💫☀️💫☀️
#سوره مبارکه ی احقاف آیه ۱۳
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐
👈إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا
فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ .
👌كسانی كه گفتند: «پروردگار ما اللّه
است»، سپس استقامت كردند، نه ترسی
برای آنان است و نه اندوهگین میشوند
💫☀️💫☀️
❣ #سلام_امام_زمانم🖤🥀
🌼باور دارم
🍃یکی از همین #صبح ها
🌼که بی هوا و خسته چشم باز کنم
🍃بوی نرگس🌸 در همه #عالم دمیده است...😍
آمدن برازنده ی #توست
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
✍ #نکات_دعای_عهد 37
«در حال آزمون»💕
🔸وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ ...
خدايا بر حال زار پریشان ما بعد از (غیبت) او ترحم فرما...
📚براساس روايات، مردم در زمان غيبت شديدا آزمايش وامتحان خواهند شد که مهمترين آن ها باور كردن غيبت و حضور حضرت حجت (عج) می باشد
♨️ لذا همگی نياز به اين ترحم داریم و اگر خداي بزرگ دستگيري نكند و به دلداده هاي آن جان جانان رحم نكند ممکنه در دامن مدعيان دروغين و فتنه هاي آخرالزمان گرفتار شویم...
🌱جابر جعفي مي گويد: به امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم «فرج شما كي خواهد بود؟»
✨فرمود: هيهات، هيهات، فرج ما شدني نيست مگر اين كه غربال شويد، باز هم غربال شويد، و باز هم غربال شويد!!
🌀(سه مرتبه اين مطلب را فرمود)، تا اينكه آلودگي ها از ميان تان برود و صفا و خلوص باقي بماند؛ [اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۱۰، روايت ۳۳۰]
✅روشن است كه آزمايش مومنان و غير مومنان، در هر عصر و زماني، از سنت هاي الهي است و مخصوص دوره غيبت نيست.
⚠️خداوند هر شخص و گروهي را به چيزي امتحان مي كند و امت پيامبر خدا، پس از پيامبر و امامان (عليهم السلام) به غيبت حضرت مهدي (عج) و بعضي چيزهاي ديگر مبتلا و آزمايش شده اند.
#شهید_رضا_شکری_پور
🌷🌷🌷🌷🌷
ڪار ڪردن تو ممـلکت امام زمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رو عشقه! #هرجا لازم باشه
حاضــرم ڪار ڪنم چہ فرماندهے
درجنگ چه ڪارگری در ڪارخانه👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
#فاطمیه
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
#نهضت_انتظار ۱۴۰
بسم رب الحسین علیه السلام
در خانواده 👈 کرامت حرف اول رو میزنه
این یعنی چه؟
یعنی کرامت و عزت نفس در خانواده
مقدم بر محبت هست👌
خب این یعنی چی؟
یعنی #ادب
از محبت کردن واجب تر هست✔️
ببینید وقتی پیغمبر می خواد در مورد حضرت علی علیه السلام
صحبت کنه و بفرماید که من علی را بر اساس دین بار آوردم👌
می فرماید
👈 علی ادیبی؛ یعنی علی ادب شده ی من پیغمبر هست👌
ادب یعنی چی؟
یعنی اون حداقل هایی که حالا تو دوست داری یا نداری رو من کار ندارم😖
این ها رو باید رعایت کنی
تو خانواده ادب مقدم بر محبت هست
کرامت انسان ها باید حفظ بشه👌
کسی حق نداره عزت و کرامت انسان رو مخدوش کنه
نه در خانواده و نه در جامعه❌
و از طرف دیگه ما هم نباید بذاریم
دیگران عزت و کرامت ما رو لگدمال کنن😒
عده ای که میان تو خیابون ها و با
اجرا کردن برنامه ی غربی ها
میخوان دیگران رو فریب بدن😏
اولا بدونن که شما دارید عزت خودتونو از بین می برید
چرا می خوایید مثل یه حیوان زندگی کنید؟؟
یکم واقعیت ها رو ببینید
ما نمیگیم بیایید مسلمون بشید و مسجد برید نه❌
ما میگیم آزادمرد باشید👌👌
امام حسین علیه السلام موقع شهادتش فرمود
اگه دین ندارید لااقل آزاده باشیده✔️
برده دیگران نباشید
وقتی برده دیگران شدی
از بیرون بهت دستور میدن که برو وداخل کشورت
تو خونه ی خودت اغتشاش کن❌☹️
چقدر باید احمق و بی عقل باشی که
فضای خونه ی خودتو خراب کنی📛
آقا الان یکی بهت بگه برو تو اتاق خودت که زندگی می کنی توش
آتیش روشن کن مثلا؛ انجام میدی؟؟
تازه برمیگردی میگی دیوونه شدی؟
آدم اتاق و زندگی خودش را خراب می کنه؟☹️
پس چرا امنیت کشور خودت رو بهم میزنی؟
اونم بخاطر حرف غربی ها؟؟
یه ذره اگه عاقل باشی میفهمی که
دیگران خیر و صلاحت رو نمی خوان❌
قضیه نه دی هم همین بود
عده ای اومدن و آشوب بپا کردن😏
اما مردم باشعور کشورمون
جواب محکم و قاطعی بهشون دادن
تا براشون درس بشه که دیگه از این غلطا نکنن
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۲۲۶ *═✧❁﷽❁✧═* پدرشوهرم با تعجب 😳نگاهم کرد و گفت: «کی گ
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۲۲۷
*═✧❁﷽❁✧═*
حالت مویه و عزاداری🏴 می گفت: «جگرم را سوزاندی قدم خانم😰 تو و بچه هایت آتشم زدید قدم خانم. غصه تو کبابم کرد قدم خانم.»
زار 😫زدم: «تو زودتر از همه خبر داشتی بچه هایم یتیم شدند.»
خانم دارابی گریه😭 می کرد و دست ها و سرش را تکان می داد. بنده خدا نفسش بالا نمی آمد. داشت از هوش می رفت😰
آن شب تا صبح پرپر زدم. همین که بچه ها می خوابیدند😴می رفتم بالای سرشان و یکی یکی می بوسیدمشان😘 و می نالیدم. طفلی ها با گریه من از خواب بیدار میشدند.
آن شب جگرم کباب شد. تا صبح زار زدم. گریه کردم😭 نالیدم و برای تنهایی بچه هایم اشک ریختم.
از درون مثل یک پاره آتش♨️ بودم و از بیرون تنم یخ کرده بود. همسایه ها تا صبح مثل پروانه🦋 دورم چرخیدند و پابه پایم گریه کردند😭
نمی توانستم زهرا را شیر بدهم❌ طفلکم گرسنه بود و جیغ می کشید. همسایه ها زهرا و سمیه را بردند.
فردا صبح دوست و آشنا و فامیل با چند مینی بوس🚌 از قایش آمدند؛ با چشم های سرخ و ورم کرده. دوستان صمد آمدند و گفتند: «صمد را آورده اند سپاه.» آماده شدیم و رفتیم دیدنش👀
صمدم را گذاشته بودند توی یک ماشین بزرگ یخچالی🚛با شهدای🌷 دیگر آمده بود. در ماشین را باز کردند. تابوت ها ⚰روی هم چیده شده بودند. برادرشوهرم، تیمور، کنارم ایستاده بود. گفتم: «صمد😍صمد مرا بیاورید. خیلی وقت است همدیگر را ندیدیم😭»
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷