❤️ #سلام_امام_زمانم
💚 #سلام_آقای_من
💝 #سلام_پدر_مهربانم
امید غریبانه تنها کجایی
چراغ سر قبر زهرا کجایی
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌹وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ الفرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
✍ #نکات_دعای_عهد 40
«مشتاق دیدار»💕
🌐 آنگاه «سه بار» دست بر ران راست خود میزنی و در هر مرتبه میگویی؛ :الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صاحِبَ الزَّمانِ...
🔰تعجیل و شتاب کن(در ظهور)، ای آقای من! ای صاحب اختیار این زمان ما!
♨️ نکته در زدن دست بر ران راست، احتمالا اشاره به تاسف و حسرت بر غیبت امام است، همانطور که وقتی کسی مصیبت می بیند از شدت تاسف و حسرت و غم بر زانوی خود می زند.
✅ و اینکه بر ران راست بزند به خاطر ارجحیت راست بر چپ هست، و شاید اشاره به این باشد که آدمی باید از اصحاب یمین باشد تا در دعا صادق باشد.
🔸و نکته تکرار سه دفعه ، تاکید در تاسف و حسرت و خواهش در تعجیل فرمودن در ظهور هست و عدد سه ، اولین عددی هست که کثرت را نشان میدهد و یکی از راههای استجابت دعا تاکید و تکرار درخواست هست.
📖 و در آخر دعا هم توجه به خود امام عصر برمیگردد، با وجودی که همه دعا، خطاب به خداوند است؛ ← زیرا که این توجه ، اشاره به اختصاص دعا است به امام زمان و مقصود این هست که:
🤲 «ای امام زمان! همه این دعاها در درگاه خداوند، به جهت اخلاص و محبت و شوق دیدار شما بود. پس در ظهور تعجیل فرما! »
💖 و اذن و اجازه در ظهور اگر چه مختص به خداوند است و در دست امام نیست، زیرا که امام مامور به امر خداوند است، و لکن مقصود در اینجا چیزی نیست به جز "اظهار اشتیاق ملاقات امام در ظهور!"
🔷و البته زمان ظهور را، احدی جز خداوند نمی داند و خود امام و دیگران فقط از نشانه های ظهور نزدیک شدن زمان ظهور را میفهمند..
اللهم عجل لولیک الفرج...💐
◽️ #طرح_مهدوی
🌅 به یاری خداوند طلوع صبح پیروزی نزدیک است
◾️ سالروز شهادت سردار سلیمانی تسلیت باد
📌 #توییت_گشت
◾️ مالک رفت...
عمار رفت...
جمعه برای ما پر شده از خاطرههای تلخ رفتن...
آقاجان شما نمیآیید؟!
اگر شما بیایید، عمار و مالک هم بر میگردند!
#حاج_قاسم
#آیت_الله_مصباح
👤 مهدی رسولی
🔘 ویژه درگذشت آیت الله مصباح یزدی و سالروز شهادت سردار سلیمانی
#توییت | علامه مصباح یزدی نامش در تاریخ برجسته باقی خواهد ماند. عالمی که آثار علمیش همواره مرجعیت خود را خواهد داشت ولی خود به دلیل حق گویی مظلوم واقع شد؛ او بارها در جریان ترور شخصیت، به شهادت رسیده بود.
همزمانی رحلت سردار دفاع از حریم معرفت با سالگرد شهادت سردار دفاع از حرم معنادار است.
▪️▪️▪️▪️▪️
👈به دست بر زمین افتاده سوگند
شهـادت آیهای کم داشت بی تو...
حرفے نزدم از
غم دورى تـــو اما...
اى ڪاش بدانے ڪہ
چہ آورده بہ روزم...👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
#مرد_میدان
🏴🏴🏴🏴🏴
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۲۲۹ *═✧❁﷽❁✧═* به باغ بهشت که رسیدیم، دویدم🏃♂ گفتم: «
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۲۳۰
*═✧❁﷽❁✧═*
کنارش نشستم. یک گلوله🔫 خورده بود روی گونه سمت چپش. ریش هایش خونی شده بود. بقیه بدنش سالم سالم بود. با همان لباس سبز پاسداری اش آرام و آسوده خوابیده 😴بود.
صورتش مثل آن روز که از حمام🚿 آمده بود و آن پیراهن👕 چهارخانه سفید و آبی را پوشیده بود، قشنگ و نورانی شده بود.»
می خندید ☺️و دندان های سفیدش برق می زد. کاش کسی نبود. کاش آن جمعیت گریان😭 و سیاه پوش دور و برمان نبودند.
دلم ❤️می خواست خم شوم و به یاد آخرین دیدارمان پیشانی اش را ببوسم. زیر لب گفتم: «خداحافظ» همین. دیگر فرصت حرف بیشتری نبود❌
چند نفر آمدند و صمدم را بردند. صمدی که عاشقش💞 بودم. او را بردند و از من جدایش کردند😭
سنگ لحد را که گذاشتند و خاک ها را رویش ریختند، یک دفعه یخ کردم. آن پاره آتشی ♨️که از دیشب توی قلبم گر گرفته بود، خاموش شد.
پاهایم 👣بی حس شد. قلبم 💔یخ کرد. امیدم ناامید شد. احساس کردم بین آن همه آدم، تنهای تنها هستم؛
بی یار و یاور، بی همدم و هم نفس👌 حس کردم یک دفعه پرت شدم
توی یک دنیای 🌎دیگر، بین یک عده غریبه، بی تکیه گاه و بی اتکا. پشتم خالی شده بود. داشتم از یک بلندی می افتادم ته یک دره عمیق☑️
کمی بعد با پنج👶👧 تا بچه قد و نیم قد نشسته بودم سر خاکش. باورم نمی شد صمد آن زیر باشد😭 زیر یک خروار خاک.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷