بارِ دیگر، دیدم او را...، کاش باران هم بیاید
سیلِ رحمت میوزد تا، بر تنم، جان هم بیاید
من نمیخواهم به جز او، با خدا، یک عمر گفتم:
از تنم، بردار سَر را، بلکه سامان هم بیاید
شاعرِ دربارِ نورم، هر زمان، شعری سرودم،
سفرهام را باز کردم، تکهای نان هم بیاید
بوده عمری در کنارم...، کاش، اربابِ دو عالَم،
مِنَّتی بر من گذارد، روزِ پایان هم بیاید
کربلایم را گرفتم، من که از شاهِ خراسان،
بر لبم، خوب است ذکرِ "یا رضا جان" هم بیاید
چشمهایِ خیسِ عاشق، حرفها دارد، دوباره
گریه، گریه، گریه، گریه...، کاش، باران هم بیاید
#عادل_حسین_قربان
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
خوب است روضه روضه ی ارباب بهتر است
از این جهت که گریه کُنِ روضه مادر است
باید که طفل اشک بیاید به گونه ام
وقتی که پلک، دست به سینه دم در است
سر روی شانه چون که به ذکرت بلند شد
سر نیست، واعظی ست که بر روی منبر است
ای سر بریده بعد تو سر در مرام ما
از نوکران خاصِّ درگاه حیدر است
حق می دهم اگر ببرد ارث از پدر
گریه کن حسین برایم برادر است
بالا ترین سِمَتِ درِ این خانه نوکری ست
این اعتبار حسرت سلمان و قنبر است
《نوکر بهشت هم برود...》نه بدون شک
نوکر بهشت هم نرود باز نوکر است
#مهدی_رحیمی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
از ازل مهر تو در طینت ما بود حسین
ما و مهر تو فقط لطف خدا بود حسین
غم جانسوز تو مشروط به ما داده شده
شرط این نعمت پُر سود وفا بود حسین
مادرت فاطمه درسی به ولایی ها داد
که در آن رازِ تمام شهدا بود حسین
تو خود آقای شهیدانی و سرچشمه ی نور
جلوه ی عشقِ خدا کرب و بلا بود حسین
ساقی تشنه لب از آب، لبِ آب گذشت
زان که او تشنه لبِ آب بقا بود حسین
علقمه شاهد پیکار وفا بود و جفا
شاهدم خون دلِ دستْ جدا بود حسین
چیزی از قامت رعنای علمدار نماند
دشت یکپارچه فریاد و صدا بود حسین
گریه می کرد اباالفضل به مظلومی تو
سند روضه ی من قامتِ تا بود حسین
مشک هم اشک به احوال امامش می ریخت
روضه خوانِ تو در آن لحظه خدا بود حسین
#علی_ساعدی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
رویِ دوشِ خود، فقط بارِ غمش را خواستیم
هرکه چیزی خواست؛... ما هم، ماتمش را خواستیم
اشک میریزیم...؛ ما با اشک، بالا میرویم
پس فقط گریه، به زیرِ پرچمش را خواستیم
از خودش درخواست کن، کم، میشود این جا زیاد،
از سرِ خوانِ شهِ عطشان، کمش را خواستیم
خوش به حالِ هرکه شد، فانیِ راهِ سرخِ عشق
عاقبت، سر باختن، در مَقدمش را خواستیم
درد داریم از غمِ دلدار، دردی جانگداز
ما از آنکه، درد داده، مرهمش را خواستیم
دیدنیهای جهان، مالِ شما، ای اهلِ خاک!
ما فقط در این جهان، درد و غمش را خواستیم
#عادل_حسین_قربان
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
هرکه را مهر تو ای دوست عطایش نکنند
عاشق و شیفته ی کرب و بلایش نکنند
پای میزان قیامت چه تهی دست بود
آن که را گوهر مهر تو عطایش نکنند
به حریم تو که شد کعبه ی مقصود قسم
دل بی عشق تو را قبله نمایش نکنند
به حرمخانه ی عشق تو کجا ره یابد
هرکه را در ره تو آبله پایش نکنند
کِی غنی می شود ای دوست دل مسکینم
بر در خانه ی تو گرکه گدایش نکنند
هرکه امروز نبندد کمر خدمت تو
به جزا با نظر لطف صدایش نکنند
دل اگر نیست گرفتار کمند غم تو
روز محشر زِ غم و غصه رهایش نکنند
همه ی عمر طلب کرد «وفائی» زِ خدا
که زِ درگاه تو یک لحظه جدایش نکنند
#سيد_هاشم_وفايی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
دوبیتی
ذرات دو عالم همه موقوفِ حسین است
چشم همگان یکسره معطوفِ حسین است
بیداریِ اسلامیِ سرتاسر دنیا
بی شک اثرِ امرِ به معروفِ حسین است
▪️
در راه خدا همیشه باید کوشید
از کوثر و زمزمِ ولایت نوشید
تا دین خدا زنده بماند باید
مانند حسین، چشم از جان پوشید
#مهدی_مقیمی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
می نویسم با عطش امشب غزل بر بوریا
می نشینم یاد شاهِ بی مثَل بر بوریا
یاد آن شب ها که آمد اشک-ریزان نورِ ماه
تا بپوشاند تنش را با زُحل بر بوریا
سینه ی تیرِ سه شعبه خورده اش را ضجّه زد
آفتاب افتاد وقتی بی خلل بر بوریا
با دعای خواهرش راهی شد آهسته سه روز
ظهرگاهان یک نسیم از روی تل بر بوریا
شد اذانِ مغرب و افتاده پیش قتلگاه
تکه تکه حضرتِ خیرالعمل بر بوریا
غرق در خون است از نامردی صیادها
اهل عالم! نیست جای شیرِ یل بر بوریا
می زند بر صورت و سر، لرزه افتاده ست بر-
-پایِ عزرائیل؛ مأمور اجل بر بوریا
خوب شد برداشتند از روی خاک و ریختند
پیکر صد پاره اش را لاأقل بر بوریا
این چنین شد که ملائک لطمه زن در کربلا
روضه می خوانند از روز ازل بر بوریا!
#مرضیه_عاطفی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
دلخوشی هایِ کمِ دور و برت را بردند
از دلِ باغ تمام ثمرت را بردند
بر زمین خورد و همان لحظه زمینگیر شدی
تیرها خوش قد و بالا پسرت را بردند
علَم افتاد و تنِ علقمه را خون برداشت
کمرت خم شد و قرصِ قمرت را بردند
دست شش ماهه تکان خورد میان دستت
تا که با تیرِ سه پر، بال و پرت را بردند
پایِ گودال؛ به پیشانی تو سنگ زدند
عمرسعد(لع) تشر زد! سپرت را بردند
ضرب شمشیر به فرق سرت آسیب رساند
تا در آن همهمه نام پدرت را بردند
رو به زینب به تنت پیرهنت شد پاره
پایکوبان به سرِ نیزه «سرت» را بردند
رفتی و حالِ حرم لطمه زنان ریخت به هم
تا که با مشعلِ آتش خبرت را بردند
شک ندارم دَله دزدانِ حرامی حتی
خیمه ی سوخته و شعله ورت را بردند
حرمله(لع)شمر(لع)سنان(لع)بر شتری بی محمل
خواهرت، جانِ دلت، همسفرت را بردند!
#مرضیه_عاطفی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
خواندی حدیث خود را، هیهات منّا الذله
پیچید بین صحرا، هیهات منّا الذله
تو فاطمی سرشتی، با خون خود نوشتی
در موجی از بلایا، هیهات منّا الذله
تو حیدری مرامی، تو حجتی، امامی
گفتی به پیش اعدا، هیهات منّا الذله
خون و شرف به پیکار، در روز عشق و ایثار
یکجا شده است معنا، هیهات منّا الذله
تو جوشش جهادی، بر نیزه تکیه دادی
پر گشت از تو صحرا، هیهات منّا الذله
هم روی خاک صحرا، هم پیش چشم زهرا
بنوشت خون سقا، هیهات منّا الذله
با داغ اکبر تو، با خون اصغر تو
حک شد به آسمان ها، هیهات منّا الذله
با نغمه ی رضائک، صبراً علی بلائک
گفتی تو در مصلا، هیهات منّا الذله
ای در گلوی نیزه، حتی به روی نیزه
پیچید از تو آوا، هیهات منّا الذله
در راه دین و مکتب، می خواند خطبه زینب
با ما رأیت و الا... ، هیهات منّا الذله
با همت و نگاهت، با پیروی زِ راهت
شد ذکر ما به هرجا، هیهات منّا الذله
روز ظهور مهدی، با عشق و با هم عهدی
باشد شعار دنیا، هیهات منّا الذله
خورشید آشنایی، شدنغمه ی "وفایی"
در سایه ی تولا، هیهات منّا الذله
#سيد_هاشم_وفايی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
بیش از هر چیز عاشق، سوختن را از بر است
بال نه، حیثیت پروانه ها خاکستر است
حاء و سین و یاء و نون تسکین غم های پدر
حاء و سین و یاء و نون رمز دعای مادر است
عاشقان گویند مرهم، عاقلان گویند اشک
این که هم اشک است و هم مرهم گمانم گوهر است
گرچه از ما نیست یک تن چون علی گندابی اش
روضه خوان منبر بخواهد شانه ی ما منبر است
تا سلام من رسد از دور، فطرس را خرید
از همان بَدوِ ولادت هم به فکر نوکر است
کربلایی را بنا کرده که کارش کیمیاست
تا به خود می آید آن جا سنگ، می بیند زر است
صحن، "باب الرأس" دارد، جز حسین بن علی
صحن و دربار کدامین شاه نام در "سر" است؟
رفت اسماعیل بی هاجر به قربانگاه خود
لحظه ی ذبح پسر مادر نیاید بهتر است....
#مرضیه_نعیم_امینی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
ما را به جز حریم حرم سرپناه نیست
آری به غیر آن شه بی سر، پناه نیست
این سر درخششی است که خورشید خیره است
آن سر تلالؤیی ست که در روی ماه نیست
ما را به دل غلامی زوّارش آرزوست
«شاهی» به رتبه برتر از این جایگاه نیست
از ما تو را حسین! سلامی همیشگی ست
این تحفه گرچه بیشتر از پرّ کاه نیست
بر گوشه ی نگاه تو چشم امید ماست
از چشم ما به منّت مردم نگاه نیست
ما را به تیغ تیز نگاه تو کُشته اند
این قتلِ نفسی است که آن را گناه نیست
این بیت را بخوان که ز دل شعله می کشد
بهتر ز تو به صدق کلامم گواه نیست:
یک راه می رسد به خداوند، والسلام!
راهی به جز طریقه ی تو رو به راه نیست
#امیرحسین_کمال_زارع
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
عشق را؛ با من، بیا از سر بگیر
نوکرت را؛ باز هم، در بَر بگیر
آن جهان؛ لبهای خندانم بده
این جهان؛ یک جفت، چشمِ تر بگیر
تا بفهمم خوب، شأنت را، زِ من
چشمِ نابینا و گوشِ کَر بگیر
ای دلِ عاشق برو پشتِ درش،
هرچه میخواهی، زِ پشتِ در بگیر
در میانِ روضه، با ذکرِ حسین...
جانِما را اینچنین، آخر بگیر
تشنهلب بودی و گفتی، زیرِ تیغ:
"بارالها، از تنِ من، سر بگیر
از تنم، تنها نه سر، همراهِ آن
قاسم و ششماهه و اکبر بگیر"
....گفتمش: کرب و بلایم را بده
گفت: این را، شخصاً از مادر بگیر
#عادل_حسین_قربان
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
در بساطِ عشق هرکس زحمتش بالاتر است
پیشِ زهرا مادرش شخصیتش بالاتر است
هرکه محضِ احترامت معصیت کمتر کند
روزیِ اشک میانِ هیأتش بالاتر است
احترامِ پیرها هر چند بر ما واجب است
پیر پایِ پرچمِ تو حُرمَتش بالاتر است
قول دادی روزِ محشر لنگ مگذاری مرا
ساکنِ بیتُ الحُسين امنیتش بالاتر است
خیمه ی تو جایِ کبر و کینه و منصَب که نیست
هر کسی خاکی تر آمد عزتش بالاتر است
نقص هایِ هر نمازش زود کامل می شود
هرکه انسِ سجده رویِ تربتش بالاتر است
کربلا رفتن کجا، از کربلا گفتن کجا
دیدنِ شش گوشه ات از صحبتش شیرین تر است
داغ تو دیده به فکرِ غصه ی دنیا که نیست
مبتلایِ اشکِ تو ظرفیتش بالاتر است
از شهيدانِ تو فهمیدم که پایِ عشق تو
هر کسی گمنام تر شد شهرتش بالاتر است
گریه در هیأت تفاوت می کند با هر کجا
اشک دسته جمع باشد قيمتش بالاتر است
وسع ما این است اما خوب می دانیم ما
خیلی از اين نوکری ها ساحَتَش بالاتر است
تشنگی، زخم زبان، داغِ جوان، هتک حرم
از تمام این مسائل غربَتش بالاتر است
آب مهرِ مادرش بود و به رویش بسته شد
حجم نیزه آمد و راهِ گلویش بسته شد
#رضا_دین_پرور
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
عمری از دیدن تو محرومم
گله از چه؟ ندارم استحقاق
از گناهِ زیاد، خسته شدم
شده پرونده ام پُر از اوراق
اشک چشمِ مرا دو چندان کن
چونکه محتاجِ گریه اند عشاق
نمکِ روضه ی مرا بفرست
روزی ام دست توست یا رزّاق
سحری، روبروی شش گوشه
دست من را بگیر بین رواق
ای ضریح حسین؛ دلتنگم!
برسان ناله ی مرا به عراق
#رضا_دین_پرور
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
پیش پای تو اشک می ریزم
در هوای تو اشک می ریزم
هرکسی هرچه داشت داد به تو
من برای تو اشک می ریزم
چای ریز تو مادرم شد من
در عزای تو اشک می ریزم
من خودم لایقش نبودم که
با دعای تو اشک می ریزم
دلم هر جا شکست بودی، با
رد پای تو اشک می ریزم
با همان روضه های جانسوز
کربلای تو اشک می ریزم
در عبای تو اربا اربا ریخت
بر عبای تو اشک می ریزم
زیر نیزه لبت تبسم داشت
من به جای تو اشک می ریزم
#امیر_فرخنده
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد
صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان
سلام حضرت لب تشنه روضه خوان آمد
سلام حضرت شیب الخضیب، مقتل ها
نوشته اند چه بر روزگارتان آمد
نوشته اند مقاتل که ظهر روز دهم
چه روضه ها که از این داغ بر زبان آمد
سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود
سه بار حرمله هربار با کمان آمد
نوشته اند که شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد
نوشته اند مقاتل که عصر عاشورا
بلند مرتبه ای خسته، نیمه جان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
بریده باد زبانم ولی سنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
به قصد حنجره ات شمر همچنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
میان هروله زینب دوان دوان آمد
یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی
یکی به قصد تبرک عصازنان آمد
هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک
رسید خولی و در دشت بوی نان آمد
برای بردن انگشتر غنیمتی ات
همین که غائله خوابید ساربان آمد
#محسن_ناصحی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین
ای دل بریده از همه ی رنگ ها حسین
بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی
ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین
سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام
ای با غریب های جهان آشنا حسین
ای بی کفن رها شده ی دشتِ کربلا
ما را به حالِ خود تو نکردی رها حسین
در حقِ دشمنانِ خودَت هم تو سال ها
کردی به جای لعنت و نفرین دعا حسین
امیدِ عابدان شده بعد از نماز حج
امیدِ عاشقان شده بعد از خدا حسین
آری برای یاری او استخاره ها
کردند مؤمنان و نماندند با حسین
معیار اگر که پینه ی پیشانی است و ریش
تنها نبود این همه اربابِ ما حسین
ننگا به ما که بی ادبانه برایِ مان
گشته خلاصه در عطش و کربلا حسین
من از حسینِ مُختَصِ هیئت گریختم
از این حسین راهِ زیادی است تا حسین
او را اگر که زنده شود باز می کُشند
یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یا حسین!
ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان
ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان…
#محسن_کاویانی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
اصلا حسین جنس تنش فرق میکند
ارباب بی کفن کفنش فرق میکند
بوسیدنی است قاری قرآن لبش ولی
ارباب ما لب و دهنش فرق میکند
زینب علم به دوش و ابالفضل غرق خون
اردوی عشق مرد و زنش فرق میکند
حر و حبیب و عابس بی دل، زهیر و جون
اصحاب عشق پنج تنش فرق میکند
در زیر قبه هیچ نمازی شکسته نیست
مهمان کربلا وطنش فرق میکند
با عمه گفت دخترک زجر دیده ای
این زجر سنگدل زدنش فرق میکند
#سید_روح_الله_مؤید
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
ماییم و فقط روضه ی ارباب و دگر هیچ
چشمان پر آب و دل بی تاب و دگر هیچ
چون روزنه ای چشم فرو بسته از عالم
وابسته ی خورشید جهان تاب و دگر هیچ
اندوخته جز اشک نداریم به دنیا
ماییم و همین گوهر نایاب و دگر هیچ
اندازه ی یک قطره اگر اشک فشاندیم
شد کوه گنه شسته به سیلاب و دگر هیچ
راه دل ما را به حرم ختم نمودند
هر راه به جز این شده گرداب و دگر هیچ
چون پرچم سیار عزا خانه به دوشم
چون ابر سبک بارم و بی خواب و دگر هیچ
"در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری"
گویم که غم حضرت ارباب و دگر هیچ
#حسن_کردی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
لطف کن این قطره را تا رود و دریا هم ببر
ابرهای رحمتت را سمت صحرا هم ببر
سوی کنعان بوی پیراهن خبر را میبرد
یک خبر از جانب خود به زلیخا هم ببر
عاقبت بار گناهانم زمینم زد، بیا
دستهایم را بگیر و یکقدم راهم ببر
بار من بر روی دستم مانده آقا میخری؟!
لطف کن یکجا بخر آقا و یکجا هم ببر
من که هرشب نامتان را بردهام پس خواهشا
صبح محشر که میآید نام من را هم ببر
اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا
التماست میکنم این جمع را با هم ببر
در قیامت هم به دنبال غذای روضهام
ای ملک، آب و غذایت را نمیخواهم ببر
#رضا_قربانی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن
از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن
چشم امید من به دوتا قطره اشک بود
این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن
هرشب بساط ساز من آماده بوده است
امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن
فرزند هیاتی مرا زیر پرچمت
از چشم شور مردم بی روضه دور کن
ما مُرده ایم بی تو و بی کربلای تو
فکری به حال مردم اهل قبور کن
کردی سفارش آن دو ملک را ولی حسین
گاهی هم از کنار مزارم عبور کن
پرونده ام پُر است از اعمال بد ولی
تو صفحه های نوکریم را مرور کن
#محسن_ناصحی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
قبلهام روىِ تو و خانه ى تو جاىِ من است
ياحسين وِردِ زبانِ منو لبهای من است
مُرده آرند به هر مجلسِ تو ، زنده شَوَد
محفلِ روضه ى تو وادىِ سيناىِ من است
كودكى بيش نبودم ، به تو وابَسته شُدَم
اين هَم از مَرحَمَتِ مادرِ مولاىِ من است
هَر زَبانى كه"سه"بار عَرضِ سلامَت گويد
بارِ سِوّم نَشُده اَشك به سيماىِ من است
همه ى دِلخوشىِ من به تو و مادرِ توست
گريه كردن به شُما لَذّتِ دُنياىِ من است
#سعید_خرازی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
دوباره دست به روی سر گدا بکشید
دوباره پرده به روی گناه ما بکشید
بی آبرو و خطاکار و مست عصیانم
کشان کشان دل من را سوی خدا بکشید
اگر ببیند علی خیلی آبروریزی است
حسابِ بی سر و پا، بی سر و صدا بکشید
مریض گریه ام و تشنه ی سبوی حسین
به خشکی لب من خاک کربلا بکشید
جنازه ام به زمین ماند جان مادرتان...
مرا حوالی شش گوشه زیر پا بکشید
#رضا_دین_پرور
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
در پیکرِ رنجورِ عاشق، جان چه میخواهد؟
تقدیم دلبر میکنم، هر آنچه میخواهد
من چترِ خود را بستهام، رحمت سرازیر است
حالا ببینم، حضرتِ باران چه میخواهد
هنگامِ مرگم، سر به دامانش گذارم، کاش،
نوکر، زِ اربابش، دمِ پایان، چه میخواهد؟
من شک ندارم، کربلا را میدهی اینبار،
ورنه دلِ شب، دیدهی گریان، چه میخواهد
از خیرِ این دنیا، مرا کرب و بلا کافیست
من حاجتم را خواستم، سلطان چه میخواهد
#عادل_حسین_قربان
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
شادی جهان هیچ است عشق است همین غم را
هرثانیه میخواهیم این عالم ماتم را
همدست ملائک شد شد آبرویش تضمین
دستی که در این شبها برداشته پرچم را
کشتی حسین افتاد یکبار دگر بر آب
از دست نباید داد هر فیض فراهم را
هرجا که حسین آمد احسان خدا آمد
از برکت آقا بود بخشید اگر آدم را
در ماه خدا حتی ما با دهن روزه
هرروز طلب کردیم شبهای محرم را
هر وقت دو دم دادیم هر مردهای احیا شد
آقا تو نگیر از ما دمهای دمادم را
نذری حسینیه از بس به همه چسبید
انداخته از رونق آوازهی حاتم را
یا مثل رسول ترک یا اینکه چنان طیب
از لطف زیادش کن این معرفت کم را
اسلام حسینی شد اسلام حسینی ماند
مدیون خودت کردی پیغمبر اکرم را
ای وای از آن دم که با قامت خم زینب
دارد به روی دستش یک پیکر درهم را
چه با سر و چه بیسر احیاگر زینب شد
دیدند همه بر نی عیسای معظم را
#سید_پوریا_هاشمی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati