۴۹
(حضرت رقیه س)
بر گل فاطمه نور عینم
من رقیه عزیز حسینم
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
من گل گلشن مصطفایم
من سفیر شه کربلایم
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
از ستم خون شده این دل من
دشمنم زد شرر حاصل من
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
هر دلی زین ستم ها کبابه
جای من گشته کنج خرابه
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
کی شود این خزانم بهارم
بهر بابای خود بی قرارم
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
ناگهان دیده ام یک طبق را
کنج ویرانسرا من شفق را
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
دیده ام در طبق یک سر آمد
ماه من از سفر در بر آمد
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
رأس پاکش بود رو به رویم
با پدر گرم در گفت و گویم
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
ای صفای حرم ای پدرجان
آمدی در برم ای پدرجان
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
رأس پاک تو را که بریده
قامتم از غم تو خمیده
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
تو نبودی ز ناقه فتادم
سر روی خاک صحرا نهادم
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
زجر بی دین به زخمم نمک زد
دخترت را دمادم کتک زد
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
دیگر از زندگی خسته ام من
همچنان مرغ پر بسته ام من
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
کن دعا تا که حاجت بگیرم
در کنار سر تو بمیرم
یوسف فاطمه ای پدرجان۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
@nohe_sonnati
۵۰
(حضرت رقیه س)
منم رقیه نور چشم عالمینم
هستی زینبینم و بنت الحسینم
رهبر ابرار،خدا نگهدار۲
در گوشه ی ویرانسرا گردیده جایم
منتظر دیدار شاه کربلایم
رهبر ابرار،خدا نگهدار۲
از این مصیبت ها دل عالم کبابه
آورده دشمن طبقی را در خرابه
رهبر ابرار،خدا نگهدار۲
دیدم سر پاک پدر در آن طبق بود
روی مه بابای من رنگ شفق بود
رهبر ابرار،خدا نگهدار۲
کنار رأس پاک بابایم نشستم
بر چهره ی ماهش دخیل گریه بستم
رهبر ابرار،خدا نگهدار۲
گفتم پدرجان که سر پاکت بریده
با دیدنت گردیده ام قامت خمیده
رهبر ابرار،خدا نگهدار۲
بابا نبودی که من از ناقه فتادم
سر را پدر بر روی خاک غم نهادم
رهبر ابرار،خدا نگهدار۲
زجر جنایت پیشه بر زخمم نمک زد
تا نام تو بردم مرا بابا کتک زد
رهبر ابرار،خدا نگهدار۲
گویم سخن بابای من قلب شکسته
دیگر ز زنده بودنم گردیده خسته
رهبر ابرار،خدا نگهدار۲
امشب دعا کن ای پدر حاجت بگیرم
کنار رأس پاک تو بابا بمیرم
رهبر ابرار،خدا نگهدار۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
@nohe_sonnati
۵۱
(حضرت رقیه س)
کن دعایم حاجت بگیرم،ای پدرجان
گل زهرا برات بمیرم،ای پدرجان
دیده ام ستم فراوان،هر دلی برام کبابه
شده از ظلم و ستم ها،جای من کنج خرابه
گوشه ی ویرانه ی شام،بی قرارم بی قرارم
بهر دیدار پدر من،گوشه ای در انتظارم
ناگهان خرابه ی شام،پر شد از انوار سرمد
پدرم آمد ولیکن،سر او در طبق آمد
دیده گریان بنشستم،سر او رو به روی من
بود امشب باز دوباره،با پدر گفت و گوی من
ای گل زهرا پدرجان،که سر پاکت بریده
در کنار سر پاکت،اشک دیده ام چکیده
نبودی بابای مظلوم،از روی ناقه فتادم
ای گل فاطمه بابا،نرسیده کس به دادم
بی حیا زجر ستمگر،زخم من را او نمک زد
نام تو بردم و بابا،نانجیب مرا کتک زد
زین همه داغ و مصیبت،صبر من کم شده بابا
در کنار سر پاکت،قامتم خم شده بابا
با تو گویم ای پدرجان،دلغمین قلب شکسته
دیگر از زندگی خود،شده دختر تو خسته
چون فدائیان راهت،تو مرا بخر پدرجان
به حق علی اصغر،همرهت ببر پدرجان
ای گل زهرای اطهر،کن دعا حاجت بگیرم
دیگر امشب ای پدرجان،به کنار تو بمیرم
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
@nohe_sonnati
۵۲
(حضرت رقیه س)
من رقیه گل،گلشن فاطمه
هستم از لطف حق،دستگیر همه
ای پدرجان پدر۲
خون شده این دل از،ظلم شام بلا
جای من گشته است،کنج ویرانسرا
ای پدرجان پدر۲
کنج ویرانسرا،مانده در انتظار
در خرابه منم،بر پدر بی قرار
ای پدرجان پدر۲
ناگهان نور حق،آمده در طبق
آسمان دلم،شده رنگ شفق
ای پدرجان پدر۲
نور چشمم رسید،پدرم آمده
سر او در طبق،در برم آمده
ای پدرجان پدر۲
با سر پاک او،شده ام رو به رو
با گل فاطمه می کنم گفت و گو
ای پدرجان پدر۲
چه کسی ای پدر،حرمتت را درید
بگو با دخترت،که سرت را برید
ای پدرجان پدر۲
تو نبودی پدر،شده ام دلغمین
از روی ناقه ام،من فتادم زمین
ای پدرجان پدر۲
زجر بی دین رسید،زد به زخمم نمک
نام تو بردم و،خوردم از او کتک
ای پدرجان پدر۲
من که از کودکی،به تو دلبسته ام
ای گل فاطمه،از خودم خسته ام
ای پدرجان پدر۲
همچو یاران خود،تو مرا هم بخر
دخترت را پدر،همره خود ببر
ای پدرجان پدر۲
کن دعا حاجتم،را بگیرم پدر
در کنار سرت،من بمیرم پدر
ای پدرجان پدر۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
@nohe_sonnati
۵۳
(حضرت رقیه س)
من رقیه نور عینم
دختر پاک حسینم
دخت خون خدایم سه ساله
روی من شد کبود همچو لاله
ای پدر ای پدر یا حسین جان۲
هر دلی بهرم کبابه
از چه شد جایم خرابه
گوشه ی این خرابه غریبم
بهر بابای خود بی شکیبم
ای پدر ای پدر یا حسین جان۲
ناگهان وارد طبق شد
پیکر من بی رمق شد
دیده ام در طبق نور دیده
قامت کوچکم شد خمیده
ای پدر ای پدر یا حسین جان۲
با پدر در گفت و گویم
نام بابا آبرویم
ای که هستی مرا نور دیده
کی سر پاکت از کین بریده
ای پدر ای پدر یا حسین جان۲
بوده ای تو غمگسارم
بهر تو من بی قرارم
تو نبودی ز ناقه فتادم
صورتم را روی خاک نهادم
ای پدر ای پدر یا حسین جان۲
زجر دون در رو به رویم
سیلی کین زد به رویم
بی حیا زخم من را نمک زد
دخترت را پدرجان کتک زد
ای پدر ای پدر یا حسین جان۲
بال و پر بشکسته ام من
دیگر از خود خسته ام من
کن دعا تا که حاجت بگیرم
در کنار سر تو بمیرم
ای پدر ای پدر یا حسین جان۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
@nohe_sonnati
۵۴
(حضرت رقیه س)
منم رقیه،گل ولایم
در راه قرآن،من جانفدایم
بر علی و زهرا نور دو عینم
از تبار علی بنت الحسینم
پدرجان پدرجان منم رقیه۲
از این مصیبت،دل ها کبابه
مأوا گرفتم،کنج خرابه
زین همه مصیبت خون شد دل من
دشمنت شرر زد بر حاصل من
پدرجان پدرجان منم رقیه۲
بهر تو بابا،در انتظارم
بر دیدن تو،من بی قرارم
لحظه ای که سر تو را بدیدم
غصه خوردم ز داغ تو خمیدم
پدرجان پدرجان منم رقیه۲
خوش آمدی ای،نور دو دیده
بگو که رگ هایت را بریده
نشینم گل زهرا رو به رویت
پدر بوسه بردارم از گلویت
پدرجان پدرجان منم رقیه۲
از روی ناقه،بابا فتادم
من بر روی خاک،سرم نهادم
ای که هستی پدر بود و نبودم
نگه کن پدر بر روی کبودم
پدرجان پدرجان منم رقیه۲
دشمن بی دین،زخمم نمک زد
در آن دل شب،مرا کتک زد
ارث خود را ز مادر تو بردم
کتک بابا ز دشمن تو خوردم
پدرجان پدرجان منم رقیه۲
دگر ز دنیا،گردیده خسته
غریب عالم،دلم شکسته
دعا کن من دگر حاجت بگیرم
کنار سر پاک تو بمیرم
پدرجان پدرجان منم رقیه۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
@nohe_sonnati