🗒 #وصیت_نامه آسمانی ۱
#شهیدسپهبدحاجقاسم_سلیمانی
💖«#قسمت_اول»
"بسم الله الرحمن الرحیم"
🌷 شهادت میدهم به اصول دین؛
اشهد أن لا اله الّا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و اولاده المعصومین اثنی عشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله.
💢شهادت میدهم که «قیامت» حق است، قرآن حق است...
«بهشت و جهنّم» حق است...
«سوال و جواب» حق است
«معاد، عدل، امامت، نبوّت» حق است...!!
▪️خدایا! تو را سپاس میگویم بخاطر نعمتهایت🤲
▫️خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن،
از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت، خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم.🌹
💠اگر توفیق صحابه رسول اعظمت، محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی بهره بودم از دوره مظلومیت علی بن ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.✨
▪️خداوندا!
تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز که جانم فدایِ جان او باد قرار دادی.....
❣️🍃🌸🍃❣️
📌 #طرح_مهدوی
❄️ یا اباصالح
برف ببارد یا باران
تفاوتی ندارد
برای باور زمستان
همین جای خالیات کافیست...
❤️ #عاشقانه_مهدوی
🌷🌷🌷🌷🌷
جا نمیشود
این خنده ها
در قاب هیچ پنجرهای ؛
خنده هایتان ....
تمام دوربینها را عاشق کرده است!
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
#نهضت_انتظار ۱۳۰
بسم رب الحسین علیه السلام
یادگرفتن مدیریت
👈 یک توانمندی فوق العاده است
در خانه مدیریت کلان با مرد هست
اما مدیریت عاطفی با زن هست👌
یعنی زن بر مرد هم مدیریت داره
اومدن خونه ی امام حسین علیه السلام
دیدن وضع خونه تغییر کرده یکم
عرض کردن آقاجان پدرتون زاهدانه بود
شما چرا؟
حضرت فرمود 👈 خانمم دوست داره خونه اینجوری باشه
از این بالاتر همه ی شما شنیدید
داستان امام باقرعلیه السلام رو
که حضرت تقریبا لباس قرمز پوشیده بودن
شخصی اومد اندرونی خونه و حضرت رو
اینجوری دید و سوال کرد
حضرت فرمودن خانمم دوست داره😍
نگا کنید وقتی خانم تو خونه میگه مثلا
من اینو دوست دارم
یعنی داره مرد رو مدیریت میکنه✔️
داره رفتار مردش رو مدیریت میکنه
حالا می خواد مرد خونه اش امام معصوم علیه السلام باشه
یا شخص دیگه ای
شما دقت کردید که چرا باید مرد و زن باشن یعنی دونفر باشن
تا یه بچه تو خونه داشته باشند؟؟
شاید بخاطر اینه که تربیت یک بچه
با تئاتر بازی کردن دو نفر خیلی بهتر هست✅
این مامان و بابا نقش بازی می کنند
بچه تربیت میشه😍
که متاسفانه تو یکی از شهرهای کشورهای مریخی
مردم رو آوردن به سمت تک فرزندی😏
خب این تربیت رو خیلی سخت میکنه
نمیدونم چرا این تفکر داره غالب میشه
که تک فرزندی بهتره❌
بابا شما ۵ تا فرزند داشته باش
بعد ببین که چقدر قشنگ اینا رشد می کنن و خوب تربیت میشن
نمونه اش هم خود شما بزرگواران
اکثر شماها تقریبا تو زندگی هایی بزرگ شدید که
بیش از ۴ فرزند دارن👌👌
بعد خودمون زندگی پرجمعیت را تجربه کردیم
و میدونیم که چقدر برکات داره
منتهی تو عمل به تک فرزندی بسنده کردیم☹️💢
مثلا در این زمینه اگه ازت سوال کنن که
دوس داشتی چندتا برادر و خواهر بودید؟؟
اکثرا میگن ای کاش دوتا خواهر دیگه داشتم
یا دوتا برادر دیگه داشتم
با اینکه سه چهارتا خواهر/ برادر داری
خب بزرگوار
این پسر یا دختر شما هم
نیاز به خواهر و برادر داره😒
چرا به تک فرزندی بسنده می کنی؟
داری در حق فرزندت ظلم می کنی
و بند آخر زیارت عاشورا شامل حال شما هم میشه ها😢
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آخر تابع ......
تو این فراز داری به خودت لعن می فرستی❌
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۲۱۹ *═✧❁﷽❁✧═* صمد طوری که بچه ها نفهمند, به بهانه بردن
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۲۲۰
*═✧❁﷽❁✧═*
اسفندماه بود.
صمد که رفته بود، دو سه روزه برگردد؛ بعد از گذشت بیست روز هنوز برنگشته بود❌ از طرفی پدرشوهرم هم نیامده بود. عصر دلگیری بود. بچه ها داشتند برنامه کودک 📺نگاه می کردند.
بیرون هوا کمی گرم شده بود. برف ها کم کم داشت آب می شد. خیلی ها در تدارک خانه تکانی عید بودند، اما هر کاری می کردم، دست و دلم 💔به کار نمی رفت.
با خودم می گفتم: «همین امروز و فردا صمد می آید. او که بیاید😍 حوصله ام سر جایش می آید. آن وقت دوتایی خانه تکانی می کنیم و می رویم برای بچه ها رخت و لباس عید می خریم👌»
یاد دامنی افتادم که دیروز با برادرم خریدم. باز دلم ❣شور افتاد. چرا این کار را کردم. چرا سر سال تازه، دامن مشکی خریدم.
بیچاره برادرم دیروز صبح آمد، من و بچه ها را ببرد بازار و لباس👚👕 عید برایمان بخرد. قبول❌ نکردم
گفتم: «صمد خودش می آید و برای بچه ها خرید می کند.» خیلی اصرار کرد.
دست آخر گفت: «پس اقلاً خودت بیا برویم یک چیزی بردار. ناسلامتی من برادر بزرگ ترت هستم☹️»
هنوز هم توی روستا رسم است، نزدیک عید برادرها برای خواهرهایشان عیدی می خرند.✅
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷