۱ (دفن شهدای کربلا) در سوم قتل حسین،از بهر دفن شاه دین آمد به دشت کربلا،امام زین العابدین بنی اسد حاضر شدند،برای دفن شهدا بهر شناسایی شان،آمد امام چارمین توسط بنی اسد،با رهنمایی امام جسم شهیدان یک به یک،مدفون شدند در آن زمین جسم حسین صد چاک بود،در بوریا پیچیده شد شد دفن شاه تشنه کام،به دست فخر الساجدین تنها شهیدی که شده،مدفون کنار علقمه باشد اباالفضل رشید،نور دل ام البنین گوید مقدم ای خدا،به حق خون شهدا توفیق طاعت کن عطا،بر مؤمنات و مؤمنین زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین #حسین_مقدم #دفن_شهدای_کربلا @nohe_sonnati

۱ (دفن شهدای کربلا) از جور و جفا تن حسین که چاک چاک است،عریان روی خاک است سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر تا آن که سه روز و شب از این واقعه بگذشت،رفت عدو از آن دشت سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر آمدند بنی اسد کنند همت و یاری،بر خاک سپاری سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر زین العابدین بهر شناسایی ابدان،آمد سوی آنان سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر بر خاک سپردند تمام شهدا را،انوار خدا را سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر زمینه:کافی #حسین_مقدم #دفن_شهدای_کربلا @nohe_sonnati

۱ (دفن شهدای کربلا) مانده جسم شه تشنه کامان تا سه روز و سه شب در بیابان دشمنان جسمش عریان نمودند از تنش پیرهن را ربودند زین جهت غم به غم ها فزودند بی کفن بود آن جان جانان سید الساجدین دیده گریان وارد کربلا شد عزیزان تا کند دفن جسم شهیدان آن ولی خداوند منان چارمین حجت ذات یکتا گفت با حاضرین در آن جا کاورید بهر تدفین بدن ها عارفم بر تمامی ایشان بوریایی طلب کرد زان ها از برای حسین پور زهرا دفن بنمود جسم پدر را حجت کبریا با صد افغان زمینه:هر شب جمعه زهرای اطهر #حسین_مقدم #دفن_شهدای_کربلا @nohe_sonnati

(پاره دم دفن شهدا) بعد سه روز و شب شد ای عزیزان نوبت دفن بدن شهیدان آمده زین العابدین کربلا برای دفن یاوران خدا آمده نینوا،سید الساجدین بهر دفن تن،جمله یاران دین شد دلش پر ز خون،زان تن چاک چاک با حصیری نمود،جسم بابا به خاک #حسین_مقدم #دفن_شهدای_کربلا @nohe_sonnati

(دو دمه دفن شهدا) تن صد چاک حسین سرور دین نور خدا(آخر آمد پسرش،بهر دفن پدرش) ماند بی غسل و کفن سه روز و شب به کربلا(آخر آمد پسرش،بهر دفن پدرش) کرد او را دو کفن حجت ذات کبریا(آخر آمد پسرش،بهر دفن پدرش) کفنی ز خاک و خون و کفنی ز بوریا(آخر آمد پسرش،بهر دفن پدرش) #حسین_مقدم #دفن_شهدای_کربلا @nohe_sonnati

۱ (دفن شهدای کربلا) من می شناسم این شهیدان سراسر از پیر و از برنا و اصغر و اکبر سجاد با آه و فغان آمد به سوی کشتگان آل اسد با حال زار و خروشان گشتند عازم با دو صد آه و افغان با یکدگر از بهر دفن شهیدان دیدند می آید سواری مکدر فرمود من سبط شه نشأتینم شبل علی آن سرور عالمینم فرزند سالار شهیدان حسینم آن کس که ببریدند رأسش ز پیکر آمد فرود از اسب و گفت آن پریشان من آمدم از بهر دفن شهیدان آن ها که افتادند بر خاک میدان از جور اعدا گشته در خون شناور یک یک بیاوردند آن کشتگان را اندر حضور سبط سلطان بطحا با آن که آن ها را نبد سر به تن ها گفتا شناسم این بدن ها سراسر آن نوجوانی را که خفته روی خاک باشد بدن او را دو صد پاره و چاک قاسم بود طفل حسن آن تن پاک کافتاده بر روی گذرگاه و معبر این شاهزاده قاسم است-در خون فتاده قاسم است آن سرو آزادی که روی زمین است فرق سرش چاک از دم تیغ کین است فرزند لیلا اکبر مه جبین است شبل علی شبه و نظیر پیمبر این شاهزاده اکبر است-شبه رسول اطهر است داغش زده آتش به جان و دل من هجران او دائم بود حاصل من بی روی او بودن بود مشکل من دردا شدم از بعد او بی برادر آن پیکری که غرقه در خون فتاده بی دست و سر بر خاک هامون فتاده روی زمین با زخم افزون فتاده باشد اباالفضل شجاع و دلاور عباس سقای حرم-عباس دریای کرم مظلوم تر از او به عالم کجا شد زیرا که دستانش ز پیکر جدا شد وقتی که از زین بر زمین او رها شد بر روی خاک افتاد با چهر انور آن کودکی که خاک و خون بسترش شد دور از جوار و از بر مادرش شد آماج تیر حرمله حنجرش شد او هست آری طفل شش ماهه اصغر طفل صغیرم اصغر است-ماه منیرم اصغر است جسمی که نشناسد کسی آن بدن را صد پاره اش تن گشته از تیغ اعدا باشد حسین فرزند دلبند زهرا در خاک گرم کربلا خفته بی سر شد بعد دفن باب و جمع شهیدان غایب ز چشم و دیده ی آن محبان یا رب جوادی را تو از راه احسان قسمت نما کرب و بلا بار دیگر زمینه:رکمان #حیدر_جوادی #دفن_شهدای_کربلا @nohe_sonnati

۲ (دفن شهدای کربلا) چون روز دفن شهیدان شد در کربلا شور و افغان شد جسم شهیدان چاک چاک افتاده بر دامان خاک از بعد قتل حسین و آل آل اسد آمد از دنبال جمعی حزین و پریشان حال بودند از محبان اندوهگین و حیران هر یک به چشم گریان آماده ی دفن آنان شد دیدند افتاده روی خاک اجساد چندی شده صد چاک از ظلم آن فرقه ی ناپاک اجساد غرقه در خون از جور دشمن دون زخم از شماره افزون بر پیکر آن عزیزان شد آل اسد مات و حیران بود از دیده چون ابر گریان بود الله الله گویان بود یا رب چه روی داده ظلمی ز حد زیاده در این زمین فتاده آن سان که هر دیده گریان شد ناگه سواری ز راه آمد با صورتی همچو ماه آمد با ناله و اشک و آه آمد گفتا که نور عینم نوباوه ی حسینم کاین سان به شور و شینم جدم عزیز رسولان شد من زین العابدینم-من فخر الساجدینم من از قضایا خبر دارم از این بدن ها خبر دارم از پیر و برنا خبر دارم این ها بشیر حق اند یار و نصیر حق اند عبد و حقیر حق اند حق هم خریدار ایشان شد این پیکری که دو صد چاک است افتاده در دامن خاک است شبه شهنشاه لولاک است این نوجوان لیلاست آرام جان لیلاست روح روان لیلاست لیلا ز داغش در افغان شد این است علی اکبر-این است شبه پیمبر این نوجوانی که گلگون است سر تا قدم غرقه در خون است افتاده در خاک هامون است او قاسم رشید است کز عیش ناامید است چون او کسی ندید است مقتول با کام عطشان شد این قاسم ناشاد است-ناکام و نامراد است این پیکری که دو صد پار است عباس میر علمدار است سقای طفلان بی یار است آن نور چشم حیدر دستش جدا ز پیکر گشته ز تیغ و خنجر جسمش جدا از شهیدان شد او یاور حسین است-برادر حسین است اندر حضور شه خوبان شد دفن جسم همه یاران شد بی قرار از غم هجران افسرده بود و محزون با غصه بود مقرون آن مقتدای بی چون هر لحظه حزنش فراوان شد ناگاه جسم پدر را دید چون ابر اشک از بصر بارید بی خود شد و از جگر نالید گفت این تن حسین است این فخر عالمین است صد پاره از سنین است کاین گونه بر خاک غلتان شد این غرق خون حسین است-تن لاله گون حسین است در بوریا جسم پاکش شد دفن آن تن چاک چاکش شد چون توتیا خاک پاکش شد شد غمسرا به عالم بر شیعیان فراهم هر ماه شد محرم عالم برایش پریشان شد شد کربلا مزارش-عالم شد بی قرارش ما بنده ی حی غفاریم بهر حسینش عزاداریم این موهبت را از او داریم سبط پیمبر است او فرزند حیدر است او شافع به محشر است او بهرش جوادی ثناخوان شد زمینه:هندی #حیدر_جوادی #دفن_شهدای_کربلا @nohe_sonnati