ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۵۴ *═✧❁﷽❁✧═* به صحنه که رسیدیم، ماشین 🚙را نگه داشت. ر
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۵۵
*═✧❁﷽❁✧═*
خم شدم و سمیه را آرام از بغل🤗 خدیجه گرفتم و گفتم: «بچه را بده، خسته می شوی مادر جان😍»
صمد برگشت و نگاهم👀 کرد و گفت: «ای مادر😍 چقدر مهربانی تو.»
خندیدم و گفتم: «چی شده. شعر می خوانی⁉️»
گفت: «راست می گویم. توی همین چند ساعت فهمیدم 😇چقدر بچه داری سخت است.
چقدر حوصله داری تو. خیلی خسته می شوی، نه⁉️همین سمیه کافی است تا آدم را از پا دربیاورد. حالا سؤال های جورواجور و روده درازی مهدی و دعواهای خدیجه و معصومه به کنار😒»
همان طور که به جاده نگاه👀 می کرد، دستش را گذاشت روی دنده و آن را عوض کرد و گفت: «کم مانده برسیم. ای کاش می شد باز بخوابی😴 می دانم خیلی خسته می شوی. احتیاج به استراحت داری.
حالا چند وقتی اینجا برای خودت، بخور و بخواب و خستگی درکن👌 به جان خودم قدم، اگر این جنگ📛 تمام شود، اگر زنده بمانم، می دانم چه کار کنم. نمی گذارم آب توی دلت❤️ تکان بخورد.»
برگشتم و پشت ماشین را نگاه👀 کردم. خدیجه همان طور که به جاده نگاه می کرد، خوابش😴 برده بود. سمیه توی بغلم خوابید. صمد گفت: «حالا که بچه ها خواب اند. نوبت خودمان است. خوب بگو ببینم اصل حالت چطور است. خوبی⁉️ سلامتی؟!...»
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
⚫️پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر
چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
به رسم هرشب انتظار تا ظهور مولایمان، منتقم شهید کربلا میخوانیم:الهی عظم البلا...⚡️
🖤 #امــامـ_زمانـےامـ313
@Emamzamaniam313
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
⛔️به حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان متوسل شوید، ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان میفرمایند که پسرم، این شخص به من متوسل شده خواستهاش را بده
👌ختمی بسیار سریع الاجابه از حضرت نرجس خاتون برای براورده شدن حاجاتی که امیدی به براورده شدنش ندارید
ختمی که تا به حال کسی را دست خالی رد نکرده کلیک کنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
Ⓜ️بار ها تجربه شده مشاهده کنید👆
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره مبارکه مؤمنون آیه۵۳
🌷فتقطعواامرهم بینهم زبرا کل حزب بمالدیهم فرحون
🌷تفرقه اندازی یک نوع بی تقوائی است
واساس تفرقه خودخواهی انسانهاست
86.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 #سلام_امام_زمانم
صبح یعنی ...
تپشِ قلبِ زمان ،
درهوسِ دیدنِ تــو
کہ بیایی و زمین،
گلشنِ اسرار شود
🌹 #السلام_علیک_یابقیه_الله
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔸 هر کجا که باشم، چه در بانک، چه در بیمارستان و چه در فروشگاه، بالاخره صفِ انتظارم به پایان میرسد...
🔹 اما نمیدانم چرا صفِ انتظارِ تو تمام نشدنی است...
میترسم وسطِ راه کم بیاورم اگر هر از چند گاهی، با یادت مرا شارژ نکنی...
تلنگر👌
⚫️#شهدای_کربلا(۶۲،۶۳،۶۴)
«یزیدبن ثبیط»و«عبدالله بن یزید» و«عبیدالله بن یزید»
🥀یزید بن ثبیط عبدی ازشیعیان بصره از قبیله عبدالقیس بود.ودرمیان قومش شریف وبزرگواربود.
🎋یزید همراه دوپسرش عبدالله و عبیدالله و تعدادی دیگرازبصره بیرون آمده و درمحلی بنام ابطح به کاروان امام حسین(ع) پیوستند و در روز عاشورا به شهادت رسیدند.
✍پس از رسیدن نامه امام حسین(ع) به بصره برای دعوت به یاری، یزید بن ثبیط در جمع عدهای از شیعیان بصره که در خانه ماریه دختر سعدکه محل اجتماع وگفتگوی شیعیان بصره بود اعلام کرد قصد دارد برای یاری امام حسین به مکه برود.وازآنجاکه راه ها زیرنظرماموران حکومت بود،دوستانش خطردستگیرشدن رابه وی یادآورشدند،ولی اوبرتصمیم خوداستوارماند ،و با دو تن از پسرانش به نامهای عبدالله و عبیدالله در ابطح در نزدیکی مکه به کاروان امام پیوستند.
✍ نقل شده است وقتی خبر رسیدن یزید بن ثبیط به امام حسین رسید، امام برای دیدن او به سمت خیمهاش رفت، در حالیکه یزید نیز برای دیدن امام به سوی خیمهگاه امام رفته بود.
💥 امام علیه السلام در خیمه یزید به انتظار بازگشت او نشستند. وقتی یزید به خیمهگاه امام رسید به او گفتند امام برای دیدن او رفته است. او به خیمهاش بازگشت و وقتی امام را دید، این آیه را خواند:
✨«بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِک فَلْیفْرَحُوا»✨ (یونس، ۵۸)
👈 سپس سلام کرد و نزد امام نشست و آنچه رخ داده بود به اطلاع ایشان رساند. امام در حق او دعای خیر کردند.🤲
👈 از آن پس آنها با کاروان امام حسین همراه شدند. در برخی منابع گفته شده است غلامش نیز به همراه او بوده است.
🍀در روز عاشورا او و پسرانش به شهادت رسیدند. 😰
📚برخی منابع شهادت او را در نبرد تن به تن و برخی در حمله نخستین ذکر کردهاند.