#شهید_سید_آیت_الله_
دستغیب
🌷🌷🌷🌷🌷
یک مرد وارسته به تمام معنا:
👈 امام خمینی(ره):ایشان [ آیت الله دستغیب ] یک مرد وارسته به تمام معنا و معلم اخلاق، مرشد مردم و هر چه در صحبت هایش هست معنویات و دعوت به خدا و دعوت به اسلام است
معذلک اینها بنایشان بر این است که آنهائی که بیشتر دعوت به اسلام می کنند آنها را بیشتر هدف قرار بدهند👌
صحیفه نور،جلد 15، صفحه 255
مورخ:1360/09/21
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
#نهضت_انتظار ۱۲۳
بسم رب الحسین علیه السلام
تو زندگی اگه همون اصل احترام گذاشتن و
اصل محبت کردن درست انجام بگیره👌
بقیه کارها درست خواهد شد ان شاءالله
جامعه هم همین طور هست
یعنی اگه اصل ولایتمداری✅
در جاممعه درست انجام بشه
و ولایت مداری تثبیت شد
ولی الله الاعظم بر جامعه حاکم شد💪
مشکلات هم حل خواهد شد ان شاءالله
در امر مدیریت بزرگ تر احترام داره😍
بعضی ها فک می کنن که اگه ما احترام بذاریم بهش و ....
همه چیز به نفع ایشون خواهد بود❌
در حالی که اصلا هم به نفع بزرگ تر نیست
فکر نکنید با احترام گذاشتن طرف مقابل کیف میکنه😖
تازه اول سختی هاش شروع میشه👌
چرا که خدا بهش می فرماید
به تو دیگه مسئولیت دادم
متاسفانه صهیونیست ها قشنگ فهمیدن☹️
میگن که می خوایی مردها گرگ بشن؟
بهشون بگو تو رئیس نیستی😏
و همین فرهنگ رو تو جامعه ی ایرانی ما وارد کردن
شما نگا کنید زن و شوهر میرن خرید
همه چیز با خانم ها شده😏
حتی لباس مثلا برا مرد می خرن
ولی جلو اون همه جمعیت اقا به خانمش میگه
خانم یکم از پولا بده تا حساب کنیم❌
یا بیا حساب کن
این مثال بود که می خواد بفهمونه
نقش ها دارن عوض میشن😒
و همین باعث میشه زندگی ها هم خوب نشن
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
اونم چه مسئولیت های سنگینی که
بر ذمه اش میاد✔️
مدیران جوانمرد در خانواده یک احساس مسئولیتی
👈 نسبت به زیردستان خودشون دارن
پناه گاه میشن برای اعضای مجموعه خودشون😍
این جمله رو خانم های بزرگوار دقت کنند
مرد رو با همین #اختیار_مدیریت دادن
باید تربیت کرد💪
انقدر دلسوز و مهربون میشن😍
که اگه یکی از بالا به این ها نگا کنه
دلش براشون میسوزه😖
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۲۰۹ *═✧❁﷽❁✧═* صمد گفت:《باباجان چند بار بگویم. تنها جنا
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۲۱۰
*═✧❁﷽❁✧═*
پدرشوهرم دیگر چیزی نگفت🤐 اما شب 🌃رفت خانه آقا شمس الله، گفت: «می روم به بچه هایش سری بزنم.»
بچه ها که دیدند صمد آن ها را به بازار نبرده، ناراحت شدند😔صمد سربه سرشان گذاشت. کمی با آن ها بازی کرد و بعد نشست به درسشان 📚رسید. به خدیجه دیکته گفت و به معصومه سرمشق📝 داد. گوشه ای ایستاده بودم و نگاهش می کردم. یک دفعه متوجه ام شد. خندید 😁و گفت: «قدم😍 امروز چه ات شده. چشمم نزنی! برو برایم اسپند دود کن😅»
گفتم: «حالا راستی راستی می خواهی بروی⁉️»
گفت: «زود برمی گردم؛ دو سه روزه. بابا ناراحت است. به او حق بده. داغ دیده است. او را می برم تا لب اروند؛ جایی که ستار شهید🌷 شده را نشانش می دهم و زود برمی گردم.»
به خنده گفتم: «بله، زود برمی گردی😏»
خندید و گفت: «به جان قدم، زود برمی گردم. مرخصی گرفته ام. شاید دو سه روز هم نشود. حالا دو تا چای ☕️بیاور برای حاج آقایتان. قدر این لحظه ها را بدان😍»
فردا صبح🌄 زود پدرشوهرم آمد سراغ صمد. داشتم صبحانه آماده می کردم. گفت: «دیشب خواب ستار را دیدم😢 توی خواب کلافه بود. گفتم ستار جان! حالت خوب است⁉️ سرش را برگرداند و گفت من صمدم. رفتم جلو ببوسمش😘، از نظرم پنهان شد.»
بعد گریه😭 کرد و گفت: «دلم برای بچه ام تنگ شده. حتماً توی خاک دشمن کنار آن بعثی های کافر👹 عذاب می کشد. نمی دانم چرا از دستم دلخور❣ بود؛ حتماً جایش خوب نیست.»
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
😳برای رسیدن به آرامش بسم الله بگو روی قفل وسط قلب کلیک کن ببین چی برات میاد👇
🔴 🔴 🔴 🔴
🔴 ✨ 🔴 🔴 ✨ 🔴
🔴✨✨ ✨ ✨ ✨🔴
🔴✨✨ 🔐✨✨🔴
🔴✨ ✨ ✨✨🔴
🔴✨ ✨✨🔴
🔴 ✨ 🔴
🔴
✅همه دنبال آرامش هستند حتی بزرگترین پزشکان هم دنبال آرامش هستند ڪلیڪ ڪنید👇
eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6