اگر مرا نظر لطفت انتخاب کند
مرا که ذره ام عشق تو آفتاب کند
رهین منت عالم نمی شوم هرگز
اگر حسین مرا نوکرش خطاب کند
چه راحت است عروج شکسته بالانت
چرا که با تو خدا آه را ثواب کند
دلش اسیر زمانه نمی شود هرگز
هر آنکه نام تو در قلبش انقلاب کند
اگر چه کس به حسابم نیاورد اما
خدا کند که نگاهت مرا حساب کند
به سنگ تیره اگر اشک نوکرت افتد
"به آسمان رود و کار آفتاب کند"
به قلب تیره اگر نقش مهر تو افتد
زهیر گونه جهان را دگر جواب کند
در این زمانه ی بن بست و بی سرانجامی
مگر شمیم خوشِ روضه فتح باب کند
در آن سیاه شب ناگزیر تنهایی
امید آمدنت رفع اضطراب کند
#حسن_کردی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند
لطف تو هر طِیبی را عاقبت حُر می کند
زمزم و کوثر میان چشم من جوشیده است
پس گلابِ این گُلِ پژمرده را کُر می کند
رزق چشمم کربلا را دیدن است ، اما فراق
نان چشمان مرا هربار آجر می کند
یک سلام از پشت بام خانه دادم ، فطرست
جای خالی مرا در کربلا پُر می کند
در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی
پشت بام خانه را مرقد تصور می کند
آسمان، روضه گرفت و ابر گریه میکند
رعد سینه می زند ، زهرا تشکر می کند
مهر تربت را که بوسیدم دلم آرام شد
سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند
#احمد_ایرانی_نسب
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
مرا در عالم ذَر حضرت مادر سوا کرده
برایم آبرودار آبرویی دست و پا کرده
کنیز روضهات میخواست من هم نوکرت باشم
دعای مادرت حاجات مادر را روا کرده
شبیه طبل تو خالی؛ نه طبل روضههای تو
منم آن پوچی مطلق که عمری ادعا کرده
صدایت میزنم با بغض، مثل «کودکیهایم»
که در بازار غربت دست مادر را رها کرده
به تو امّید دارم مثل آن من، آن پسربچه
که هر باری زمین افتاده بابا را صدا کرده
دلم قیمت گرفته با شکستن، مثل آن قلّک
که هر چه داشت را خرج عزادارِ شما کرده
فقیرم؛ آن فقیری که غنیتر از سلاطین است
خدا خیرش دهد هرکس مرا اینجا گدا کرده
شبم روز است، با عکسی که از دیوار میتابد
خدا رحمت کند هر کس که گنبد را طلا کرده
کبوتر نیستم اما فقط یک آرزو دارم
کلاغ قصهی غربت هوای کربلا کرده
#رضا_قاسمی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
زمزمه ی عاشقانه نام حسین است
مستی اهل ولا ز جام حسین است
مکتب او معرفت شهادت و ایثار
غیرت و آزادگی مرام حسین است
در رگ اسلام ، خون او جریان یافت
دین خدا زنده با قیام حسین است
دولت توحیدی اش زوال ندارد
سکه ی فضل و شرف به نام حسین است
تا به قیامت در اهتزاز بماند
پرچم تکبیر ، روی بام حسین است
عزت دنیا و آخرت همه از اوست
هر که به رسم ادب غلام حسین است
شیفته ی خود کند زمین و زمان را
شور و شعوری که در کلام حسین است
توبه ی آدم که شد قبول خداوند
از قِبَل فیض و لطف عام حسین است
رحمت گسترده ی خداست و این هم
گوشه ای از جلوه ی مقام حسین است
#کمیل_کاشانی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
در کام جهان عشق خوشایند حسین است
آنکس که دل از سینه ی ما کند حسین است
گفتیم که کوتاهترین راه به الله
ذرات جهان زمزمه کردند حسین است
آنکس که به خاک وگل ما روح دوانید
با گوشه نگاهی و به لبخند حسین است
در مذهب ما جز قسم راست نباشد
معصوم ترین آیه ی سوگند حسین است
چون دانه ی تسبیح جداییم و کسی که
مارا به خدایش زده پیوند حسین است
عباس و علی اکبر و سجاد و عقیله
این دایره، مجموعه ای از چند حسین است
در باغچه ها شاخه ی خشکیده زیاد است
در باغ خدا سرو تنومند حسین است
ما با احدی غیر خودش کار نداریم
چون خاصترین لطف خداوند حسین است
#مهدی_کبیری
#عالیه_رجبی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
بگو برای تو اصلا، چه سود دارم من؟
میانِ اینهمه عاشق، وجود دارم من؟
قبول کن، منِ کم را، قبول کن، من را؛
کجا تحملِ ذکر و سجود دارم من؟
برایِ دم زدن از تو؛ سرودن از چشمت
همیشه حرف و سخن، زود، زود دارم من
مرا زِ خاک فرا خوان و سویِ عرش ببر!
فقط به سویِ تو، شوقِ صعود دارم من
ترحمی بنما بر سرشکِ دیدهی تَر!
که اشک بر روی چشمم، چو رود دارم من
بگو بمیر برایم!، ببین که میمیرم،
علاقهای به تو، تا این حدود دارم من
اگرچه رعیتم، اما همین مرا کافیست:
که شاهِ باکرم و اهلِ جود دارم من
#عادل_حسین_قربان
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته
با تو بودن را به من از کودکی آموخته
چشم وا کردم ، از اول گفت ؛ این مال حسین
نوکرت را جز به بزم روضه ات نفروخته
هرکجا نام تو آمد گریه کرد اما ببین
بیشتر با گریه های من برایت سوخته
مادر من مادرت را دوست دارد ، اشک را
مادرت زهرا برایم از ازل اندوخته
کاش روشن تر کنی در لحظه های آخرم
آتشی را که غمت در سینه ام افروخته
سوختم با روضه هایت چون شنیدم سوختی
ز آتش تیری که اصغر را به دستت دوخته
#محسن_ناصحی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
در قتلگاه چشم تو سمت خیام بود
دعوا برای غارت رأس امام بود
ای کاش مانده بود لباسی که داشتی
شاید برای مادر تو التیام بود
می گفت شمر بعد علی اصغرش حسین
دیگر توان نداشت و کارش تمام بود
آقا ببخش ،زینب اگر دیر آمده
در قتلگاه دور و برت ازدحام بود
فرمود تا امام علیکن بالفرار
بهر مخدرات فرار التزام بود
عدل علی به کینه ی این قوم علتی ست
این قوم پست در صدد انتقام بود
رأسی که چوب خورد به دندان وبرلبش
آیه به آیه صوت رسایش پیام بود
گیسوی او به قامت نی ناله می سرود
بر اهلبیت سایه ی او مستدام بود
#علی_اصغر_یزدی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
ذکر تسبیح و دعایم کم شده
وقتِ خلوت با خدایم کم شده
خوب بودم...اشکِ جاری داشتم
بد شدم! حال بکایم کم شده
کاش برگردم به عهدِ کودکی
با وفا بودم؛ وفایم کم شده
روضه های بی ریا یادش بخیر
روضه های بی ریایم کم شده
زودتر از خادمان می آمدم
شور و شوقِ روضه هایم کم شده
در دلم تکرارِ ناب جملهٔ
دیر شد! «باید بیایم» کم شده
هرزه کرده چشم هایم را گناه
گریه های بیصدایم کم شده
وای بر شیطان و داد از معصیت
در محرّم ها عزایم کم شده
من مریض ِ نفْسم و حالم بد است
درد دارم چون دوایم کم شده
میرود از دست من توفیق ها
چونکه رزق کربلایم کم شده!
#مرضیه_عاطفی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
دوبیتی
دم ما نوحه است و، آه روضه است
تمام روز سال و ماه روضه است
هزار و نهصد و پنجاه زخمش
هزار و نهصد و پنجاه روضه است
#میثم_مؤمنی_نژاد
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
ای سر، سر بریده ی بر نیزه ها سوار
خورشید گونه برده سران را به یک مدار
از خون تو به سر زده تا عرش هر چه هست
حتی خدا به داغ تو گردیده سوگوار
قاسم نیابتی است حسن را به روی نی
با این حساب عرش گرفته دو گوشوار
جای خلیل در دل آتش تو سوختی
رفتی به جای عیسی مریم به روی دار
داوود نوحه ای است پر از شور ماتمت
بر مجمر عزای تو یحیی سپند وار
حزقیل و نوح و آدم و ادریس در غمت
زنجیر از یمین زده و لطمه از یسار
گاهی کشیده در دل گودال و گه به نی
یک لحظه کم نمیشود از هیئتت وقار
بالا تر از سپاه عدو میروی که باز
عزم ظفر نموده رکاب تو ای سوار
ای سر که فائق آمده بر مجلس شراب
ای نفس مطمئنه ی پیروز بر قمار
ای سر تویی حقیقت دریا و میشوند
سر های قدسیان همه دورت حباب وار
ای لب ، لب تکیده ی در عین حال تر
دریا اسیر حسرتت ای لعل آبدار
قد میکشند و باز به اوجت نمیرسند
آخر توجهی به تموج در این بحار
بشکسته از ترک ترکت پهنه ی کویر
هفت آسمان به پای تو افتاده شرمسار
رنگی نداشته است برایت حنای دهر
رویش سفید میشود از سرخی ات انار
سنگ است و بوسه گاه نبی وای با چه دل؟؟؟
پیچیده دور لاله ات ای لب چگونه خار؟؟؟
ای زلف ، زلف خاکی آشفته از هجوم
روشن ترین سیاهی افتاده در غبار
قابل نبوده دست خبیثش ولی ز تو
در چنگ شمر رفته به غارت یکی دو تار
دشمن تلاش کرده بیفتد علم ولی
این زلف بی قرار مگر میشود مهار؟؟؟
سر میبرند از بدن کفر و ظلم و شرک
در وحدتند پیچ تو با تیغ ذوالفقار
با اینکه نازل است چنان برگ در خزان
صاعد شد از شکوفه ی سرخ تو صد بهار
گفتم به رنگ سرخ و سیاه و سپید تو
سبحانه کما خلق اللیل و النهار
با اینکه کم شده است به گودال قتلگاه
اما سپاه مقتدرت هست بی شمار
ای چشم ، چشم خون شده از گریه های داغ
خون گریه میکنم به نگاه تو زار زار
ای چشم ، چشم ما همه جا رفته است باز
هرگز ندیده است چنان نقش تو نگار
ما را نگاه کن ز بلندای نیزه ات
ما را به جز نگاه تو با دیگران چه کار؟؟؟
عمری گذشته بر من و یک عمر بوده ام
بی تاب روی ماه تو هر سال آزگار
مژگان تو کشیده به ما تیر بی درنگ
از ابروی کمان زده بیرون پی شکار
قابل بدان و صید کن از دشت مرحمت
سودی اگرچه نیست در این وحشی نزار
آیات کهف خواندن تو بی دلیل نیست
القصه من سگم بده جایم همین کنار
آرام میشود دل ما بعد دفن نیز
با یک نگاه منت تو بر سر مزار
یک شب بیا به دیدن ما ، در عزای تو
شبهای بی قراری ما بوده بر قرار
ما را چه طاقتی است که دنبال نظره ایم
خورشید در مقابل تو میشود بخار
عزت ببین که بی خبرند از هم آن دو چشم
در صورت تو گر چه که هستند همجوار
با اینکه بین ارض و سما دود دیده ای
از دودمان ظلم درآورده ای دمار
عالم سیاه باد که از شدت عطش
دیده است دشت ماریه را مردم تو تار
وقتی نداشت ساغری از آب در کفش
ابر است در تمامی عمر از غمت خمار
اشک کسی به اشک تو هرگز نمیرسد
ای چشم خون گرفته به داغ خودت ببار
پیشانی شکسته ات از سنگهای سخت
آیینه ای است آینه ی ذات کردگار
بختت بلند بود و حسودان بد نظر
همراه سنگ چشم زدندت به کارزار
تعداد زخم های تو از دست رفته است
خون گریه میکنند به داغ تو هر هزار
ای سر سر بریده کجا مانده پیکرت
افتاده در میانه ی گودال آشکار
گل بود حنجر تو گلابش گرفته شد
از ضربه های خنجر و از آفتاب حار
در کربلا گرفته تن تو هزار زخم
ای کاش در غم تو بمیرم هزار بار
گودال قتلگاه تو از جبر سر برید
بی چاره در مقابل خون تو اختیار
مشمول رحمت است به بزم عزای تو
وقتی به آب میزند این چشم بی گدار
اجداد ما همیشه به دنبال ماتمت
بودند و بوده ایم از اول از این تبار
امروز کوچه های عزای تو میشویم
فردا ترحمی به رفیقان هم قطار
در روز حشر اگر کرم تو اجازه داد
بگذار تا مرا بکشندم به سوی نار
دستی بزن به شانه ما روز واپسین
زیرا کشیده زیر علم بار افتخار
گردن به تیغه ی علم تو نهاده ایم
جانم فدای این علم و اینچنین شعار
جایی نبوده بهتر از آن گوشه ی شریف
تا چشم تو ز دست همه میکنم فرار
احوالی از گدای سر کوچه هم بپرس
هر شب که آمدی به تفقد در این دیار
بگذار چشمم از قدمت محترم شود
این فخر را به من بده بر خود بگیر عار
پرسند اگر زمن که چه داری در عالمین
سر تا قدم دهن شده گویم که یار یار
خونی است در جگر همه دارایی ام حسین
نا قابل است و پای تواش میکنم نثار
بگذار بی قرار تو باشم الی الابد
بگذار تا بمانمت ای مهربان دچار
جان را بگیر و روی مگردان ز ما حسین
در حق عاشقان خود این را روا مدار
از روزگار سفله نداریم حسرتی
هر کس رسیده کرببلا هست کامکار
پرچم که نیست خون تو بالای گنبد است
بی طاقت است راه کسی را به انتظار ...
#محمد_علی_بقایی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
بگو به هر که برای حسین سینه زن است
به صبح روز جزا با رقیه هم سخن است
به غیر او به کسی جان و دل نخواهم داد
حسین در دو جهان بهترین رفیق من است
نماز و روزه و حج و زکات جای خودش
ولی امید من این یا حسین و یا حسن است
مرا دوباره به آغوش کربلا برسان
کجا برای دل خسته بهتر از وطن است
غم تو تا به قیامت نمی شود کهنه
که شیعه منتقم داغ کهنه پیرهن است
چه گریه ها که نکردیم با همین جمله
کریم بی حرم است و حسین بی کفن است
#محمود_یوسفی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
هر جا که روضه های تو برپاشود حسین
بابی است که به کرببلا وا شود حسین
دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر
چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین
هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست
توحید با محبتت امضا شود حسین
چشمی که گریه کرد برای عزای تو
مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین
آن کس که شد گدای تو آقای عالم است
هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین
حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز
بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین
هرجا گره به کار من افتاده از قدیم
تنها گره گشای من آن جا شود حسین
آیا شود چو جون غلام سیاه تو
هنگام مرگ هر نفس ما شود: حسین...
#سعید_نسیمی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
دل من با غمِ عشقت شده درگیر ،حسین
داده دنیای مرا عشقِ تو تغییر ،حسین
مادرم نذرِ تو کرده است جوانیِ مرا
تا که یک روز به پای تو شوم پیر، حسین
مثلِ اصحابِ تو قطعا به سعادت برسم
بسپارم به تو گر رشته ی تقدیر ،حسین
یک نگاهِ تو چه ها کرد به احوالِ زُهِیر
عجبا ، یک نگه و این همه تاثیر، حسین
رحمتِ واسعه بودن صفتی در خورِ توست
که شده عشقِ تو این قدر جهان گیر، حسین
خالصم کن که شوم عابسِ دیوانه ی تو
کمکم کن بِدَرم جامه ی تزویر، حسین
گریه در بزمِ عزای تو کند پاک مرا
قطره ای اشک شده مایه ی تطهیر ،حسین
قتلگاه و تل و یک خواهر و شمر و سر تو
زده آتش به دلم این دو سه تصویر، حسین
بس که انوارِ خدا از تن تو می تابید
سجده کردند به تو نیزه و شمشیر ، حسین
وقتِ غارت شد و انگشتر تو رفت که رفت
زینب آمد به سراغِ تو ولی دیر ، حسین
آمد و دید که قرآن به زمین افتاده
سوره فجر چگونه شده تفسیر ، حسین!
خواهرت بعد تو با رنجِ اسارت چه کند؟
زینبت بی تو شد از دارِ جهان سیر، حسین
#رضا_یزدی_اصل
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
من نوکرم! رسم وفایم را ببینید
تمکین بی چون و چرایم را ببینید
گفتند: این دیوانه آخر رعیت کیست؟
در کربلا فرمانروایم را ببینید
احساس غربت در حرم معنا ندارد
شاہ غریب آشنایم را ببینید
مشهد برات کربلایم را گرفتم
تأثیر ذکر "یا رضا"یم را ببینید
دل بستم و شد کعبه ام شش گوشه ی او
در سینه ام قبله نمایم را ببینید
جز خانه ی ارباب را محرم ندانم
بیچاره ام؛ دست گدایم را ببینید
ناگفتنیها را فقط با دوست گفتم
بر گونه راز برملایم را ببینید
من زنده با اشکم، میان پلکهایم
سرچشمه ی آب بقایم را ببینید
دیشب برایم روضه ی گودال خواندند
پیشانی زخم عزایم را ببینید
#سید_مسعود_طباطبائی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
هر کس که روی عشق تو محکم حساب کرد
درد جهان غم زده را کم حساب کرد
خوشبخت آنکه خرج عزاخانه ی تو را
بر خرج زندگیش مقدم حساب کرد
سعی و طواف دور ضریح تو را خدا
بالاترین عبادت عالم حساب کرد
اشکی که با شنیدن نامت چکیده شد
آنرا قبول توبه ی آدم حساب کرد
اندازه ی پر مگسی اشک روضه را
در پای بنده قدر مسلم حساب کرد
رد کرد اجر نافله های مرا ولی
آهی که پای روضه کشیدم حساب کرد
از من گذشت فرصت یک شب هزار ماه
قدر مرا به ماه محرم حساب کرد
موی سفید و دیده ی بارانی مرا
هر کس که دید قوت مرا غم حساب کرد
#حسن_کردی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
ای که دل با ذکر نامت میشود گریان و زار
اشک می ریزد برایت مادرم بی اختیار
چون مسیرِ حضرت آدم به نام تو رسید
سوخت قلبش! بغض کرد و بیهوا شد بیقرار
عزّتش حتمیست هر کس زیر این پرچم نشست
آبرومند است و میگیرد از اینجا اعتبار
رتبه میگیرند با تأییدِ مولانا علی(ع)
نوکرانی را که آورده ست زهرا(س) پایِ کار
دست از دنیا کشیدم، دوست دارم روضه را
آرزو دارم که قلبم بیش از این باشد دچار
«از محبت خارها گل میشود» با إذن تو
میشود گل پای عشقِ تو؛ ارادتمندِ خار
نیست در عالم کسی دلسوز، مانندِ حسین(ع)
گفت این را آنکه خورده پشت پا از روزگار
گفت این را «حر» به امثالِ رسول ترک ها
توبه کن! بگذار با ارباب خود قول و قرار
من گرفتم بهترین تصمیم عمرم را حسین(ع)
«سر» بگیر از من! نه که یکبار! بلکه چند بار
میشود با یک نظر آیا خریدارم شوی؟!
إربا إربا، غرق خون، گمنام؛ بی سنگِ مزار
هست اشکِ در عزایت یک پس اندازِ حلال
هر که شد در روضه گریان؛ میشود سرمایه دار
اشک میریزم برای ساعتی که تشنه لب
پیش چشم مادرت خوردی زمین با چشم تار
آمدم تا جان دهم بالا سرِ جسمت که شد
میزبانِ مهربانِ نیزه هایِ بیشمار
جان دهَم باید برای لحظه ای که با سماع
رأس تو شد مَلعبه در دستهای نیزه دار!
#مرضیه_عاطفی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
رفاقت من و تو بوده از الست حسین
خدا بخواهد اگر تا همیشه هست حسین
خودت بیا و دوباره بگیر دستم را
اگر که رشته پیوندمان گسست حسین
میان اینهمه غم که در این جهان دیدم
غمت چقدر به روی دلم نشست حسین
قرار بود که دل بسته کسی نشوم
نمیشود به تو انگار دل نبست حسین
میان روضه تو حالمان چقدر خوش است
بدون روضه تو حالمان بد است حسین
قرار بود مرا هم به کربلا ببری
ولی نبردی و خیلی دلم شکست حسین
دو قطره اشک کمم را قبول کن آقا
گرفتم آبرویم را به روی دست حسین
بلند مرتبه جایی نشسته قاتل تو
به روی سینه تو رفته شمر پست حسین
پس از تو زینب کبری چه کار خواهد کرد؟
میان اینهمه نامحرمان مست حسین
#آرش_براری
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
چه متن ها که نوشتند راویان مکرر
چه شعر ها که سرودند از تو عشق مصوّر
خطوط خونی تاریخ تازه است ز داغت
که صفحه صفحه ی آن شرح تیغ و نیزه و خنجر
صدای ضجّه ی اسبی ست بی سوار خدایا
که شیهه می کشد آن اسب در میانه ی دفتر
هنوز می چکد از ماجرای عاشقی ات خون
هزار سال پیاپی بریده می شودت سر
هزار سال پیاپی نوشته اند و سرودند
مورخان پریشان و شاعران مکدّر
مورخان همه زخمی و شاعران همه مجروح
ز بس که بر تن پاکت نشسته دشنه و خنجر
ستاره ها شده اند آیه های روشن جسمت
خدا نموده تو را چون تلاوت ای تنِ بی سر
#علی_کفشگر
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
حق شور تو را روز ازل در سرم انداخت
بر گردن من شال عزا مادرم انداخت
روح پدرم شاد که با پاکی نیت
بگرفت سر دوشم و آورد به هیئت
مادر به خدا هیئتی از کودکی ام کرد
بر تکیه و بر گریه به تو متکی ام کرد
پیراهن مشکی به محرم به تنم بود
عشقم همه بر نوحه و سینه زدنم بود
هر چند که من رو سیَه و موی سپیدم
یک دَم ز شما قطع نگردیده امیدم
غسال! مریز آب، غمش شستشویم داد
هر قطرهء اشک از غم او آبرویم داد
وقتی که نَهم سر به لحد، چشم به راهم
تا آن که بیایی کنی از لطف نگاهم
#استاد_علی_انسانی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
دنیا بدون روضه آقا جهنم است
یعنی بهار نوکری ما محرم است
«شکر خدا که خرج عزای تو می شوم»
روضه به کار و زندگی ما مقدم است
ما نوکری به شرط نکردیم تا بحال
هر چند سینه از کم دنیا پر از غم است
ما را بدون کوثر اشکت رها نکن
گریه به زخم های شما عین مرهم است
تکلیف چشم های تمامی عاشقان
هر روز گریه بر غم آقای عالم است
آقا بیا و نوکرتان را حساب کن
هر چند سهم نوکری این گدا کم است
#حسن_کردی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
حق شور تو را روز ازل در سرم انداخت
بر گردن من شال عزا مادرم انداخت
روح پدرم شاد که با پاکی نیت
بگرفت سر دوشم و آورد به هیئت
مادر به خدا هیئتی از کودکی ام کرد
بر تکیه و بر گریه به تو متکی ام کرد
پیراهن مشکی به محرم به تنم بود
عشقم همه بر نوحه و سینه زدنم بود
هر چند که من رو سیَه و موی سپیدم
یک دَم ز شما قطع نگردیده امیدم
غسال! مریز آب، غمش شستشویم داد
هر قطرهء اشک از غم او آبرویم داد
وقتی که نَهم سر به لحد، چشم به راهم
تا آن که بیایی کنی از لطف نگاهم
#استاد_علی_انسانی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
دوبیتی
جور است به سینه ام بساط غم تو
شور است همیشه گوشه پرچم تو
این رخت سیاه رو سفیدم کرده
نور است لباس مشکی ماتم تو
#علی_سلطانی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
آسمان پیشِ تو تعظیم کند جا دارد
جلواتِ رخِ تو بسکه تماشا دارد
نسل در نسل همه عاشق ومجنونِ توأیم
خوش بحالِ دلِ ما مثل تو لیلا دارد
روزگاریست که ماسائلِ این درگاهیم
دلمان در حرمِ امنِ تو مأوا دارد
شکرِ حق پلکِ تری دارم و این چشمانم
همه شب سهمیه از حضرت زهرا دارد
دیده ام ، هر که رسیده است در این ره به خدا
تربت کرب و بلایت به مصلی دارد
مادرم با نمکِ روضه بزرگم کرده
حُبِ تو ریشه در این آب وگِلِ ما دارد
هر کسی صاحبِ اشک است نظر کردة توست
گونة سرخ شده جلوة زیبا دارد
به سر وصورت زخمیم مباهات کنم
رُخِ زخمی شده در چشمِ تو معنا دارد
به فدایِ رخِ نیلی شدة مادرِ تو
فاطمی هر که شود صورتش امضا دارد
نگرانِ سفرِ کرب و بلائیم همه
اربعین جلوه ای از محشرِ کبری دارد
هر کسی پایِ پیاده ز نجف راه افتاد
سرِ تعظیم به گلدستة سقا دارد
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
سالياني ست شدم دست به دامانِ حُسين
سائـلِ هر شبه ي سفره ي احسانِ حُسين
تا كه اوضاعِ دلم زود به سامان برسد
شدم از صبح ازل بي سر و سامانِ حُسين
وسط هروله عُمريست چنين حس كردم
كرده ديوانه مرا گردشِ چشمانِ حُسين
خاطرآسوده ام از هـولِ پريشانيِ حشر
بسكه در روضه شدم زار و پريشانِ حُسين
من كه هر بار پيِ خلوت دِنجي گشتم
سر در آورده ام از گوشه ي ايوانِ حُسين
راضي ام رانده شوم از درِ فردوس ولي
ببرندم به سوي روضه ي رضوانِ حُسين
بعد مرگم اگر از مذهب من بپرسيدند
پاسخ آريد كه بوده ست مُسلمانِ حُسين
بركت نافله ي نيمه شب خواهر اوست
كه شدم گريه كُنِ پيكر عريانِ حُسين
جان خلق دوجهان هيچ بُــوَد جايي كه
شده سقّا به فدايِ لب عطشانِ حُسين
طاق شد طاقت زينب كه پس از پهلويش
چوب افتاد به جانِ لب و دندانِ حُسين
#محمد_قاسمی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati