر می خورد 😋و قورت قورت می کرد. ما از روی خوشحالی 😍اشک می ریختیم.
با تولد دوقلوها زندگی همه ما رنگ و روی تازه ای گرفت. من از این وضعیت خیلی خوشحال😌 بودم.
صمد مشغول گذراندن سربازی👨🏭 اش بود و یک هفته در میان به خانه می آمد🚶♂
به همین خاطر بیشتر وقت ها احساس تنهایی و دلتنگی 💔می کردم.
با آمدن دوقلوها، رفت و آمدها به خانه ما بیشتر شد و کارهایم آن قدر زیاد شد که دیگر وقت فکر کردن به صمد را نداشتم❌
از مهمان ها پذیرایی می کردم، مشغول رُفت و روب بودم، ظرف🍽 می شستم، حیاط جارو می کردم، و یا در حال آشپزی🍲 بودم.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
هدایت شده از امـام زمـانےام³¹³
سلام گروه ختم صلوات و قران داریم تشریف بیارید🌷👇
http://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
🌙☀️🌙☀️
#سوره مبارکه ی نساء آیه ۱۴
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐
👈وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ
يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ .
👈و هر كه خدا و فرستاده او را
نافرمانی كند و از حدود او تجاوز نماید
(با احكامش مخالفت كند) او را در
آتشی كه جاودانه در آن باشد درمیآورد
و برای او عذابی خواركننده است.
👌رعایت نکردن حدود خدا و رسولش
موجب عذاب اخرت میشه.
🌙☀️🌙☀️
#سلام_امام_مهربانم 🦋•°
🌤ڪاش هرروزصبح
یادمان مے افتاد
ڪہ چہ قدر دوستمان دارے و
برایمان دعامے ڪنے💕
سلام دوستــِ صمیمے!🌱
"دوسـ♥️ـٺٺ دارم"
وبراےظهورٺــ دعا مےکنم!
🍃🌸أللَّـھُـمَــ ؏َـجـّلْ لِوَلیِـڪْ الفرج
#نهضت_انتظار ۵۱
#مدیریت_جامعه
🌷به نام خدای مهربان مهربان
ما تا الان مقدمه هایی عرض کردیم
که برسیم به این قسمت بحث👌
آخرین آمادگی برای ظهور چیه؟
دیگه باید این جمله را حذف کنیم که
یکی از آمادگی ها اینه که .......❌
چرا ما تقریبا همه کار برای محقق شدن ظهور کردیم
و فقط یه کار مونده✔️
که اسمشو میزاریم آخرین آمادگی
اون چیه؟
اینه که مدیران جامعه اصلاح بشن
چرا این آخرینه؟
چون که حکومت و فرج امام زمان ارواحناله الفداء
چیزی جز 👈 از جنس مدیریت است
حضرت که نمی خوان تشریف فرما بشن که
دعا و ثنا بکنند❌
خودتونم اینو میدونید
ان شاءالله این مدیریت جامعه هم
از همین مجلس یازدهم رقم بخوره👌
یعنی همه ی من و شما باید کمک کنیم
تا مدیریت انقلابی در جامعه شکل بگیره
ببینید این که حضرت ۳۱۳ یار دارند
این ها که از آسمون نازل نمیشه😖
بلکه از بین من و شماها باید انتخاب بشه
پس باید خودمونو آماده کنیم
باید بتونیم مدیریت جامعه را بالا ببریم
اگه غیر از این بود که
ما تا الان علاف بودیم و مگه مسخره هستیم؟!!
خب ظهور محقق میشد دیگه☹️
چرا که همه چیز از فرشته ها میشدن
و لازم نبود که من و شما فرق بین
مدیر خوب و بد را هم بشناسیم😏
چرا بعضی از ما کارتونی و افسانه ای فکر می کنیم؟
مگه میشه ما از مدیذیت صالح سردرنیاریم
و ۳۱۳ نفر بر ما حکومت کنند؟
ما باید طوری رشد کنیم که تا گفتن
۳۱۳ حکام بر روی زمین✔️
سریع برم و مدیریت بخونم و مدیر صالح را بشناسم
تک تک افراد جامعه ی ما باید شناخت
کافی نسبت به مدیر صالح جامعه داشته باشن👌
همین طور که تک تک افراد جامعه باید
نماز بلد باشن✔️
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
📌 #طرح_مهدوی
🌅 #عاشقانه_مهدوی
🔆 مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب / در دلم هستی و بین من و تو، فاصله هاست
🙏 یا صاحب الزمان
#علی_اصغر_ارسنجانی
🌷🌷🌷🌷🌷
👈 برف شدیدی باریده بود . وقتی قطار دو ڪوهه وارد تهران شد ساعت دو نیمه شب بود . با چند نفر از رفقا حرڪت ڪردیم . علی اصغر را جلوی خانهشان در خیابان طیب پیاده ڪردیم .
پای او هنوز مجروح بود . فردا رفتیم به علی اصغر سر بزنیم . وقتی وارد خانه شدیم ، مادر اصغر جلو آمد ، بیمقدمه گفت : آقا سید شما یه چیزی بگو !؟
بعد ادامه داد : دیشب دو ساعت با پای مجروح پشت در خانه تو برف نشسته اما راضی نشده در بزنه و ما رو صدا ڪنه . صبح ڪه پدرش میخواسته بره مسجد اصغر رو دیده !
از علی اصغر این ڪارها بعید نبود . احترام عجیبی به پدر و مادرش میگذاشت . ادب بالاترین شاخصه او بود👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷