eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.2هزار دنبال‌کننده
342 عکس
7 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(سرود٧٢) مدینه در شعف امشب روشن بیت الشرف امشب خندان شاه نجف امشب رسیده زره حسین مدینه امشب گردیده چون گلشن بگو علی جان چشم شما روشن حسین زهرا حسین زهرا خوش آمدی مولا۲ لطف داور شده امشب بابا حیدر شده امشب زهرا مادر شده امشب رسیده ز ره حسین شهر مدینه غوغا شده امشب حضرت حیدر بابا شده امشب حسین زهرا حسین زهرا خوش آمدی مولا۲ نخل دین پر ثمر گشته خورشیدی جلوه‌گر گشته حسین نور بصر گشته رسیده زره حسین فاطمه بهر علی پسر آورد سپهر دین را قرص قمر آورد حسین زهرا حسین زهرا خوش آمدی مولا۲ خرسند امشب شده حیدر بوسد روی مهش مادر خندد بر روی پیغمبر گل فاطمه حسین ختم رسل مست عطر و بوی او با گریه بوسه زند گلوی او حسین زهرا حسین زهرا خوش آمدی مولا۲ یا حسین کرده ام یادت مولا در شب میلادت دل‌های همه شد شادت بر من یک نظری کن آرزوی من دیدن کوی توست آبروی من ز آبروی توست حسین زهرا حسین زهرا خوش آمدی مولا۲ مولا گر رو سیاهم من امشب بر تو پناهم من محتاج یک نگاهم من بر من یک نظری کن ای که چو مادر خیر کثیری تو آمده‌ام دست من بگیری تو حسین زهرا حسین زهرا خوش آمدی مولا۲ @nohe_sonnati
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(سرود٧٣) نور دو عین_حیدر رسیده_شادی کن بر زهرا نور_بصر رسیده_شادی کن زهرا زاده نور دو عین آمد جان علی حسین شامل زهرا_لطف خدای_داور شد هدیه‌ای آمد_نور دو چشم_حیدر شد زهرا زاده نور دو عین آمد جان علی حسین مدینه امشب_غرق سرور_دیگر شد امیر عالم_حیدر کرار_پدر شد زهرا زاده نور دو عین آمد جان علی حسین امشب تمام_عالم هستی_گلشن شد مدینه امشب_ز نور رویش_روشن شد زهرا زاده نور دو عین آمد جان علی حسین نور دو چشم_آل محمد_آمده حسین زهرا_ز نسل احمد_آمده زهرا زاده نور دو عین آمد جان علی حسین سوم امام و_مظهر تقوا_رسیده تمام هست_حیدر و زهرا_رسیده زهرا زاده نور دو عین آمد جان علی حسین نشسته امشب_ختم رسل_روبرویش بوسه زند بر_حسین و زیر_گلویش زهرا زاده نور دو عین آمد جان علی حسین پیچیده در_کل این جهان_عطر و بویش امشب بود_دست خالی من_به سویش زهرا زاده نور دو عین آمد جان علی حسین امشب عزیز_فاطمه بر تو_پناهم به حق زهرا_و مرتضی کن_نگاهم زهرا زاده نور دو عین آمد جان علی حسین @nohe_sonnati
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب شب نزول تمام ملایک است باور کنید بخت، به کام ملایک است هم کوثر ولایت و هم بادۀ بهشت پیوسته بحربحر به جام ملایک است بارد برات عفو الهی ز آسمان صبح قیامت است، قیام ملایک است بر هر ملک که می‌نگرد از چهارسو چشمش به ماه روی امام ملایک است امشب ز صدهزار شب قدر، بهتر است قنداقۀ حسین به دست پیمبر است ملک وسیع حق، یم عفو عنایت است لبریز، آسمان ز فروغ ولایت است هر سوره‌ای که می‌نگرم صورت حسین هر آیه در ولادت او یک ولایت است نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت این نور، همچو نور خدا بی‌نهایت است دوران تیرگی و ضلالت به سر رسید امشب شب طلوع چراغ هدایت است این شمع جمع محفل اولاد آدم است این کشتی نجات غریقان عالم است پیغمبران همه شده محو نظاره‌اش صف بسته‌اند دور و بر گاهواره‌اش این است آن سپهر ولایت که وقت صبح خورشید و ماه گشته به دور ستاره‌اش خلق زمین و اهل سماوات، تا ابد مرهون لطف و مرحمت بی‌شماره‌اش بالله عجیب نیست که در روز رستخیز دوزخ بهشت گردد با یک اشاره‌اش در روز حشر با کَرَم خود چه‌ها کند ترسم ز نار، قاتل خود را رها کند ملک وجود بسته به یک تار موی او گل کرده بوسه‌های محمّد به روی او این است کعبه‌ای که تمامی کائنات بگرفته‌اند دست توسل به سوی او صورت نهد به خاک قدم‌هاش آبرو تا کسب آبرو کند از آبروی او هرجا که انبیا بنشینند دور هم باشد چراغ محفل‌شان گفت‌وگوی او باید ندا دهیم که عالم حسینی است بالله قسم! رسول خدا هم حسینی است خرم کسی که در دو جهان با حسین زیست گمراه، آن کسی که امامش حسین نیست این است آن امام شهیدی که همچنان باید شب ولادت او هم بر او گریست این کشتۀ خداست وگرنه برای او بعد از چهارده صده این‌ های‌وهو ز چیست؟ داده نشان به قاتل خود هم ره بهشت یالعجب! خدای بزرگ! این حسین، کیست؟ یک بنده و هـزار خصال خدایی‌اش در عین بندگی‌ست جلال خدایی‌اش خوبان روزگار همه خاک راه او آزادگی‌ست عبد غلام سیاه او فرهنگ ما نتیجۀ صبر و مقاومت دانشگه تمام ملل قتلگاه او من منکر شفاعت او نیستم ولی کافی‌ست بر نجات همه یک نگاه او تنهاترین امام بزرگی که بود و هست در عین بی‌کسی همه عالم سپاه او بی‌ او غریب و بی‌کس و تنهاست عالمی یارب! مباد سایۀ او کم شود دمی پوشیده شد به پیکر توحید، جوشنش قرآن ماست مصحف صدپارۀ تنش خواهید دید روز قیامت ز چارسو ریزد برات عفو الهی ز دامنش در روز حشر، زخم شیهدان عالم‌اند گل‌های سرخ روی خدایی ز گلشنش از بس از او کرامت و قدر و جلال دید کفو کریم خواند به گودال، دشمنش کی غیر او که داغ عطش بود بر لبش با کام تشنه آب خوراند به مرکبش؟ ما بی‌قرار او شده‌ایم این قرار ماست هرجا که هست خاک ره او مزار ماست تا بر حسین، سینۀ خود سرخ کرده‌ایم فردا لباس سینه‌زنی افتخار ماست چون دعبل و کمیت و فرزدق تمام عمر فریاد یاحسین همان چوب دار ماست بر سنگ قبر ما بنویسید و حک کنید ذکر حسین تا صف محشر شعار ماست روز ازل که آب و گل ما سرشته‌ شد نامش به صدر لوح دل ما نوشته شد نام حسین نزد خدا اسم اعظم است خون گلوی تشنۀ او اشک آدم است خواهی اگر درست بدانی حسین کیست قرآن روی قلب رسول مکرم است بر خون پاک او که نیفتد دمی ز جوش تنها خدای عزوجل صاحب دم است خون‌نامۀ شهادت او باغ لاله‌هاست یک برگ آن به لطف خدا نخل «میثم» است در پای نخل او بنشینید دوستان! زین نخل سرخ میوه بچینید دوستان! @nohe_sonnati
شد شکوفنده گل روی ابا عبدالله عطر فردوس برین بوی ابا عبدلله عرش و فرش و مه و خورشید و ستاره با هم سر به سجده به سر کوی ابا عبدالله مادرش فاطمه با بوسه شیرین هردم میزند شانه به گیسوی ابا عبدلله تا نظر کرده به رخساره او پیغمبر شده محو رُخ دل جوی ابا عبدلله دست حق دست کشد بر سر دستان حسین که شود حیدری بازوی ابا عبدلله پاسداران حریم حرم زینب او استوارند به نیروی ابا عبدالله در نهایت برسد بر در منزلگه عشق عاشق صادق ره پوی ابا عبدلله سوره فجرِ خدا زمزمه ی جبریل است حق تعالی است ثنا گوی ابا عبدالله کربلا نام دگر دارد اگر میدانی باشد آوازه مینوی ابا عبدالله شب میلاد دلم پر کشد از خانه خویش پر خود وا بکند سوی ابا عبدالله @nohe_sonnati
خدا را شکر بی پایان دل ما را خدایی کرد در اول لطف خود بر ما عجب حسن عطایی کرد بدون این که ما باشیم یا این که از او خواهیم دلی دیوانه داد و عقل ما را هم هوایی کرد بلای بی حد و بی حصر را بخشید بر ارباب و یک قطره از آن دریا نصیب ما بلایی کرد بلا را شکر می گوییم وقت سجده بر تربت که از راه بلا دیدن دل ما را خدایی کرد بلا دیدیم تا یک ذره ما مانند او باشیم چو صبر بر بلا کردیم ما را کربلایی کرد چو می از جام او خوردیم فرمودند : نوش جان چو نان از سفره اش بردیم فرمودند : نوش جان تمام دوستان ما همه اهل ولای او پدر، مادر، عیال و خانواده مبتلای او تمام رحمتش را خرج ما کرده که ما هستیم در اوج عزت و آقایی عالم گدای او اگر ثابت قدم باشیم محشر جایمان خوب است بود سرهای ما در نزد زهرا زیر پای او اباالفضلی برای حضرت ارباب می میریم پدر، مادر، عیال و خاندان ما فدای او تمام حاجت ما سوم شعبان روا گردد که معطوف دل بشکسته می گردد دعای او دعای او فراهم می نماید هر سعادت را نصیب هر دل مشتاق بنماید شهادت را اگر همت کنیم آیینه دار کربلا باشیم میان خلق باید سفره دار کربلا باشیم شبیه گنبد و گلدسته اش باید نشان گردیم خلایق در کنار ما، کنار کربلا باشیم به هرجا می رویم آن جا علمدار غمش گردیم شرف بر هر مکان بخشیم و یار کربلا باشیم بگیرد هر چه ما داریم و بخشد هر چه را خواهد که در این شکل انسانی دیار کربلا باشیم مبادا از مرام او که آقایی است دور افتیم که در فصل خزان حتی بهار کربلا باشیم دو چشم ما فرات علقمه شد از عطای او که هر چه اشک می باریم می ریزیم پای او حسینی بودن ما بوده لطف حضرت زینب به هر جا روضه ای برپاست باشد هیئت زینب عزاداری او خالصترین روضه ها باشد ز نم بر سینه و بر سر که باشد سنت زینب اگر شد غیرت الله مجسم حضرت عباس خدا داند که بوده ریزه خوار غیرت زینب اگر چشم حسین بن علی بر این جهان افتد بود از زحمت و رنج و تلاش و همت زینب اگر چشم حسین بن علی در این جهان وا شد فقط امید دارد تا ببیند صورت زینب همین خواهر، برادر، آبروی دین و قرآنند برای یکدگر جانند و معشوقند و جانانند الا ای نوکران حضرت ارباب برخیزید برای یک نگه بر صورت ارباب برخیزید بگیر از حضرت زهرا هر آن چه دوست می داری گدا باشید سوی رحمت ارباب برخیزید الهی مهدی اش آید بگوید ای حسینیان دگر آمد زمان دولت ارباب برخیزید اگر در نیمه ی شعبان نشد کرب و بلا باشیم سحرگه بهر درک خدمت ارباب برخیزید به فکر بانی و دلواپس این روضه ها باشید به پای پرچم هر هیئت ارباب برخیزید اگر امنیت و آرامشی داریم از اینجاست که هیئت باعث دفع بلا از شیعه ی مولاست حسینٌ مِنّی پیغمبر اینجا خوب معنا شد که ماه حضرت خاتم از او پاک و مصفا شد " الم نشرح لک صدرک" از این مولود شد تفسیر که شرح صدر پیغمبر این نوزاد زیبا شد خدا "لا تقنطوا" گفته به جمع ما گنه کاران که باب توبه ی ما در میان روضه ها وا شد هر آن که دور شد از هیئت او خوار و بی دین شد هر آن که ماند پای روضه ها والله آقا شد صفا و بندگی، رحمت، مروت، عاشقی اینجاست که هیئت مورد لطف و عطای خاص زهرا شد شب میلاد او چون روز عاشورا عزاداریم به سر شور و هوای قتلگاه کربلا داریم نبی بوسید حلقومش که دارد بوسه این حنجر ولی زینب زند بوسه به این حنجر پس از خنجر نبی بوسید لب هایش که زیبا و عسل ریز است ولی زینب ببیند خون این را روی خیزر نبی می گفت از کرب و بلا با حیدر و زهرا ولی زینب خودش در کربلا گردد چه بی یاور نبی فرمود از لب تشنگی حضرت ارباب ولی زینب علی اصغر ببیند تشنه و مضطر نبی بر دوش خود بنشاند این نور دو عینش را ولی زینب به زیر دست و پا بیند تن بی سر یکایک تیر ها را از بدن بیرون کشید اما نشد کس همنوای او به غیر مادرش زهرا @nohe_sonnati
دوبیتی افــتــخـار الـثّـقـلین آمده است بـه نــبی نـور دو عـین آمده است نور بـاران شــده ایــوان حـجـاز عاشقان مژده، حسین آمده است ▪️ ساقی بزم ولائی تو حسین چشمه ی آب بقائی تو حسین محور دایره ی کرب و بلا افتخارالشهدائی تو حسین ▪️ در دل افتاده عجب غوغائی همه خیره به گل زیبائی جبرئیل آمده با خیل ملک تا بخواند به حسین لالائی ▪️ مرحبا ای شه فرزانه حسین رونق خانه و کاشانه حسین شمع پر نور همه انجمنی جان عالم به تو پروانه حسین ▪️ ز آسمان صوت جلی می آید شهسوار ازلی می آید به زمین و به زمان مژده دهید که حسین ابن علی می آید ▪️ عرشیان که به علی مانوسند حافظان شرف و ناموسند میهماندار گل زهرایند همه از دست حسین می بوسند ▪️ شب میلاد و شب احسان است آسمان روشن و نور افشان است گفتم آنجا چه خبر، روح الامین گفت در عرش حسین مهمان است @nohe_sonnati
سلام ، ای شرفِ عرش و فرش قنداقت خوشا به حالِ دلِ نوکران و عشاقت خدا و خلق خدا تا همیشه مشتاقت هزار سجده به دست خدایِ خلّاقت که او کتابِ جمالِ تو را قلم زده است حضورِ همچو تو را در جهان رقم زده است پری که سوخته ، با لطف تو پریدنی است صفِ ملائکه دور و برِ تو دیدنی است صدای خندهء روح الامین شنیدنی است عجیب ، بوسه ز پیشانیِ توچیدنی است به قلب خستۀ ما یک تَنَفُسی بدهید دوباره بال و پری نو به فطرسی بدهید خدا به حالِ محبان تو ملاحظه کرد خودش عدوی تو را تا ابد مواخذه کرد دلم بهشت خدا و تو را معاوضه کرد خودت که نه ، پرِ قنداقۀ تو معجزه کرد حسینی ام به خدا با دعای مادر تو هزار جان گرامی تصدُقِ سر تو خدا به عرش خدائیش طرح نو انداخت خدا زِ خِلقت ارباب ما شگفتی ساخت بَرنده آنکه برایش به نوکری پرداخت حسین را به خدا جز خدا کسی نشناخت در این مقوله دگر حاجتِ مباحثه نیست حسین با احدی قابل مقایسه نیست برای قلب پیمبر سرور آوردند برای حیدر کرار ، نور آوردند برای فاطمه سنگ صبور آوردند دلِ ملائکه را هم به شور آوردند به یُمن سوم شعبان بهشت آذین شد حسین گفتم و کامم دوباره شیرین شد خودم فدای خودِ حضرت و سه تا پسرش و مادر و پدرم نذر مادر و پدرش چقدر عاشقِ سائل نشسته پشت درش تمام هستیِ ما وقف حضرت قمرش هنوز در به روی هیچ کس نبسته حسین خدا کلید جنان را سپرده دست حسین گلاب و گل به هوا پخش می کند زهرا علی جدا و جدا پخش می کند زهرا میانِ ما و شما پخش می کند زهرا برات کرببلا پخش می کند زهرا همین یکی دو سه شب جمع کن خیالت را بگیر از کرمش کربلای سالت را @nohe_sonnati
اَبرَم و بارِشِ بی پروایَم موجم و همسفر دریایم مثل خورشیدِ کویری خشکم مثل مهتابِ شبِ صحرایم حسِ بی تابیِ یک سیمُرغَم کوه ام و رفتنِ پا بر جایم حالِ پروازِ پرستو دارم بالِ پروازِ کبوترهایم بس که بُرده است مرا دل به سفر تاول اُفتاده به جانِ پایَم دل نگو خانه خرابی شبگرد دل نگو همسفرِ تنهایم آه ای پرده نشین صبری چند دست بردار مکن رُسوایم تا به کِی می بری و میکشی ام تا کجا میروی و می آیم گفت قُقنوسم و آتش زادم زائرِ شهرِ حسین آبادم گفت روزی که قلم لب وا کرد وَ خدا خلقتِ خود برپا کرد آفرینش فوران کرد و زمین را نگینِ صدفِ دنیا کرد آفریدند مرا اما خاک خاک را عشق ولی معنا کرد خاک بودم که به بادم دادند باد شد همسفرم پروا کرد باد من را به دلِ دشتی بُرد وَ به آن خاک عجینم تا کرد بوی سیبی همه جا پُر شده بود چشمی آن روز مرا پیدا کرد قطره ای اشک از آن چشم چکید قطره ای خاک مرا دریا کرد شُکر آن چشم ، که خاکم گِل شد و مرا ناب تر از دلها کرد کربلا یی شدم از اول راه هر که دارد هَوَسَش بسم الله شب بلند است اگر در کویش گِره ها وا شده از گیسویش مثلِ موسیٰ شدن اینجا سهل است خیزد این معجزه ها از کویش عرق چهره یِ زائر دارد نازها بر خُتَن و آهویش بگمانم که خود جبریل است میشناسم من از آن هو هویش چند وقتیست مژه میبافد نذر دارد که کُنَد جارویش فطرسِ سینه ی مان جان میداد شد غبارِ حرمش دارویش قبله را قبلِ سفر گُم کردیم شکر دیدیم خَمِ اَبرویش نذر کردم که قضایش خوانم هر نماز ی که نخواندم سویش هستیِ هست حسین است حسین مستیِ مست حسین است حسین بیدل و رِند و خراب آلوده مِی فروشیم و شراب آلوده جنس آب و گِلِمان کرب و بلاست شکر هستیم تُراب آلوده لحظه هایی که ندیدیم حرم سالها ایست عذاب آلوده خطِ پیشانی ما هست حسین نیست این عشق کتاب آلوده هرکه با خاکِ تو تطهیر شود نکند چهره به آب آلوده ما فقط از تو،تو را می خواهیم نکن این دل به ثواب آلوده شوقِ رویای ضریحت دارم چشم ما نگر شده خواب آلوده شده ایم عین زیارت نامه ما که هستیم شراب آلوده شکرِ ارباب که دل شد حرمش ما حسینیه شدیم از قدمش شعله شد بال و پرم،می سوزم آتشم محتضرم می سوزم کاش فطرس نفسی پیشِ شما برساند خبرم می سوزم آتشت در دلم آبم کرده گرچه با چشمِ ترم می سوزم می رسد ناله ات از دور هنوز جرعه آبی جگرم می سوزم آب گفتم جگرِ من هم سوخت از غمت شعله ورم می سوزم خواهرت چنگ به رویش می زد از همه تشنه ترم می سوزم مادری خاک به سر ریخت و گفت مثلِ حلقِ پسرم می سوزم خیمه ها شعله ور و می آید دادی از بینِ حرم می سوزم دختری می دَوَد و میگوید عمه جان مویِ سرم می سوزد @nohe_sonnati
هستی اش را که خدا داد به دامان علی خنده ها کرد نبی از لبِ خندان علی آسمان را به قدم های زمین می ریزد تا خدا می شنود ذکر حسین جانِ علی آیه ها یک به یک از وصف جمالش گویند چشم او نقطه ی با بود به قرآنِ علی شب معراجِ علی بود در آغوش زمین دست حق میوه خودش داد به دستان علی این پسر کیست که لبخندِ خدایی دارد این غزل سر مگویست به دیوانِ علی می وزد بوی خدا باز به کاشانه ی عشق... یوسف فاطمه رو کرده به کنعان علی گوییا پرده ز رخساره ی مهتاب کشید چشم خود را که نشان داد به چشمانِ علی @nohe_sonnati
بر تو رسول با دل بي تاب گريه كرد تكبير هفتمين تو محراب گريه كرد روز تولد تو كفن ها گريستند روز نخستِ آمدنت آب گريه كرد آنقدر از لبت اناالعطشان شنيده شد تشنه گريست بهر تو سيراب گريه كرد مقتل نوشته است غروب دهم كه شد بر غربت تو مركب اصحاب گريه كرد بر حال جسم بى كفنت روى خاكها خورشيد سينه ميزد و مهتاب گريه كرد مقتل نوشته است كه در مجلس شراب خيلي سر بريدهء ارباب گريه كرد قربان آن سه ساله كه كنج خرابه ها وقتي پريد، نيمه شب از خواب ، گريه كرد ماهم براى غربت تو گريه ميكنيم گوشه كنار هيات تو گريه ميكنيم @nohe_sonnati
شب رحمت ، شب توبه ، شب فطرس شدن آمد در این غوغای عجز از معجزه امشب سخن آمد بخوانید انما حُسنِ ختام پنج تن آمد کرم باران شده عالم ، علمدار حسن آمد دوباره یاس بی مثل مدینه یاسمن دارد جناب حیدر کرار از امشب دو حسن دارد گنهکاران گنهکاران برات آمد برات آمد برای هرچه لا ممکن ، خبر از ممکنات آمد بگو بر خضرهای تشنه لب ، عین الحیات آمد چه غم از موج طوفان ها ، که کشتی نجات آمد رسیده حضرت معشوقِ بی پایانِ دوران ها همان ساده ترین راهِ رهایی بخشِ حیران ها سلام ای لطف بی پایان ، خدای مهربانی ها پرِ پرواز خاکی ها ، حسینِ آسمانی ها امانی امن تر از تو ، ندارد بی امانی ها چه لذت بخش تر از این ، شود نذرت جوانی ها تو آن پیری که پیران طریقت ، پیر این دِیرند غلامانت چو اربابان، رها از منت غیرند سلام ای ناب تر از لحظه های آشنایی ها سلام ای خوش تر از ساعاتِ آغازِ رهایی ها سلام ای یوسف مصر بقای کربلایی ها سلام السابقون السابقونِ مجتبایی ها تو آن ضرب المثل بینِ کرامت آفرین هایی چه غم از بی کسی وقتی ، کسِ بی کس ترین هایی تو آن هستی که تا محشر ، جهان باشد به فرمانت تو آن شاهی که مادر می کند فرزند قربانت نبودی آدم و حوا ، شدند اول مسلمانت نبودی شد خدا سرحلقه ی مرثیه خوانانت نبود ارض و سما اما ، تو مثل مرتضی بودی نبودی ظاهرا اما ، رفیق انبیا بودی فدای آن پیمبر که ، تو هستی زینت دوشش فدای کعبه ای که عشق تو کرده سیه پوشش منم مجنونِ آن مجنون که تقدیم تو شد هوشش خوشا رندی که در روضه قدح نوشیده با گوشش تو ای ساقی کریمانه به خوب و بد سبو دادی تو ای با آبرو حتی جنون را آبرو دادی من آن رودم که خیلی تشنه ی دیدار دریایم حلالم کن که گم گشته ، حسین بچگی هایم چه شد آن حال رویایی، چه شد آن عشق زیبایم چه شد آن روضه گردی ها ، چه شد آن شور و غوغایم تمام دلخوشی من ، به الطاف مدام توست عوض کن حال و روزم را ، عوض کردن مرام توست محرم حال عالم، احسن الاحوال می گردد به گِرد روز عاشورا تمام سال می گردد همین که بین ما حرف از غم گودال می گردد زبان ها از بیان ماجرایت لال می گردد تو را که آسمانی ها ، به جسمت پیرهن کردند چرا از خاک و خون این جا، تنت آقا کفن کردند @nohe_sonnati
دوبیتی خورشید در آسمان زهرا آمد کشتی نجات سوی دریا آمد هر کس پیِ دنیای خودش هست ولی دنیای من امروز به دنیا آمد @nohe_sonnati
خبر پیچیده در عالم که درّ ناب می آید نگین پنجمِ آل کسا؛ ارباب می آید در آغوشش گرفته فاطمه، یکریز پیغمبر- برای بوسه بر لب های او بیتاب می آید چه تمرین می کند فطرس طریقِ دست بوسی را مگر شب تا سحر در چشم هایش خواب می آید!! فقط مشتاق دیدار است و وعده داده بر بالَش که محض پر گشودن بهترین اسباب می آید خدا قنداقه اش را با حریرِ کهکشان بسته برای خواندنِ لالایی اش مهتاب می آید ملقّب شد به «ثاراللهْ»! قطعاً قبله و کعبه... برای دیدنش با مسجد و محراب می آید علی در سایه ی گهواره اش «والشّمس» می خواند وَ سائل با رعایت کردنِ آداب می آید یقیناً می رود با دست های پُر از این خانه کسی که بی ریا، با قصدِ دقّ الباب می آید به یاد تشنگی هایش می آید اشک از چشمم میان روضه مادامی که حرف از آب می آید @nohe_sonnati
در تنِ بی‌جانِ من، بارِ دگر، جان می‌رسد روحِ ویران گشته‌ام، دارد به سامان می‌رسد ماهِ کامل را ببین در آسمانِ عاشقی، در همین ایامِ آغازینِ شعبان می‌رسد مژده ای دلدادگانِ راهِ سبزِ عاشقی! معنیِ آزادگی، معنای ایمان می‌رسد یا حسین بن علی!، درهم بخر عشاق را کِی به این خشکی زده، یک جرعه باران می‌رسد بی‌نواییم و سرِ خوانش به رحمت می‌رسیم از مسیرِ فیضِ او در سفره‌ها نان می‌رسد دل بده بر آستانِ لطفِ اربابِ کرم غم مخور! هجران و غم، روزی به پایان می‌رسد خوش به حالِ آن بهاری که سرآغازش تویی روزیِ سالِ دگر بی‌شک، فراوان می‌رسد @nohe_sonnati
فلک گردیده نورانی ، سماوات است گلباران ملک سوغات گل آورده با خود بهرِ تن پوشش علی با آن دلارآمی که هوش از عالمی برده به وقتِ دیدن این ماهپاره گشته مدهوشش قرارِ بی قراران آنکه عالم هست بی تابش محمد جانِ دیگر یافت تا آمد درآغوشش حسینش را به روی شانه می بوسید و می بوئید بدانید اهل عالم اوست بی شک، زینتِ دوشش اگر چه داشت بر لبها اذان و آیة الکرسی گمانم روضه خوانی کرد پیرِ عشق در گوشش چه بسیاری سفارشها که در حقش نبی فرمود ولی افسوسُ صد افسوس امت شد فراموشش @nohe_sonnati
باز طبع غزل شکوفا شد شور و مستی مان مهیا شد باز هم درب رحمت احدی به روی اهل میکده وا شد آسمان غرق شادی و شور است و زمین محو شور بالا شد آیه آورده جبرئیل امین که پیمبر دوباره بابا شد روی قنداقه اش نوشته خدا نوکرش تا همیشه آقا شد با قدومش جواز پرواز فطرس پر شکسته امضا شد قدم نورسیده ی زهرا به روی چشم عاشقان جا شد این گل مرتضی و فاطمه است نامش آرامش دل همه است این پسر مظهر خداوند است یک تنه لشکر خداوند است این پسر معنی تولی و ولیِ دیگر خداوند است این پسر با تمام بندگی اش لقبش دلبر خداوند است این پسر سید شباب بهشت خلقت محشر خداوند است این پسر مصطفای ثانی، یا... حضرت حیدر خداوند است؟ این پسر آیه آیه قرآن است این پسر کوثر خداوند است نور عرض و سماست این نوزاد پسر مرتضاست این نوزاد چشم ما هست خاک پای حسین جان ما نوکران فدای حسین علت خلقتم مشخص شد آفریده شدم برای حسین ثروت و هستی همه عالم همگی وقف روضه های حسین من فدایی مادر و پدرم پدر و مادرم فدای حسین از همان کودکی بزرگم کرد نمک سفره عزای حسین درِ این خانه پیر خواهم شد شامل من شود دعای حسین پای این غم هنوز می سوزم غم دوری کربلای حسین ذکر نام تو می کند مستم اربعین زائر حرم هستم @nohe_sonnati
دستان زهرا طبق عادت هدیه آورده حیدر برایم خیر و برکت هدیه آورده آرامِ جانم باز شد چشمش به این دنیا عاشق شدم بس که محبت هدیه آورده عشق دل انگیزش برای هر دو دنیایم عزّت، سرافرازی، سعادت هدیه آورده العفوهایم را شنیده سیدالأحرار امشب اگر برگِ شفاعت هدیه آورده قنداقه ی ارباب من حاجترَوایت کرد فطرس بیا بالی برایت هدیه آورده دیوانه ی شش گوشه اش کرده مرا، هر کس از کربلایش مهر تربت هدیه آورده بوسیدش و از آستینِ کوچکش مادر... پرچم برای دورِ هیئت هدیه آورده ای کاش می دیدم که دستانش برای من از آسمان رزق شهادت هدیه آورده! @nohe_sonnati
دوبیتی مژده ای دل عالمی امشب چراغانی شده کهکشان تا کهکشان یکسر درخشانی شده کز فروغِ روی ثارالله، نورِ عالمین از زمین تا آسمان بزمِ گل افشانی شده! @nohe_sonnati
دوبیتی زیبا شده باغ احمدى با گل یاس اى ماه نبى! خوش آمدى با گل یاس آمیخته از حسین و عبّاس و على عطر دو گل محمّدى با گل یاس @nohe_sonnati
دوباره مثل همیشه خجالتم دادی برای عرض ارادت لیاقتم دادی تعجبم تو کجا این حقیر ساده کجا همیشه گفته ام آقا تو عزتم دادی همین که خط نکشیدی به نام من ممنون چه شدکه این همه شوق و ارادتم دادی وفا ندیده ای از من قبول اما خوب خودت به رحمت شاهانه عادتم دادی @nohe_sonnati
دلا به هوش که ماه سرور، شعبان است دل مدینه و قلب رسول شادان است علیست شاد و لب فاطمه چه خندان است ز عرش تا به مدینه فرشته باران است هر آن که طالب جود است بگو شتاب کند بگو گدائی پور ابوتراب کند بگو بگو که شه عالمین می آید بگو برای نبی نور عین می آید الا که نور و مَهِ نیّرین می آید چقدر نام حسین، بر حسین می آید تمام جود به یک آن، به خلق نازل شد رسید و آیه ی تطهیر و نور کامل شد گرفته جان ز بیان و زبان پیغمبر وجود اوست تماماً ز جان پیغمبر جمال و جود و سخایش، بسانِ پیغمبر نظر به چهره ی او شد، جنانِ پیغمبر شنید بوی بهشت احمد از شمیم حسین مدینه تازه شد انگار از نسیم حسین رسیده ماه، به دامان ماهِ حضرت ماه رسیده شافع کوه گناه خلق از راه بگو به فطرس غمدیده از ملال گناه: بگیرد از پرِ قنداقه ی حسین پناه اگر سیاهِ گناهی، بیا فرات این جاست اگر که غرق گنه، کشتی نجات این جاست کریم اِبن کریم است و من گدای کریم اسیر سلسله ی رأفت و سخای کریم فقیر اویم و خاکم به زیر پای کریم همیشه پر شده دست من از عطای کریم غلامی در او افتخار اجدادم کویر بودم و کرده حسین، آبادم تمام خلق، فقیر حسن، برادر او همه غلام اباالفضل، امیر لشکر او الا که آینه ی مصطفی است، اکبر او روا کننده ی حاجات، علیِ اصغر او چه مادر و پدر و چه اصالتی دارد چه زینب و چه شکوه و جلالتی دارد سلام حضرت عطشان دشت کرب و بلا سلام معنی غربت، تجلی غم ها سلام سید و سالار زینب کبری سلام علت اشک همیشه ی زهرا ولادت تو هم آغوش اشک زهرا بود مصیبت تو دلیل سرشک زهرا بود گهی به مادر خود در رحِم سخن گفتی ز غربت و عطش و خشکی دهن گفتی گهی ز روضه ی خونین یک بدن گفتی ز خاتَم و ز خیام و ز پیرهن گفتی هماره گفتی و مادر شنید و هی نالید ولی فدای دل خواهرت که غم را دید رسید وادی کرب و بلا پریشان شد رسید روز دهم، غصه اش فراوان شد رسید مقتل و زینب دوباره گریان شد رسید پیش تن بی سری که عریان شد ز اوج غصه ی زینب ز عرش خون بارید عقیله خم شد و رگ های حنجرت بوسید @nohe_sonnati
به نام عشق نشست و نوشت دریا را که واژه واژه بسازد تمام دنیا را سرشت خاک جهان را به تربت پاکت فرشته ها همه دیدند مستی ما را تو آمدی و زمین با تو شد حسینیه به یک اشاره خریدی تمام دل ها را تو آمدی و پیمبر به چشم خود می دید کرشمه های تو و خنده های زهرا را تو را گرفت علی در بغل همه دیدند چه عاشقانه ربودی نگاه بابا را پس از گشودن چشمان ناز تو خواندند فرشته ها همگی "لا اله الا..." را زمین گرفت به خود عطر سیب های بهشت گرفت عطر وجود تو عرش اعلی را دوباره حال غزل های دل بهاری شد و "مثنویِ خدا" روی عرش جاری شد خدا نوشت تو را آبروی اهل یقین نوشت خاک تو را برترین مکان زمین فرشته ها همه آن را به هم نشان دادند و ناگهان همه یک جا به سجده افتادند کنار نام تو هر واژه اش به جوش آمد به شوق تو همه عرش در خروش آمد و لطف کرد به آدم که ذاکرت باشد اجازه داد که این بنده شاعرت باشد نشسته ام بنویسم غزل غزل با تو و باز جوشش یک شعر لَم یَزَل با تو دوباره دل شده پر خون و سر شده پر درد و دردها، شده اَحلی مِنَ العَسَل با تو نه این که تو فقط امروز صاحب غزلی که روی حاجت من بوده از ازل با تو غزل نمی دهد این بار پاسخ دل را و باز دل شده مجنون، و راه حل با تو برای این دل دریا زده تو ساحل باش بیا و مثنوی عاشقانه ی دل باش بیا و شعر مرا باز هم معطر کن بیا و حال ردیف مرا تو بهتر کن تو اصلا آمده ای ناخدای دل باشی -اگر که کفر نباشد- خدای دل باشی کنار نام تو ساحل شدند طوفان ها به شوق روی تو عاشق شدند انسان ها بدون نام شما، سرنوشت یعنی چه؟ بدون کرب و بلایت، بهشت یعنی چه؟ بدون ماه محرم، بهار زیبا نیست بدون روی تو "اردیبهشت" یعنی چه؟ "غلامتان به من آموخت در میانه ی خون" که پیش چشم تو، زیبا و زشت یعنی چه؟ خدا نوشته صدای تو را صدای خودش و خلق کرده تمام تو را برای خودش و قبل از آن که ببخشد به عشق معنا را سروده حضرت حق رمز هستی ما را: خدا از اول خلقت نوشت: کرب و بلا به خاک عالم و آدم سرشت: کرب و بلا نوشت کرب و بلا تا زمین بنا بشود نوشت کرب و بلا تا زمان به پا بشود نوشت کرب و بلا تا بشر ببیند که بهشت روی زمین ممکن است جا بشود و بعد لطف به چشمان بی نوا کرده مرا برای کسی چون شما گدا کرده تو بهترین غزل این گدا شدی امشب تو ضامن سفر کربلا شدی امشب تو جلوه ی همه ی جود و لطف و احسانی تو معنی همه ی آیه های قرآنی تو قطره های نگاه خدا به این بشری تو قطره نیستی اصلا تو عین بارانی گدا منم به خدا، رعیت توام والله تویی که پیش نگاهم همیشه سلطانی بیا خیال دلم را دوباره راحت کن همیشه صاحب این دلشکسته می مانی غزل که لایق وصف جمال ماهت نیست گداست هرکه در این شهر سر به راهت نیست تو عاشقانه ترین شعر دفترم هستی تو تا ابد به خداوند در سرم هستی دوباره وقت اذان است، وقت دلتنگی دوباره زمزمه هایی از این دل سنگی... ... بیا و شعر مرا باز هم هوایی کن بیا و حال مرا باز کربلایی کن... @nohe_sonnati