دیگر به آسمان علی قرص ماه نیست
گرمایِ زندگانیِ من غیر آه نیست
از بس که اشک، رهزن چشم علی شده
دیگر برای خواب در این دیده راه نیست
از آن شبی که گشت نهان ماه محفلم
شب هم به سان روز سیاهم، سیاه نیست
او یک تن و برای علی یک سپاه بود
ماندم میان دشمن و من را سپاه نیست
از طرز راه رفتن او گشت باورم
دیگر به چشم فاطمه نور نگاه نیست
تا لحظهای که داشت نفس، گفت یا علی
جز یا علی امید علی را گناه نیست
#سید_محسن_حسینی
#حضرت_زهرا_س
@nohe_sonnati
دیگر به آسمان علی قرص ماه نیست
گرمایِ زندگانیِ من غیر آه نیست
از بس که اشک، رهزن چشم علی شده
دیگر برای خواب در این دیده راه نیست
از آن شبی که گشت نهان ماه محفلم
شب هم به سان روز سیاهم، سیاه نیست
او یک تن و برای علی یک سپاه بود
ماندم میان دشمن و من را سپاه نیست
از طرز راه رفتن او گشت باورم
دیگر به چشم فاطمه نور نگاه نیست
تا لحظهای که داشت نفس، گفت یا علی
جز یا علی امید علی را گناه نیست
#سید_محسن_حسینی
#حضرت_زهرا_س
@nohe_sonnati