eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.4هزار دنبال‌کننده
345 عکس
11 ویدیو
1.3هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۹ (اربعین) در اربعین تو برادر آمدم سویت عطر و بوی جنان دهد حسین من کویت پر گشته صحرا یا حسین از عطر دلجویت هستم به تاب و تب جانم بود بر لب من زینبم زینب۲ من دیده گریان آمدم در اربعین تو گردیده ام مظلوم عالم من غمین تو در کربلای تو شدم من همنشین تو هستم به تاب و تب جانم بود بر لب من زینبم زینب۲ در اربعین آمده ام بر تو خبر گویم کنار قبر تو حسین شرح سفر گویم شرح سفر را بر تو با اشک بصر گویم هستم به تاب و تب جانم بود بر لب من زینبم زینب۲ ای نور چشم فاطمه جانم فدای تو محشر کبری بعد تو شد کربلای تو حسین من آتش زدند بر خیمه های تو هستم به تاب و تب جانم بود بر لب من زینبم زینب۲ خونجگر و غرق محن من بچه ها دیدم آتش کینه و جفا بر خیمه ها دیدم سر تو را حسین من بر نیزه ها دیدم هستم به تاب و تب جانم بود بر لب من زینبم زینب۲ اهل حرم این جا حسین من محک خورده زخم من و اهل حرم این جا نمک خورده سکینه و رقیه ات این جا کتک خورده هستم به تاب و تب جانم بود بر لب من زینبم زینب۲ بعد از تو ای برادرم روزم شده چون شام بردند ما را به اسیری کوفه و در شام بر سر و روی ما زدند با سنگ ز روی بام هستم به تاب و تب جانم بود بر لب من زینبم زینب۲ ذکر لبم شد یا حسینم آه و واویلا بزم می و نامحرمان و زینب کبری خون گریه کرده در کنارت دختر زهرا هستم به تاب و تب جانم بود بر لب من زینبم زینب۲ در تشت زر رأس تو را دیدم حسین من با دیدن سر تو نالیدم حسین من اشک از بصر بهر تو باریدم حسین من هستم به تاب و تب جانم بود بر لب من زینبم زینب۲ برادرم در تشت زر دم زدی از محبوب یزید بی حیا ز کینه بر لبت زد چوب شد لب تو ای گل فاطمه ز کین مضروب هستم به تاب و تب جانم بود بر لب من زینبم زینب۲ جا مانده پیکر رقیه کنج ویرانه اهل حرم بهر رقیه ی تو گریانه تسلی دلم فقط اشک یتیمانه هستم به تاب و تب جانم بود بر لب من زینبم زینب۲ حسین من از داغ تو بنگر که پیرم من دعا نما کنار تو حاجت بگیرم من کنار قبر تو حسین من بمیرم من هستم به تاب و تب جانم بود بر لب من زینبم زینب۲ @nohe_sonnati
برگشتم از رسالت انجام داده‌ام زخمی‌ترین پیمبر غمگین جاده‌ام ناباورانه از سفرم خیل خارها تبریک گفته‌اند به پای پیاده‌ام یا نیست باورم که در این خاک خفته‌ای یا بر مزار باور خود ایستاده‌ام بارانم و ز بام خرابه چکیده‌ام شرمندهٔ سه‌سالهٔ از دست داده‌ام زیر چراغ ماه سرت خواب رفته‌ام بر شانهٔ کجاوهٔ تو سر نهاده‌ام دل می‌زدم به آب و به آتش برای تو از خیمه‌ها بپرس که پروانه زاده‌ام چون ابر آب می‌شدم از آفتاب شام تا ذره‌ای خلل نرسد بر اراده‌ام @nohe_sonnati
از نجف تا کربلا سوغات آه اورده ام اشک چشمم را برای قتلگاه آورده ام میزنم بر سینه و برسر به عشق دلبرم حال مضطر را برای یک نگاه آورده ام دست خالی باامیدی میرسم پا بوسی اش یک سر ناقابلی را بهر شاه آورده ام مثل زینب دل پریشانم ببین حال مرا پای تاول دار از ما بین راه آورده ام پا که چیزی نیست جانم باد قربان شما پس بزرگی کن که با بار گناه آورده ام مثل حُرم آمدم وضع مرا سامان دهی محضرت شرمنده ام چون اشتباه اورده ام @nohe_sonnati
آنچه از من خواستی با کاروان آورده‌ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‌ام از در و دیوار عالم فتنه می‌بارید و من بی‌پناهان را بدین دارالامان آورده‌ام اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کاروان را تا بدین‌جا با فغان آورده‌ام تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‌ام قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوشتر است چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‌ام دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود از برایت دامنی اشک روان آورده‌ام تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌ام تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو در کف خود از برایت نقد جان آورده‌ام تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد گوشه‌ای از درد دل را بر زبان آورده‌ام @nohe_sonnati
ای حامیان مکتب هل من معین سلام جاماندگان قافله اربعین سلام قومی پیاده بر حرم یار می روند حسرت کشان قبر امام مبین سلام زینب چه کرده با دل مشتاق شیعیان گویند زائران همه، بانوی دین سلام زینب اگر نبود شکوهِ شرف نبود او را دهد فرشته ز عرش برین سلام زینب اگر نبود کنون کربلا نبود ازاو به ما رسیده شکوه آفرین سلام آداب اربعین و زیارت نوشته شد زینب به شه چو داد به صوت حزین سلام اسلام را سلام جهت دار زنده کرد لبیک بود معنی آن بهترین سلام زینب مرام باش که تا مکتبی شوی لبیک یاحسین بگو زینبی شوی ای عاشق ولا همه دم "یاحسین"بگو سرباز کربلا همه دم "یاحسین" بگو فریاد تو به خرمن وهّابی آتش است کن آتشی به پا همه دم "یاحسین" بگو ازعاشقان باشرف بیست میلیونی بشنو همین ندا همه دم "یاحسین" بگو هرماه ما محرم و هرشهر کربلاست کن دین خود ادا همه دم "یاحسین" بگو فریاد یاحسین شهیدان شنیدنی است با لشگر خدا همه دم "یاحسین" بگو آنانکه پیروان وفادار زینبند گویند ازوفا همه دم "یاحسین" بگو @nohe_sonnati
دوباره آمده ام بهر یک نگاه حسین که میشوم به نگاه تو روبراه حسین تو سیئات مرا میکنی ثواب، آری رسیده ام به تو با کوهی از گناه حسین منم غلامِ غلامِ سیاه تو ارباب دعام کن که منم عبد رو سیاه حسین به یمن توست خدا رحمتی اگر دارد کسی که از تو جدا شد، شود تباه حسین ببین شکسته دلم اربعین شد اما من به کربلا نرسیدم دوباره، آه حسین نشد پیاده بیایم به سمت کرببلا نشد که گریه کنم در میان راه حسین اگر چه از حرم با صفات جا ماندم به بزم روضه ات آورده ام پناه حسین رسید خواهر غمدیده ای به کرببلا دوباره روضه‌ی گودال قتلگاه، حسین ز خاطرم نرود لحظه‌های آخر تو تو ماندی و تنِ بی جان و یک سپاه حسین ز خاطرم نرود آن تنی که شد عریان وَ نیزه ای که بر آن رفت رأس شاه، حسین @nohe_sonnati
یک دم ز ابر خون کن ، ای ماه من نظاره کاورده ام به گردت یک آسمان ستاره هر روز این چهل روز، بوده مرا چهل سال می سوختم همیشه، می ساختم هماره از کثرت سرشکم خشکیده بود اشکم امروز بر تو چشمه دریا شده دوباره بی تو سرشک گلگون ناید ز دیده ام چون جایی که از غمت خون جو شد ز سنگ خاره گه می زدم به آب و گه می زدم به آتش یا دیده بود پر اشک یا سینه پر شراره آن دم که بر سر نی خون ریخت از سر تو غیر از شکستن سر، زینب نداشت چاره خوش گرم می گرفتی با خواهرت سر نی یک بار با تکلم، صد بار با اشاره دی گوشواره افتاد از گوش مادر ما امروز پاره شد گوش از بهر گوشواره در شام غم رسیدم، کوچه به کوچه دیدم گه رقص و پای کوبی، گه بانگ البشاره هر کس گرفته در بر، قبری به دیده ی تر امّا رباب گوید، کو قبر شیرخواره @nohe_sonnati
سحر چون پیک غم از در درآید شرار از سینه، آه از دل برآید درای کاروانی از وطن دور به گوش جان ز دیوار و در آید گمانم کاروان اهل‌بیت است که سوی کعبهٔ دل با سر آید گلاب از چشم هر آلاله، جاری‌ست که عطر عترت پیغمبر آید پس از یک اربعین اندوه و هجران به دیدار برادر، خواهر آید همان خواهر که غوغا کرده در شام همان ریحانهٔ پیغمبر آید همان خواهر که با سِحر بیانش به هر جا آفریده محشر آید همان خواهر که کس نشناسد او را به باغ لاله‌های پرپر آید... اگر از کربلا، غمگین سفر کرد کنون از گَرد ره، غمگین‌تر آید نوای «وای وای» از جان زهرا صدای «های های» حیدر آید از این دیدار طاقت‌سوز ما را همه خون دل از چشم تر آید غم‌آهنگی به استقبال یک فوج کبوترهای بی‌بال و پر آید بیا با این کبوترها بخوانیم سرودی را که شام غم سرآید: «شمیم جان‌فزای کوی بابم مرا اندر مشام جان برآید گمانم کربلا شد عمه! نزدیک که بوی مُشک ناب و عنبر آید به گوشم عمه! از گهوارهٔ گور در این صحرا، صدای اصغر آید مهار ناقه را یک دم نگه‌دار که استقبال لیلا، اکبر آید ولی ای عمه! دارم التماسی قبول خاطر زارت گر آید، در این صحرا مکن منزل که ترسم دوباره شمر دون با خنجر آید» @nohe_sonnati
ره واکنید قافله سالار میرسد یک قافله اسیرعزادار میرسد برخیز یا حسین سری دست و پانما دلبر برای دیدن دلدار میرسد حالا که پیرعشق شدم ناز می‌کنی باشد تو ناز کن که خریدار میرسد سر الحسین سینه سینای زینب است آری حقیقت همه اسرار میرسد بالا بلند بودم و حالا خمیده ام پرغم ترین زمانه دیدار میرسد عباس کو که صبرعقیله سر آمده ناموس حق زکوچه و بازار میرسد بر روی قبر پیرهنت پهن می‌کنم جانم به لب زگریه بسیار میرسد تکرارصحنه‌ها شده درپیش دیده ام نیزه به دست لشگر اشرار میرسد گویا هنوز میشنوم زیر دست و پا فریاد العطش ز لب یار میرسد آن بار گر نشد بدنت را بغل کنم قبرت به روی سینه‌ام این بار میرسد هرجا که شد غرور مرا دشمنت شکست زینب غمین از آن همه آزار میرسد آه رباب و قبر بهم خورده ی علی لالایی اش ازآن دل غمدار میرسد @nohe_sonnati
برگشتم از سفر گل در خون تپيده ام اي سرو سرفراز ببين قد خميده ام وقتی دلم به خون جگر موج می زند گویی كه من به جای تو درخون تپيده ام با بوسه بر گلوی تو رفتم ز كربلا باشوق بوسه ای به مزارت رسيده ام شمعم كه ازشرار غمت آب گشته ام گر قطره قطره بر روی خاكت چكيده ام از كربلا به كوفه و از كوفه تا به شام تنها به شوق ديدن رويت دويده ام از زخم تازيانه ندارم شكايتی زخم زبان ز كوفی و شامی شنيده ام از جذبه ی نگاه تو از روی نيزه بود با خطبه ام حماسه اگر آفريده ام داغ رقيه ی تو در آن شام غم نهاد يك داغ ديگری به دل داغديده ام با كوله بار غم به سويت آمدم ولی هرگز خلل نديد و نبيند عقيده ام اين چامه ای كه گفت«وفایی»ز قول من تنها اشاره ای بود از آن چه ديده ام @nohe_sonnati
شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست و آن کسی که در این راه اهل دل باشد مدام اهل گله کردن و شکایت نیست خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست @nohe_sonnati