🌙🦋🌙🦋
#سوره مبارکه ی مائده آیه ۳۵
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
👈يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوٓا
إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ
تُفْلِحُونَ .
👈ای كسانی كه ایمان آوردهاید، از
خداوند پروا كنید و (برای تقرّب) به
سوی او (از مقرّبان درگاهش و از
عملهای صالح) وسیله بجویید و در راه
او جهاد كنید، شاید رستگار گردید.
👌ازمقربان درگاهش وسیله بجویید و
درراه اوجهاد کنید شاید رستگار شوید
🌙🦋🌙🦋
.
بیا که رنج فراقت برید امان مرا
به یُمن آمدنت تازه کن جهان مرا
.
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
.
آقآ جانم...♡
تو بگۆ من بمیرم می آیی??
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#علی_صیاد_شیرازی
🌷🌷🌷🌷🌷
پروردگارا!
👈#رفتن در دست توست، من نمیدانم چه موقع خواهم رفت.
ولی میدانم که از تو باید #بخواهم مرا در رکاب #امام_زمان(عجل الله تعالی فرجهم الشریف) قرار دهی
و آنقدر با #دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فیض #شهادت برسم👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۴۷ *═✧❁﷽❁✧═* گرد و خاکْ اتاق را برداشته بود. با روسری
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۴۸
*═✧❁﷽❁✧═*
از روزهایی که من به او جواب نمی دادم و او با ناامیدی😥 هر روز کسی را واسطه می کرد تا به خواستگاری ام بیاید. می گفت: «حالا که با این سختی به دستت آوردم😍باید خوشبخت ترین زن قایش بشوی.»✅
صدای صمد برای بچه ها مثل لالایی می ماند. تا صمد ساکت می شد، بچه ها دوباره به گریه😫 می افتادند. هر کاری کردیم، نتوانستیم بچه ها را بخوابانیم. مانده بودیم چه کار کنیم🙁 تا می گذاشتیمشان زمین، گریه شان درمی آمد.
مجبور شدم دوباره برایشان شیر🍼 درست کنم. اما به محض اینکه شیر را خوردند، دوباره جایشان را خیس کردند. جایشان را خشک کردم، سر حال آمدند👼 و بی خوابی به سرشان زد و هوس بازی کردند😇
حالا یک نفر را می خواستند که آن ها را بغل 🤗کند و دور اتاق بچرخاند.
ظهر🌞 شد و حتی نتوانستم اتاق را جارو کنم، به همین خاطر بچه ها را هر طور بود پیش صمد گذاشتم و رفتم ناهار🍲 درست کنم. اما صمد به تنهایی از عهده بچه ها برنمی آمد❌ از طرفی هم هوای بیرون سرد بود و نمی شد بچه ها را از اتاق بیرون آورد.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷