۱
(حضرت خدیجه س)
رحلت خدیجه،ام مؤمنین است
از غمش پریشان،مصطفی الامین است
او همسر پیغمبر است
او فاطمه را مادر است
همسر کرام،احمد از جهان رفت
یاور پیمبر،آه از میان رفت
از جهان فانی،جانب جنان رفت
مصطفی از این غم،زار و دلغمین است
حضرت محمد،داغدار باشد
از غم خدیجه،بی قرار باشد
داده همسر از دست،دلفگار باشد
از حرارت دل،آهش آتشین است
ای دریغ و دردا،حضرت پیمبر
محنتش فزون شد،زین غم مقدر
آه و وا مصیبت،از برای همسر
در عزا نشسته،با الم قرین است
حضرت خدیجه،آه از این جهان رفت
زین جهان به سوی،ملک جاودان رفت
از وجود احمد،راحت روان رفت
آن که نور پاکش،روح اجمعین است
بعد از این خدایا،فاطمه یتیم است
از فراق مادر،زار و دل دونیم است
بی انیس و تنها،بی دل و الیم است
خانه بیت الاحزان،بهر آن حزین است
فاطمه پس از این،مادری ندارد
جز پدر خدایا،یاوری ندارد
غیر حال زار و،مضطری ندارد
آن که نور چشم،ختم المرسلین است
بعد مادرش بود،در کنار بابش
حضرت پیمبر،باب مستطابش
بود خوش دلش از،بودن جنابش
گردش فلک را،لیک غیر از این است
عاقبت پیمبر،زین جهان فانی
رفت سوی عقبی،آن چنان که دانی
پیش چشم زهرا،تیره شد جهانی
دید چون که در خاک،روح ماء و طین است
آه بعد احمد،شهریار زهرا
همچو شب سیه شد،روزگار زهرا
از جفا شکستند،قلب زار زهرا
امتی که قصدش،ظلم و جور و کین است
بانوئی که مهتاب،می ندیده رویش
سیلی جفا خورد،بر رخ نکویش
آن گه حمله ور شد،خصم دون به سویش
بر حبیبه ی حق،کی روا چنین است
جامه ی سیه بود،بر تن از عزایش
جمع گشته دشمن،بر در سرایش
چون شنید دشمن،پشت در صدایش
پس لگد به در زد،آن که خصم دین است
پهلوی ورا از،ضرب در شکستند
بلکه بازویش با،تازیانه خستند
دست همسرش را،با رسن ببستند
این ستم یقین دان،کار مشرکین است
ای خدا به حق،عترت پیمبر
هم به حق زهرا،هم به حق حیدر
از گناه شیعه،در جزا تو بگذر
حاجت جوادی،در جزا همین است
زمینه:بهرت آورم آب،غم مخور عموجان
#حیدر_جوادی
#حضرت_خدیجه_س
@nohe_sonnati
۲
(حضرت خدیجه س)
رحلت نمود از این جهان خدیجه
رفت از جهان سوی جنان خدیجه
رفت از جهان خدیجه
سوی جنان خدیجه
بانوی دین یار رسول اکرم
حامی و پشتیبان شاه خاتم
از کوشش او دین شده است محکم
دارای فضل و عز و شان خدیجه
او مظهر علم و کمال و دین بود
صدیقه در گفتار و در یقین بود
اندر لقب او ام مؤمنین بود
افضل ز نسوان زمان خدیجه
خود را عزیز درگه خدا کرد
چون همسری با ختم الانبیا کرد
هستی خود در راه او فدا کرد
تا آن که شد والا مکان خدیجه
اندر شدائد بود یار احمد
دلداده بود و غمگسار احمد
در هر غمی اندر کنار احمد
بر او بدی روح روان خدیجه
او مادر والا مقام زهراست
اندر مقامش بس که مام زهراست
پر ساغر مهرش ز جام زهراست
از مهر زهرا کامران خدیجه
در راه ایمانش ستم کشیدی
رنج و بلا یارا به جان خریدی
تا عمر پر بارش به سر رسیدی
دردا بهارش شد خزان خدیجه
در آن دم آخر بدی پریشان
گفتا به پیغمبر به چشم گریان
بنشین کنار من ز راه احسان
تا گوید از راز نهان خدیجه
کای همسر والای تاجدارم
اکنون که اندر حال احتضارم
چندی سخن با حضرت تو دارم
چون رفت از دار جهان خدیجه
اول مرا غسلم بده ز احسان
وآن گه ردایت ای رسول رحمان
جای کفن بر پیکرم بپوشان
تا این که باشد در امان خدیجه
دوم کلامم ای نبی ذوالمن
جان تو و این پاره ی تن من
یعنی که زهرا را به وجه احسن
داری عزیزش همچنان خدیجه
از بعد من بی مادر است زهرا
چون مرغ بی بال و پر است زهرا
از غصه دل پر آذر است زهرا
دارد غمش بر جسم و جان خدیجه
طفلی که مادر نیست در کنارش
گرد یتیمی هست بر عذارش
می دان پریشان حال و بی قرارش
گفتا چنین با صد فغان خدیجه
یا رحمت للعالمین خدا را
کس نشکند باری دل زهرا را
طاقت ندارد محنت عدا را
از سوز دل کرد این بیان خدیجه
این گفت و از سوز جگر خروشید
تا چشم از این دار فنا بپوشید
جام اجل از دست حق بنوشید
شد روح پاکش پرزنان خدیجه
یا رب ببخشا جرم حاضرین را
نصرت عطا فرمای مسلمین را
گوید جوادی دم به دم همین را
رفت از جهان سوی جنان خدیجه
زمینه:آمد عزای غم فزای زهرا
#حیدر_جوادی
#حضرت_خدیجه_س
@nohe_sonnati
۳
(حضرت خدیجه س)
همسر والا تبار سید بطحا خدیجه
مادر ام ابیها حضرت زهرا خدیجه
مادر زهرا خدیجه
بانوی عظمی خدیجه
آن که عبد و بنده ی درگاه ذات کبریا بود
آن که یار باوفای حضرت خیر الوری بود
آن که از فضل و شرافت مادر خیر النسا بود
آن که بودی بر نبی محبوب دل آرا خدیجه
منبع جود و کرامت بود و هم یار پیمبر
بود در سختی دوران یار و غمخوار پیمبر
ثروت و هستی خود را کرد ایثار پیمبر
در کنارش بود در هر جا و هر مأوا خدیجه
چون بهار عمر آن بانو در این دنیا خزان شد
زین جهان روزی به سوی جنت المأوا روان شد
روز هجران پیمبر پیش چشمانش عیان شد
بود با ختم رسل این گونه در نجوا خدیجه
یا رسول الله بنما از سر شفقت حلالم
گاه دوری آمد و طی گشت ایام وصالم
سخت باشد دل بریدن از شما ای خوش خصالم
این دم آخر شنو دارد چه در آوا خدیجه
یا رسول الله بنمایم وصیت بر تو ای جان
آن ردای خویش را بر جسم زار من بپوشان
تا شوم آسوده خاطر ای حبیب حی سبحان
در کنارت باشد اندر جنت المأوا خدیجه
یا محمد،جان تو زهرای اطهر دختر من
او بود نور دو چشم و باشد از جان بهتر من
گر بیازارندش اندر قبر لرزد پیکر من
غم ندارد جز غم مهجوری زهرا خدیجه
جان تو و زهرای من-ای همسر والای من
آه و واویلا که احمد داد از کف همسرش را
حضرت زهرای اطهر دید داغ مادرش را
سرزمین مکه از کف داد تنها گوهرش را
رفت از این دار فانی جانب عقبی خدیجه
وا اسف امروز زهرا از سوی مادر یتیم است
داخل بیت الحزن بنشسته از غم دل دونیم است
سر به زانوی مصیبت برده و زار و الیم است
اشک می بارد برای مادر والا خدیجه
بعد از این باید ببیند حزن و اندوه پدر را
ظلم و بیداد اعادی بر شه خیر البشر را
سنگ بر پیشانی پیغمبر والا گهر را
گاه گریان بر پدر گه بانوی بطحا خدیجه
آه و آه از بعد احمد بر فلک شد آه زهرا
بین به محنت های زهرا عمر بس کوتاه زهرا
از ستم های اعادی ناله ی جانکاه زهرا
ماند زهرا دیده گریان رفت از دنیا خدیجه
ام ابیها فاطمه-گردید تنها فاطمه
اذن فرما ربنا بهر فرج صاحب زمان را
تا نماید زنده احکام خدای مهربان را
هم ذلیل و خوار گرداند عدوی شیعیان را
حق ام المؤمنین آن بانوی عظمی خدیجه
بار الها کن نصیب دوستان قرب مزارش
تا که آئیم اندر آن جا با جوادی در جوارش
دست ما و دامن پر مهر و لطف بی شمارش
تا شفیع ما شود در عرصه ی فردا خدیجه
زمینه:یا حسین جان ها فدایت
#حیدر_جوادی
#حضرت_خدیجه_س
@nohe_sonnati
۴
(حضرت خدیجه س)
من خدیجه مادر صدیقه ی کبری منم
همسر ختم رسولان بانوی بطحا منم
مادر زهرا منم
بانوی بطحا منم
سال ها اندر کنار سید بطحا بدم
یار و غمخوار رسول خالق یکتا بدم
فخر بر عالم کنم چون مادر زهرا بدم
آن که باشد دخترش صدیقه ی کبری منم
در دم آخر خدیجه گفت با خیر الوری
ای که هستی رهنمای خلق از سوی خدا
در دم نزعم بیا بنشین کنارم از وفا
زان که اکنون رهسپار عالم عقبی منم
یا رسول الله دارم زین جهان عزم رحال
این دم آخر مرا از مرحمت بنما حلال
زان که شد گاه رحیل و طی شد ایام وصال
جز تو غمخواری ندارم یکه و تنها منم
حال روز رفتنم در عالم ربانی است
سوی ملک جاودانی زین جهان فانی است
گرچه هنگام فراق من ز یار جانی است
هر کجا باشم کنار سید بطحا منم
یا رسول الله ای نور خدای ذوالمنن
از تو دارم یک تمنا ای نبی مؤتمن
آن ردای خویش را پوشان مرا جای کفن
تا که دانم در امان از محنت و غم ها منم
یا رسول الله می ترسم ز دور روزگار
بعد من زهرا شود بی مونس و بی غمگسار
ای دریغا نیستم تا گیرم او را در کنار
در هراس از دشمنان دون بی پروا منم
دخترم زهرای اطهر راحت جان من است
او سرور سینه و نور دو چشمان من است
محنت او باعث رنج فراوان من است
بی قرار از دوری آن بضعه ی طاها منم
یا رسول الله محزونم برای فاطمه
بر تو بسپارم تو را هم بر خدای فاطمه
آرزو دارم نبینی ابتلای فاطمه
دل پریشان از برای طفل مه سیما منم
گر بیازارد کسی از بعد من زهرای من
در میان قبر می لرزد همه اعضای من
چون ندارد مادری هستی تو یارش جای من
یار او می باش چون فارغ از این دنیا منم
آه و واویلا که زهرا بعد من بی مادر است
بیت الاحزان خانه بر آن بضعه ی پیغمبر است
مضطرب از بهر او این مادر غمپرور است
من چه سان آرام گیرم مادر زهرا منم
ای دریغا فاطمه فقدان مادر دیده است
داغ بابا داغ محسن در برابر دیده است
غصب حق مرتضی ساقی کوثر دیده است
گفت زهرا شاکی از این غاصبین فردا منم
بار الاها حق زهرا حق ام المؤمنین
لطف کن بر سینه زن ها خاصه جمع حاضرین
بر جوادی کن عنایت روز سخت واپسین
آن زمان که واله و حیران در آن صحرا منم
زمینه:راسته
#حیدر_جوادی
#حضرت_خدیجه_س
@nohe_sonnati
۱
(حضرت خدیجه س)
دیده فرو بست از جهان، خدیجه اُمُّالْمُؤمنین
آنکه نمود از جان و دل، یاری به خَتْمُالْمُرْسَلِین
خدیجه اُمُّالْمُؤمنین
همتای خَتْمُالْمُرْسَلین
آن بانویی که هستیاش، در راهِ حق کردی فدا
بود و نبودش را نمود، تقدیم بر خَیْرُ الْوَریٰ
شد ثروتِ او باعثِ، ترویجِ دینِ کبریا
هر کَس مُطیعِ حق شود، گردد مرامش اینچنین
تا در حرا از سوی حق، اَمرِ رسالت شد پدید
در خانه شد وارد نبی، خدیجه شوهر را بدید
اَندر مشامِ اَطهرش، بوی نبوّت تا رسید
یک واژه از توحید گفت، شد داخلِ حِصنِ حَصین
این افتخارش بس که او، اوّل مسلمانِ زن است
پاکیِ ذاتِ باطنش، بر خلقِ عالَم روشن است
مادر به زهرا گشتنش، از لطفِ حَیِّ ذوالمن است
با این مقام و مَرتَبَت، از جورِ دشمن شد حزین
یک بُرههای از عُمرِ خود، با اَقرِبا محبوس بود
شِعبِ ابوطالب بر او، سُکنای نامأنوس بود
امّا در آنجا با عدو، در جنگِ نامحسوس بود
پیروز گشتند عاقبت، با صبرِ خود بر مشرکین
او راضیه بر اَمرِ حق، تسلیم بر تقدیر بود
گفتارِ بیجای کسان، دیدند بیتأثیر بود
کوشا به اَمرِ واجبات، بیوقفه و تأخیر بود
هر چند طعنه میشنید، زَاهلِ وطن آن نازنین
اَلْقِصّه رفت از این جهان، با قلبِ پُر رنج و اَلَم
تا خواست جامه از نبی، بهرِ کفن آن محترم
با یک عبایش شاد کرد، او را رسول ذُوالْکَرَم
یک خِلعَتی هم شد عطا، بهرش زِ خَلّاقِ مبین
جسمش کفن گردید با، دستِ حبیبِ کبریا
از بهرِ دفنِ پیکرش، گردید عازم مصطفیٰ
برداشت خَتْمُالْمُرسَلِین، خدیجهی مظلومه را
بُرد او کُند آن جسم در، قُبورِ مَعلایش دفین
پیغمبرِ ختمیمآب، از بعدِ اُمُّالْمُؤمنین
از داغِ تنها همسرش، با رنج و غمها شد قرین
خدیجه از کف داده بود، حبیبِ ربِّالْعالَمین
هر گاه میکرد یاد از او، میگشت محزون و غمین
یا رب تو را به حُرمتِ، خدیجهی والا مقام
صادر نما اذنِ ظهور، تا مهدی آن آخر امام
کز دشمنانِ اهلِبیت، آید بگیرد اِنتقام
خواهد «مقدّم» هم شود، بر او غلامِ کمترین
زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین
#حسین_مقدم
#حضرت_خدیجه_س
@nohe_sonnati
۲
(حضرت خدیجه س)
همسرِ خَتْمُالنَّبِیِّین رفت از دارِ دَنی
بانویی رفت از جهان که بود غمخوارِ نبی
یار و غمخوارِ نبی
رفت از دارِ دَنی
سالها در زندگانی با پیمبر یار بود
در تمامِ ناگواریها بر او غمخوار بود
در همه حالات با او دلبر و دلدار بود
یارگر بودی بر او، آنهم چه یاری کَردَنی
بود ثروتمند از حیثِ زَر و اموالِ خویش
شِدّتِ حُبِّ پیمبر قلبِ او بنمود ریش
هر زمان آن مهربانی بیشتر میشد زِ پیش
نورِ پیغمبر به جانش کرد پرتو افکنی
بهرِ وَصلَت با پیمبر خویش را تسلیم کرد
جملهی اَموالِ خود را هم بر او تقدیم کرد
غیر از تسلیم و تقدیمش بر او تعظیم کرد
کَس ندیده در جهان همچون خدیجه یک زنی
این بِهین بانو که حق کوثر بر او کرده عطا
وقتِ رفتن از جهان هم خِلعَتی داده وَرا
دختری داده خدایش فاطمه خَیْرُ النِّسا
مادرِ زهرا بُوَد، دامادِ او باشد علی
بود در شِعبِ ابیطالب کنارِ مصطفیٰ
در غم و رنج و اَلَم از جورِ ظلمِ اَشقیا
صابری میکرد و میگفت آنچه میخواهد خدا
صبر بِنمایم که گردد دینِ داور ماندنی
خواست تا بر قلبِ اَحمد باعثِ تسکین شود
اِقتضائاتِ رسالت بهرِ او تأمین شود
هَمّ و غَمَّش بود محکم پایههای دین شود
شد زِ غمهای فراوان قامتِ او مُنحَنی
کِشتیِ عُمرِ شریفش عاقبت در گِل نشست
قلبِ زهرا هم زِ داغِ ماتمِ مادر شکست
دیدهی خود را بر این دنیای پُر غوغا ببست
رفت از این دارِ فنا سوی خداوندِ غَنی
ای خدا حَقِّ خدیجه همسرِ ختمیمآب
کیدِ دشمنهای دین فرمای خود نقشِ بر آب
خود محبّان و «مقدّم» را نگه دار از عذاب
در جزا هم کُن عطا بر ما جوازِ ایمنی
زمینه:راسته
#حسین_مقدم
#حضرت_خدیجه_س
@nohe_sonnati