بحران های ستادبحران در یاسوج
دقیقا نمی دانیم مقصر برف است که در یاسوج با تاخیر چند ساله می آید و همه را شگفت زده و دستپاچه می کند یا تدابیر مدیریتی نامناسب است که هرازگاهی که برف می بارد و یا بارانی مدت دار می بارد کل سیستم خدماتی شهر به هم می ریزد و بدتر این است که هیچ کس هم جوابگو نیست .
درسال های نه چندان دور ، البته ۲۰تا۳۰ سال قبل ،مدیریت بحران در استان این همه کبکبه و دبدبه نداشت و اصلا کمتر از رادیو و یا تلویزیون می شنیدیم که مثلا ستاد بحرانی تشکیل شده و چه چه .
البته برف های بسیار سنگینی می بارید طوری که خیابان شهر پوشیده می شد ، یه مقدار تردد خودروها در شهر با مشکل رو برو می شد.اما نه برق ها قطع می شد و یادش به خیر اتوبوس های شهری راه می افتادند و مردم را جابه جا می کردند . اما چند سالی است که خشکسالی است ،گاهی ابر هایی در آسمان ظاهر می شوند ،پیکچ رادیو و تلویزیون همه از تشکیل ستاد بحران و حضور تمام مسئولین ارشد استانی و شهرستانی خبر می دهند مرتب به مردم هشدار می دهند .ولی همینکه اندکی برف یا مقداری باران باریدن گرفت کل سیستم شهری شهریاسوج و حومه به هم می ریزد و کسی هم جوابگو نیست .مثل روز ۲۲بهمن امسال که از بعد از ظهر برق مناطق وسیعی از شهر یاسوج قطع شده و هیچ کس جوابگو نبود و نیست ،سیستم خدمات مخابراتی اعم از ثابت و همراه و اینترنت دچار اختلال جدی می شود و گوش کسی بدهکار نیست .هزار و یک مشکل در شهر برای مردم بوجود می آید و عده زیادی سر ایستگاه های شهری در برف و سرما معطل هستند ولی خبری از وسیله نقلیه عمومی نیست و معدود تاکسی هایی مجهز به زنجیر فقط دربستی و قیمت بالا حاضر به همکاری می شوند.
دیگه خبری از اون همه جلسه ستاد بحران نیست واگر هم هست خود علی الظاهر دچار بحرانند.
وضعیت معطلی مردم جلو بیمارستان ها و مراکز درمانی بسیار درد آور هست .عدم نمکپاشی و برف روبی در کمربند شهر حجمی از ترافیک را تشکیل می دهد و قص الی آخر .......
@nograei
هدایت شده از نوگرایی
دورنمای ناکارآمدی اجلاس ورشو
اجلاس صلح وامنیت خاورمیانه در لهستان قبل از آنکه بخواهد،به ایران هراسی دامن بزند،ارتباط مستقیمی به سیاست روسیه هراسی واختلاف افکنی آمریکادر شرق و غرب اروپا واجرای آن در اروپای شرقی دارد.
علاوه بر این لهستان از زمان اجلاس سران نیس در سال 2000 که در زمان ریاست دوره ای فرانسه برگزار شد، اختلافاتش با اتحادیه اروپا و با کشورهای اصلی آن به دلیل زیاده خواهی های ورشو بالا گرفت به خصوص بر سر تعداد نمایندگان آن در پارلمان اروپایی. که بعدا به دلیل موضع منسجم و یکدست آلمان، فرانسه، ایتالیا و کشورهای کوچکتر و با استفاده از بازوی اجرایی کمیسیون اروپا و جنبه های اقتصادی مالی مثل صندوق های عمرانی و مالی اتحادیه اروپا، لهستان سر جایش نشانده شد تا من بعد بیشتر از حد و اندازه خود حرف نزند.
این ذهنیت لهستان نسبت به اروپای غربی و تلاش برای انتقام گیری و همچنین ذهنیت منفی و تاریخی لهستان و بخش زیاد اروپای شرقی از روسیه سبب شده تا ترامپ در در یک بازی سازی جدید با انتخاب لهستان ، سه هدف عمده : //۱_ توطئه علیه ایران در اروپای شرقی و همسایگانش در غرب آسیا و حتی اختلاف بین ایران و روسیه و ترکیه در دعوتنامه ها ۲_ تشدید روسیه هراسی در لهستانی که دقیقا به همین دلیل(ترس از روسیه) به دامن آمریکا افتاده است ۳_ بزرگ کردن لهستان در مقابل اتحادیه اروپا برای اهداف فرامنطقه ای و وادار کردن این کشور به اتخاذ مواضع در برابر اتحادیه اروپا خصوصا در مسئله ای مثل برجام و(آنچه که لهستان هم بی رغبت نیست) را هم زمان نشانه گیری نماید
از طرف دیگر دولت راستگرای پوپولیستی لهستان نیاز به حمایت آمریکا برای بزرگ شدن داره و این اجلاس دقیقا در چنین لحظه هایی از زمان و مکان و نوعی ماهی گرفتن از آب گل آلود در شرایط جدید بین المللی توسط آمریکا محسوب می شود
دورنمای این اجلاس خصوصا با عدم دعوت از ایران به عنوان یکی از تاثیرگذارترین بازیگران منطقه ای و به احتمال بسیار زیاد ،شرکت هرکدام از کشورهای منطقه در این اجلاس به زعم خودشان نه با اهداف پیش بینی شده ی آمریکا و یا عدم شرکت بازیگران مهم منطقه ای و بین المللی یا شرکت در سطح پایین و ... نشان می دهد این اجلاس اگرچه ممکن است با تبلیغات گسترده رواتی آمریکا در ا مپراطوری رسانه ای اش همراه باشد ،اما بنا به تحلیل کارشناسان روابط بین الملل بسیار ساده انگارانه ،فاقد وجاهت بین المللی و ناکارآمد خواهد بود.
ناگفته پیداست که عدم همگرایی در صدور بیانیه پایانی نشست و خصوصا اگر جنبه های ضد ایرانی آن زیاد باشد،رنگ و بوی نوعی ائتلاف جدید نظامی در منطقه از طریق این نشست ،اعمال یکجانبه گرایی از طرف آمریکا، استقبال سرد اروپای غربی و بازیگران نظام بین الملل ،عدم استقبال کشورهای منطقه و ...مصداق هایی از دورنمای ناکارآمدی این نشست خواهد بود .
شهرام مهدوی مطلق
@nograei
نوگرایی:
جنجال در محافل صهیونیستی به علت رتبهبندی بالاتر نظامی ایران نسبت به اسرائیل
ایران سیزدهم و اسرائیل شانزدهم اعلام شده است
در رتبه بندی نظامی کشورهای جهان که سایت گلوبال فایرپاور (GlobalFirepower.com) برای سال ۲۰۱۸ منتشر کرده است، ایران سیزدهمین و اسرائیل شانزدهمین قدرت نظامی جهان معرفی شده اند. در این رتبه بندی آمریکا در ردیف نخست و کشورهای روسیه، چین، هند، انگلیس و فرانسه به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.
در پی انتشار خبری در یک سایت ویژه رتبهبندی نظامی کشورها که در آن رتبه ایران بالاتر از اسرائیل قرار گرفته، جنجالی در رسانه های اسرائیل به راه افتاده است
در رتبه بندی نظامی کشورهای جهان که سایت گلوبال فایرپاور (GlobalFirepower.com) برای سال ۲۰۱۸ منتشر کرده است، ایران سیزدهمین و اسرائیل شانزدهمین قدرت نظامی جهان معرفی شده اند. در این رتبه بندی آمریکا در ردیف نخست و کشورهای روسیه، چین، هند، انگلیس و فرانسه به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.
نکته جالب توجه در این رتبه بندی، جایگاه مصر است که از ایران و اسرائیل نیز قوی تر توصیف شده و دوازدهمین قدرت نظامی جهان معرفی شده است. اندونزی نیز با داشتن رتبه پانزدهم از اسرائیل قدرتمندتر ارزیابی شده است.
اسرائیل از پاکستان و کره شمالی که رتبه های هفدهم و هیجدهم را کسب کرده اند قدرتمندتر برآورد شده است. آخرین رتبه نظامی در میان کشورهای جهان را کشور کوچک بوتان در شمال هند در اختیار دارد که رتبه آن صد و سی و ششم است.
رتبه اسرائیل در مقایسه با سال ۲۰۱۶ پنج مرتبه و سال ۲۰۱۷ یک مرتبه سقوط کرده است. ایران در سال ۲۰۱۷ رتبه بیستم را در اختیار داشته است.
ارزیابی قدرت نظامی کشورها صرفا با در نظر گرفتن شمار جنگ افزارها صورت نمی گیرد بلکه تنوع تسلیحاتی نیز در این رتبه بندی دخیل است. عامل تعیین کننده دیگر در این رتبه بندی مقوله جهان اول، جهان دوم و جهان سوم است و کشورهای عضو ناتو به علت برخورداری از امنیت جمعی، از امتیاز ویژه ای برخوردارند.
معیارهای دیگری که در این ارزیابی مورد توجه قرار گرفتهاند مسائلی همچون موقعیت جغرافیایی، توانمندی صنعتی، منابع طبیعی، نیروی انسانی و قدرت مالی را شامل می شوند.
در این ارزیابی جنگ افزارهای هستهای دخیل نبوده اند اما به عنوان عنصر جداگانه ای برای ارزیابی قدرت مورد توجه قرار گرفتهاند. اسرائیل نه رسما اما در واقع قدرت هسته ای به حساب می آید. ایران نیز ادعا می شده در گذشته برای دستیابی به جنگ افزار هسته ای تلاش می کرده و ممکن است در آینده باز هم در این زمینه تلاش کند یا از این کار منصرف شود.
ایران همواره تلاش هایش برای رسیدن به تکنولوژی هسته ای را صلح آمیز اعلام کرده و گفته هیچ گاه قصد نداشته است که به سلاح هسته ای دست یابد.
نکتهای که با مطالعه ارزیابی قدرت نظامی کشورها می توان به آن پی برد قطعی نبودن و کارساز نبودن این رتبه بندی است، چون آنچه در عمل رخ می دهد با آنچه از لحاظ نظری ارزیابی می شود می تواند کاملا متفاوت باشد. آنچه اهمیت دارد چگونگی به کارگیری و اداره قدرت نظامی است. نویسنده: مایکل پک؛ منبع: نشنال اینترست / مطالعات امریکا
@nograei
امنیت ناپایدار لهستان اجلاس ورشو
اگر به نقشه لهستان توجه کنیم، جغرافیای این سرزمین به همراه رشته کوه های کارپاتی و تترا دیوارهای محافظ لهستان از جنوب هستند اما این سرزمین از جهات شرق، غرب و جنوب شرق دارای دشتهای باز و پهناوری است که نقاط ضعف برای آن کشور است. حمله ناپلئون و هیتلر نیز از همین نقاط بوده است. ویژگی های لهستان از یک سو و قرار گرفتن این کشور در مسیر قدرتهای منطقه ای و جهانی از دیگر سو، سبب شده است که دغدغه های ناشی از فقدان امنیت یک لحظه این کشور را رها نکند.
با این توصیف و در مصاف زمان، لهستان سه استراتژی در برابر خود دارد:
1- تمام تلاش خود را برای کارسازی اتحادیه اروپا و ناتو به عمل آورد.
2- با دو کشور آلمان و روسیه بنای مناسباتی را بگذارد که متضمن منافع و آمال لهستان باشد.
3- به قدرتی غیر اروپایی تکیه کند تا در پناه آن بتواند منافع خود را تأمین کند. آن قدرت غیر اروپایی کسی غیر از ایالات متحده امریکا نیست.
برای لهستان اتخاذ استراتژی مناسبات دوجانبه با امریکا بهترین است اما باید دانست امریکا جز در موارد استثنایی و در واپسین مراحل، دست به مداخله نظامی نخواهد زد (فریدمن،2012 ،2).
جمع بندی و نتیجه گیری:
در جمع بندی نهایی باید اشاره داشت؛ آنچه از نقشه لهستان می توان برداشت کرد این است که لهستان در یک جبرجغرافیایی واقع شده است و سیاستمداران و استراتژیست های این کشور می بایست بر اساس تعبد استراتژیک حرکت نمایند، یعنی تفکری که بر جبر جغرافیایی فائق آید. ترس از اشغال مجدد و ناامیدی از توان مقابله با آن، موجودیت لهستان را وابسته به حرکتهای قدرتهای بزرگ کرده و نگاهش معطوف به اتحاد با یک قدرت جهانی برای عدم اشغال و حذف مجدد است. چرا که لهستان یک معضل ژئواستراتژیک برای ابرقدرتها، به ویژه روسیه است. در حقیقت لهستان خلاء استراتژیک اروپا و روسیه است و در عین حال مکمل استراتژی روسیه نیز به حساب می آید. اگر به گذشته این کشور نظر بیاندازیم متوجه خواهیم شد در دوران کمونیستی عضو پیمان ورشو بوده که مکمل استراتژی شوروی برای جلوگیری از نفوذ ناتو به شرق بود و در دوران پسا کمونیسم جزء اولین کشورهای عضو ناتو و اتحادیه اروپا بوده است. این بدان معناست که این کشور همیشه موجودیتی پریشان و آشفته داشته است به همین منظور رفتار سیاستمداران لهستانی را باید با توجه به این موارد تجزیه و تحلیل کرد.
در انتها می توان چنین نتیجه گرفت که برهم زدن قرارداد گازی خود با گازپروم روسیه و جایگزین کردن واردات گاز از ایالات متحده، تصمیم در خصوص تاسیس پایگاه نظامی دائمی امریکا به نام دژ ترامپ، انعقاد بزرگترین قرارداد تسلیحاتی این کشور با شرکت امریکایی رییتون به مبلغ 7/4 میلیارد دلار و در نهایت برگزاری کنفرانس بررسی صلح، ثبات و امنیت خاورمیانه در لهستان، بیش از آنکه هدفی برای مواجهه با جمهوری اسلامی ایران باشد، استراتژی است که نقشه و موقعیت جغرافیایی لهستان به آنها وابسته است.
نقشه جغرافیای سیاسی در نظر پاره ای از کشورها مسأله ای حاشیه ای و فرعی است. این قبیل کشورها چه ببازند و چه ببرند به حیات خود ادامه می دهند. اما نقشه لهستان مبین و مقوم حیات آن کشور است. باختن در این امر برای لهستان همانا نابودی و فاجعه ملی است. با آگاهی از چنین تاریخی است که لهستان دریافته است که باید بر استقلالش پای فشارد و از اشغال سرزمین خود ممانعت به عمل آورد.
سفر معاون وزیرامورخارجه لهستان به تهران در پی واکنش مقامات کشورمان به برگزاری این کنفرانس و تاکید لهستان بر محور نبودن ایران، نشان از این موضوع دارد که هدف لهستان ایران نیست بلکه دولت راستگرای لهستان درصدد اعمال فشار بر اتحادیه اروپا برای تحمیل سیاست های خود است و البته ایالات متحده نیز چند هدف را دنبال می کند:
ابتدا استفاده از خلاء استراتژیکی روسیه و هشدار به روسیه در مورد ایجاد اخلال در سیاستهای جهانی ایالات متحده و محدود کردن روسیه.
دوم فشار به اروپا برای همراهی بیشتر با دولت ایالات متحده در سیاست های جهانی و منطقه ای.
باید منتظر نشست و دید آیا در این نشست مواضع سختی هم علیه کشورمان اتخاذ می شود.
توصیه راهبردی:
تمام این مطالب نشان از جایگاه مهم نقشه در اعمال قدرت و سیاست کشورهاست. اینجاست که تدوین استراتژی ژئوپولیتیکی باید در دستور کار دستگاه سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد تا در چنین شرایطی با توجه به آن استراتژی واکنش داشت چرا که این تفکر که قدرت زائیده نقشه است هنوز هم حاکم است و باید بدان توجه کرد
سعید رضا خلیلی دکترای جغرافیای سیاسی
@nograei
آیاایران حادثه تروریستی زاهدان را در خاک پاکستان، اسرائیل، امارات و عربستان سعودی تلافی کند
بسیاری از تحلیلگران واقع گرایی معتقدند ناامنی ایران باید بهایش ناامنی در کشورهای دشمن ایران باشد. حادثه تروریستی زاهدان و شهادت ۲۷ سزباز حافظ امنیت ایران اسلامی کم مسئله ای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. ما از کنار حملات تروریستی اهواز، چابهار و دیگر حوادث اخیر با مماشات برخورد کردیم، اما دیگر نباید مماشاتی درکار باشد. جواب سبوعیت باید با اقتدار همراه باشد تا دیگر حتی فکر دست بردن به اسلحه در ذهن هیچ دشمن این آب و خاک خظور نکند. شاید این رفتارها قدری رادیکال و تند باشد، اما لازم و ضروری است.
متن زیر خلاصه یک گفتگوی تحلیلی از واکنش احتمالی ایران به حادثه تروریستی زاهدان است
ارتباط میان این حادثه تروریستی و برگزاری نشست ورشو چیست؟ آیا در سلسله اقدامات تروریستی که در ماه های اخیر به وقوع پیوسته است می توان یک ارتباط معنایی و مفهومی را پیدا کرد؟ اساساً هدف از انجام این اقدامات تروریستی ماه های اخیر در کشور در چه پارامترهایی خلاصه میشود؟پاسخ به این سوالات را در گفت وگویی با احمد بخشایش اردستانی، دکترای علوم سیاسی دانشگاه "نیو ساوت ولز" استرالیا، نماینده مجلس نهم و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و کارشناس مسائل بین الملل و پژوهشگر حوزه امنیت در ادامه می خوانید:
در راستای حادثه تروریستی چهارشنبه شب زاهدان در چند ماه گذشته شاهد تکرار حوادث تروریستی از شهرهای خوزستان مانند حادثه حمله به رژه نظامی در اهواز یا حمله تروریستی در ماهشهر تا حمله خرم آباد در استان لرستان و شهرهای چابهار و سرباز کلات استان سیستان و بلوچستان بوده ایم. آیا این سلسله از حوادث تروریستی در یک ارتباط با یکدیگر قرار دارند. در این صورت بازیگران و مجریان این دست از حوادث برای ناامن کردن کشور چه کسانی هستند و اهداف و برنامه های آن در چه پارامترهایی خلاصه میشود؟در پاسخ به سوال مهم شما باید عنوان کنم که یقیناً این دست از حوادث تروریستی که در چند ماه گذشته در کشور تکرار شده است در یک ارتباط با همدیگر قرار دارند و همه این حوادث در پی ناامن جلوه دادن ایران و امنیت زدایی از کشور است و به تبع آن سعی دارند از این طریق ناکارآمدی جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد امنیت در داخل کشور زیر سوال ببرند.نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که یقیناً این حادثه تروریستی بی ارتباط با برگزاری نشست ضد ایرانی ورشو لهستان نبوده است. در این راستا من بر این باورم که ایالات متحده آمریکا در نشست ورشو سعی دارد باعادی سازی روابط اعراب و اسرائیل،دستگاههای امنیتی رژیم صهیونیستی و برخی ازکشورهای حاشیه خلیج فارس با پول وسرمایه عربستان سعودی و امارات متحده عربی را برای ناامن کردن جمهوری اسلامی ایران بسیج کنند واز آن سو در سایه برگزاری نشست در ورشو نیز برخی از کشورهای بلوک شرق اروپا را در تقابل با روسیه قرار دهد. لذا با سرگرم شدن مسکوبه وسیله کشورهای اروپای شرقی و ناامن کردن ایران از طریق برخی گروههای تروریستی مسلح با بازیگرادنی رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای عربی، ایالات متحده آمریکا برنامه جدی خود را برای تقابل با چین و افزایش نفوذ پکن در آسیای جنوب شرقی و جهان داشته باشد.پس یقیناً حادثه تروریستی زاهدان بی ارتباط با نشست ورشو نخواهد بود. نکته مهم دیگر به بازیگران این حادثه تروریستی زاهدان بازمیگردد. در این راستا اگرچه دست های پلید ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی،امارات متحده عربی، رژیم صهیونیستی و حتی برخی از کشورهای اروپایی در این حادثه هویداست، اما نباید نقش بارز داعش را در این حادثه نادیده گرفت، چرا که صلاح الدین فاروقی، رئیس گروه تروریستی جیش العدل به شدت متاثر از تفکرات گروه تروریستی داعش و النصره است.
به بازیگران آشکار و پنهان درحادثه تروریستی اهواز اشاره داشتید،دراین راستانقش وجایگاه پاکستان و بهخصوص I.S.I (اطلاعات ارتش پاکستان) را چگونه ارزیابی وتحلیل می کنید؟
بدون شک یکی از بازیگرانی که در انجام این حادثه بی تاثیر نبوده پاکستان و اطلاعات ارتش این کشور است. لذا اگرچه جیش العدل ازنگاه ایدئولوژیک وابسته به داعش است، اما یقیناً بدون تاثیر از تفکرات و نگاه ارتش پاکستان نیز عمل نخواهد کرد. در این راستا من معتقدم که پاکستان کشور صادقی برای حفظ و تداوم امنیت و ثبات در مرزهای مشترک با ایران نخواهد بود. چراکه واقعیت امر نشان از این دارد که جیش العدل و دیگر گروههای تروریستی در خاک پاکستان حضور دارند و از طریق خاک این کشور تجهیز و مسلح میشوند و به محض انجام عملیات تروریستی در خاک ایران دوباره به پاکستان فرار می کنند. پس یقینا اگر ارتش پاکستان و دستگاه اطلاعاتی این کشور با این گروه تروریستی همکاری نکنند، حداقل در دستگیری و استرداد آنها به ایران کم
@nograei
آیاایران حادثه تروریستی زاهدان را در خاک پاکستان، اسرائیل، امارات و عربستان سعودی تلافی کند
کاخ سفید در آن زمان اعلام کرد که آمریکا برای حفظ امنیت خود در برابر گروه های تروریستی باید خط مقدم جنگ با این گروههای تروریستی را به خاک افغانستان و عراق منتقل کند. پس یقینا ایران هم باید برای حفظ امنیت خود که خون های بسیاری برای آن داده است، خط مقدم خود را در تقابل با دشمنان امنیت خود به دیگر کشورها منتقل کند. بار دیگر تکرار می کنم هرگونه تلاش برای ناامنی در داخل خاک ایران به بهای ناامنی در کل کشورهای منطقه تمام خواهد شد.
فارغ از این مسئله در خصوص نکاتی که به آن اشاره داشتید هم باید بگویم که منظور من از ورود به خاک پاکستان یقیناً حمله موشکی نیست. ایران می تواند در سایه یک شناسایی دقیق اطلاعاتی و امنیتی و با رصد پایگاههای گروههای تروریستی، یک حمله نظامی کماندویی سریع در خاک پاکستان برای دستگیری و انهدام گروهک های تروریستی با هماهنگی و اطلاع اسلام آباد انجام دهد. اگر دقت کرده باشید در مواضع آقای حسن روحانی، رئیس جمهور کشور نیز این مسئله مطرح شد. وی اعلام داشت که حقوق بین الملل این اجازه را به ایران میدهد که در واکنش به هرگونه تلاش برای نابودی امنیت کشور پاسخ درخور و شایسته فرامنطقه ای و فرامرزی را داشته باشد. در این راستا رئیس جمهور کشورمان عنوان داشت که اگر پاکستان توان، صلاحیت و یا قصد اداره و مدیریت مرزهای خود را ندارد، ایران هر گزینه ای را برای حفظ و تداوم امنیت خود مشروع می داند
#گفتگو در سایت دیپلماسی انجام شده است
@nograei
ری فاحش و حتی عمدی دارند. از طرف دیگر همان طور که می دانید اطلاعات ارتش پاکستان و بخش اعظمی از نیروهای سیاسی این کشور به شدت وابسته به نگاه و حمایت عربستان سعودی و امارات متحده عربی هستند، لذا واضح و مبرهن است که این دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی در راستای اهداف ریاض و ابوظبی تلاشهایی را برای ناامن کردن ایران از طریق تجهیز و حمایت از این گروه ها داشته باشند.
اما با نگاهی به این سلسله حوادث تروریستی اخیر آیا می توان عنوان داشت که در حال حاضر امنیت کشور تحت الشعاع این اقدامات قرار گرفته است و امکان دارد در آینده نیز شاهد تکرار این دست از اقدامت باشیم؟
به نکته خوبی اشاره کردید. از نگاه من افزایش این دست از حوادث تروریستی یقیناً نشان از ترس و نگرانی دشمنان جمهوری اسلامی ایران دارد. چرا که کشور بعد از چهار دهه که از عمر پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد روز به روز در ابعاد مختلف در حال پیشرفت است که یکی از مهمترین آنها افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه است و همین مسئله سبب شده است تا دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای ایران به فکر برنامهریزی جدی برای تحت الشعاع قرار دادن امنیت کشور به به تبع آن کاهش نفوذ تهران باشند. اما یقیناً باید برای جلوگیری از این دست حوادث تدابیر لازم اندیشیده شود. در این راستا من معتقدم که باید هماهنگی لازم و پررنگ تری میان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه شکل بگیرد و تقسیم وظایف جدی میان این دو نهاد امنیتی به وجود آید. یعنی بخشی از این نیروها حفظ امنیت و پاسداری از آرامش در داخل خاک کشور را در همه استان ها و شهرستان ها برعهده داشته باشند و برخی هم با حضور در بیرون از مرزها، برنامه و توطئه دشمنان ایران اسلامی را خنثی کنند.
در راستای نکاتی که به آن اشاره داشتید آیا واکنش ایران به این حادثه تروریستی در قالب همان حملات موشکی سابق تکرار خواهد شد؟
در پاسخ به این سوال شما باید چند نکته را یادآور شوم؛ اولین نکته این است که باید در کمترین فاصله ممکن واکنش قاطع و کوبنده ایران انجام شود، چرا که هر چقدر از این حادثه تروریستی فاصله بگیریم، میزان و شدت حساسیت اقدامات واکنش های تهران در جامعه جهانی بیشتر خواهد شد، پس تا همدردی جامعه جهانی با ایران وجود دارد باید این واکنش ها صورت گیرد. لذا در همین روزهای آینده باید واکنش جدی برای نابودی گروههای تروریستی انجام شود. نکته مهم دیگر این است که باید ایران از چند بعد وارد تقابل با گروه های تروریستی شود، چرا که این بار یک حمله موشکی ساده به شرق فرات، رقه و یا ادلب کفایت نمیکند. در این رابطه من معتقدم که باید در یک سو واکنش فرامرزی خود را در خاک پاکستان داشته باشیم. از سوی دیگر حزب الله لبنان را برای حمله به اسرائیل آماده کنیم. مضافا این که باید انصارالله و حوثی های یمن را برای حمله به برخی از اهداف حساس و امنیتی امارات متحده عربی و عربستان سعودی سامان دهی کنیم، همه این مسائل مضاف بر ضربه شست ما در حمله موشکی و پهپادی به برخی از مناطق تحت اشغال گروه های تروریستی در خاک سوریه است.
علیرغم محکومیت حادثه تروریستی آیا این دست از اقدامات تند ما در شرایط کنونی امکان عملیاتی شدن دارد؟ مضافا این که در صورت عملیاتی شدن این اقدامات آیا نمیتوان تبعات سنگینتری را برای ایران به واسطه این حملات متصور بود؟ چرا که یقیناً مسئله حمله به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی مسئله کوچکی نیست. از آن سو ورود به مرزهای پاکستان بهعنوان تنها کشور اسلامی دارای قدرت هسته ای نظامی و دومین کشور مسلمان پرجمعیت جهان نیز تبعات خاص و البته سنگین خود را در پی دارد؟
به نکات مهمی اشاره کردید. اما این را هم باید در نظر داشت که امنیت جمهوری اسلامی ایران مسئله ای نیست که بتوان آن را در یک اولویت دست دوم یا سوم قرار داد. به صراحت اعلام میکنم اگر امنیت ایران به واسطه بازیگران فرامنطقه ای و حمایت برخی از کشورهای منطقه ای دستخوش برخی ناملایمات شود، یقیناً باید بازیگران ذی مدخل در این حوادث تروریستی پاسخ درخوری را دریافت کنند. به عبارت دیگر ایران یک بار برای همیشه باید تکلیف خود را با دشمنی های ریز و درشت و آشکار و پنهان این دشمنان روشن کند. ناامنی ایران باید بهایش ناامنی در کشورهای دشمن جمهوری اسلامی باشد. حادثه تروریستی زاهدان و شهادت 27 سرباز حافظ امنیت ایران اسلامی کم مسئله ای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. ما با حملات تروریستی اهواز، چابهار و دیگر حوادث اخیر با مماشات برخورد کردیم، اما دیگر نباید مماشاتی در کار باشد. جواب سبوعیت باید با اقتدار همراه باشد تا دیگر حتی فکر دست بردن به اسلحه در ذهن هیچ دشمن این آب و خاک خظور نکند. شاید این رفتارها قدری رادیکال و تند باشد، اما لازم و ضروری است. چگونه است که مواضع و سخنان جورج دبلیو بوش بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر با منطق جهانی تطابق داشت و در این راستا ک
آیاایران حادثه تروریستی زاهدان را در خاک پاکستان، اسرائیل، امارات و عربستان سعودی تلافی کند
کاخ سفید در آن زمان اعلام کرد که آمریکا برای حفظ امنیت خود در برابر گروه های تروریستی باید خط مقدم جنگ با این گروههای تروریستی را به خاک افغانستان و عراق منتقل کند. پس یقینا ایران هم باید برای حفظ امنیت خود که خون های بسیاری برای آن داده است، خط مقدم خود را در تقابل با دشمنان امنیت خود به دیگر کشورها منتقل کند. بار دیگر تکرار می کنم هرگونه تلاش برای ناامنی در داخل خاک ایران به بهای ناامنی در کل کشورهای منطقه تمام خواهد شد.
فارغ از این مسئله در خصوص نکاتی که به آن اشاره داشتید هم باید بگویم که منظور من از ورود به خاک پاکستان یقیناً حمله موشکی نیست. ایران می تواند در سایه یک شناسایی دقیق اطلاعاتی و امنیتی و با رصد پایگاههای گروههای تروریستی، یک حمله نظامی کماندویی سریع در خاک پاکستان برای دستگیری و انهدام گروهک های تروریستی با هماهنگی و اطلاع اسلام آباد انجام دهد. اگر دقت کرده باشید در مواضع آقای حسن روحانی، رئیس جمهور کشور نیز این مسئله مطرح شد. وی اعلام داشت که حقوق بین الملل این اجازه را به ایران میدهد که در واکنش به هرگونه تلاش برای نابودی امنیت کشور پاسخ درخور و شایسته فرامنطقه ای و فرامرزی را داشته باشد. در این راستا رئیس جمهور کشورمان عنوان داشت که اگر پاکستان توان، صلاحیت و یا قصد اداره و مدیریت مرزهای خود را ندارد، ایران هر گزینه ای را برای حفظ و تداوم امنیت خود مشروع می داند
#گفتگو در سایت دیپلماسی انجام شده است
@nograei
#در_روز_تشییع_شهدای _عزیز_سپاه آزمون تاریخی رای مجمع تشخیص مصلحت نظام به
#نسخه_بیگانه
درتاریخ این کشور خواهد ماند
@nograei