شبی که از برکت، جلوه ای دگر دارد
یقین که هر دلِ آگاه از آن خبر دارد
شبی که مَرحَمت لطف دوست افزون است
دعا و ذکر و توسل، بدان ثمر دارد
قلم به دست من اعجاز می کند امشب
حلاوتِ سخنم طعمِ چون شکر دارد
دوباره طایر اندیشه می پَرَد در اوج
وَ مرغ فکر من از عشق، بال و پر دارد
که گفته شامِ غم عاشقان ندارد روز
شبِ فراق و غم ما دگر سحر دارد
رسانده پیک خدا، این نوید در عالم
حسین در بغلش باز هم، پسر دارد
علیِّ اصغرِ ارباب آمده امشب
بیا که باب الحوائج به ما نظر دارد
بدون روضه چگونه کنم من از او یاد
به آن غزل که بَرَم نام او اثر دارد
دوباره هفتم ماه محرّم است انگار
درونِ سینه ام از ماتمش شرر دارد
چو دید ناله ی"هَلْ مِنْ مُعیٖنِ" بابا را
به عزمِ مقتل خونین خود خطر دارد
مَبین به چشمِ سر او را،تو شیرخواره و بس
که سهمِ تیر سه شعبه چونان قمر دارد
به روی دست پدر می رود سوی معراج
رقیّه از غم او دیدگانِ تَر دارد
ز داغ اصغر و گهواره ای که غارت شد
رباب، زخم عمیقی روی جگر دارد
#وحید_دکامین
#ولادت_حضرت_علی_اصغر_ع
@nohe_sonnati
امشب دو دیدهام ز غمت پُر ستاره است
آن را که نیست چاره بهجز این، چه چاره است؟
در سامرا اگر چه نشد زائرت شوم
دل را به یاد مقتلت از جان کناره است
با تو چه کرد معتمد دون، که این چنین
از سوز داغ زهر به جانت شراره است
مهدی ز ره رسید و سرت را به برگرفت
افلاکیان و اهل سما را نظاره است
در بند دشمن ارچه سرت روی خاک بود
حالا به روی دامن یک ماهپاره است
گفتی تو إسْقِنیٖ و شدی از عطش رها
این روضه را به کربُبَلا یک اشاره است
هر چه ز لشگری طلبید آب، جدّتان
پاسخ نداد کس به حسین شهیدتان
#وحید_دکامین
#امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati