۱
(ذکر آخر ماه صفر)
(حضرت رسول اکرم ص و امام حسن مجتبی ع و امام رضا ع)
آخر صفر سوزیم،از سه ماتم عظمی
زین سه ماتم جانسوز،در ناله بود زهرا
از داغ نبی گرییم،وز بهر حسن نالیم
موسم عزا باشد،سلطان خراسان را
داغ سه عزا دارد،همسر علی در دل
گاهی به رضا گرید،گه بر پسر و بابا
ماه صفر ای یاران،با سه غم شود پایان
مجتبی و پیغمبر،داغ زاده ی موسی
حضرت رضا مسموم،از زهر جفا گردید
شد حسن شهید از کین،هم پیمبر والا
اوصیای پیغمبر،یا شهید یا مسموم
گردیده ز بس دیدند،جور و ستم اعدا
یا الهنا حق،عترت رسول الله
از مقدمت بگذر،عفو کن خطای ما
زمینه:ای تشنه لب عطشان،مظلوم حسینم وای
#حسین_مقدم
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
۱
(آخر ماه صفر)
در آخر ماه صفر،از سه عزا سوزد جگر
آن سان که نتوانی کنی،از آن سه غم صرف نظر
در بیست و هشتم رحلت،پیغمبر آخر زمان
سوزیم ما از ماتم،ختم رسل خیر البشر
مسموم گردید از جفا،مولی امام مجتبی
کز داغ آن سبط نبی،افتاده در دل ها شرر
با زهر گردیده شهید،از ظلم مأمون دغا
امام هشتمین رضا،در آخر ماه صفر
هستند جمع دوستان،از این سه ماتم در عزا
باشد که فرماید قبول،با فضل و جودش دادگر
گفتا مقدم مختصر،از ماجرای این سه غم
زیرا ضعیف است و حقیر،قدرت نبودش بیشتر
زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین
#حسین_مقدم
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
۱
(آخر ماه صفر)
در اواخر ماه صفر که بی قراریم،ما سه داغ داریم
خونین شده دل ها،زین سه داغ عظمی
ماتم نبی و مجتبی امام دوم،با امام هشتم
خونین شده دل ها،زین سه داغ عظمی
بر این سه عزای غم فزا که سوگواریم،اشک غم بباریم
خونین شده دل ها،زین سه داغ عظمی
بیست و هشتم ماه بود غم پیمبر،با سبط پیمبر
خونین شده دل ها،زین سه داغ عظمی
در آخر مه در همه جا کنیم برپا،ماتم رضا را
خونین شده دل ها،زین سه داغ عظمی
زمینه:کافی
#حسین_مقدم
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
۱
(آخر ماه صفر)
شد چو ماه صفر رو به پایان
از سه غم فاطمه گشته گریان
گه خورد بهر پیغمبر افسوس
گه ز داغ حسن گشته مأنوس
وز برای رضا خسرو توس
زین سه داغ گران دارد افغان
بیست و هشتم ز مه شد پیمبر
زین جهان رهسپر سوی داور
مجتی پور زهرای اطهر
هم زمان داد جان را به جانان
پور حیدر حسن با پیمبر
در چنین روز شد عمرشان سر
خاک شان هر دو گردید بستر
لیک شد مجتبی تیرباران
رفت از جور اعدای غدار
آخر مه رضا سوی دادار
آن که می گفت از بهر دیدار
ای جوادم بیا تا دهم جان
زمینه:هر شب جمعه زهرای اطهر
#حسین_مقدم
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
۱
(آخر ماه صفر)
آخر صفر باز،موسم عزا شد
فاطمه خونجگر،از سه ماجرا شد
تسلیت تسلیت،فاطمه فاطمه
از برای پدر،گرید و بر پسر
گاه محزونه بر،ماتم رضا شد
فاطمه فاطمه،تسلیت تسلیت
سوزد از ماتم،سه شهید عزیز
قلب زهرا غمین،زین سه ابتلا شد
فاطمه فاطمه،تسلیت تسلیت
غم داغ پدر،دارد و مجتبی
هم رضا که شهید،از ره جفا شد
فاطمه فاطمه،تسلیت تسلیت
ظلم بر اهل بیت،ماتم فاطمه است
پر ز خون قلبش از،جور اشقیا شد
فاطمه فاطمه،تسلیت تسلیت
زمینه:همه جا کربلاست،همه جا نینواست
#حسین_مقدم
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
(پاره دم حضرت رسول اکرم ص،امام حسن مجتبی ع و امام رضا ع)
(آخر ماه صفر)
داغ دل تازه شود اواخر ماه صفر
که شده فاطمه از سه ماجرا خونین جگر
ماتم ختم رسولان و امام مجتباست
هم شهادت رضا پاره ی جان مصطفاست
#حسین_مقدم
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
(دو دمه حضرت رسول اکرم ص،امام حسن مجتبی ع و امام رضا ع)
(آخر ماه صفر)
روزهای آخر صفر که دل ها خون است(حضرت خیر النسا،در سه جا دارد عزا)
هرکه دارد به دلش حب علی محزون است(حضرت خیر النسا،در سه جا دارد عزا)
گرید از هجر پدر غم پسر داغ رضا(حضرت خیر النسا،در سه جا دارد عزا)
گاه در ماتم و غم بهر علی مرتضی(حضرت خیر النسا،در سه جا دارد عزا)
#حسین_مقدم
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
دودمه
دختر بَدر الدُجی امشب سه جا دارد عـزا
آه و صد واویلتا
گاه می گوید پدر، گاهی حسن، گاهی رضا
آه و صد واویلتا
ماتم جانسوز احمد موسم اشک و بکاست
فاطمه صاحب عزاست
ذکر زهرا گه پدر، گاهی حسن، گاهی رضاست
فاطمه صاحب عزاست
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
۱
(حضرت رسول اکرم ص و امام حسن مجتبی ع و امام رضا ع)
زهرا عزا دارد برای سه رهبر
یعنی رضا و مجتبی و پیمبر
احمد محمد مصطفی
هستی تو فخر ماسوا
نالد برای فرقت باب امجد
ختم رسولان بر خلایق سرآمد
احمد محمد مصطفی فخر ایزد
آن کاو بدی عالم ز نورش منور
گوید پدرجان بین به احوال زارم
از دوری ات جان پدر بی قرارم
جز وصل رویت حاجتی من ندارم
جانا نخواهم زندگی بی تو دیگر
از ظلم و جور دشمنان ای پدرجان
شد قامت زیبای تو سنگباران
پیشانی ات بشکست از ظلم عدوان
نفرین نکردی بر عدوی ستمگر
بابا پس از تو امت دون جفا کرد
ظلم و ستم بر دخترت ناروا کرد
غصب حقوق همسرم مرتضی کرد
راضی نیم زین قوم دون تا به محشر
فخر رسولان احمد است-جد امامان احمد است
بهر حسن زهرا عزادار باشد
با محنت و اندوه و غم یار باشد
از دیده بهر او گهربار باشد
مسموم شد از زهر کین شبل حیدر
زهرا بنالد از برای حسن وای
اشک از بصر بارد بر آن مؤتمن وای
گوید که ای شبل شه بوالحسن وای
خون شد دلم از بهرت ای جان مادر
سبط پیمبر مجتبی-فرزند حیدر مجتبی
سوزد دلم از بهرت ای نور دیده
نالد برایت مادر غم رسیده
کس این چنین زوجه به عالم ندیده
زهر جفا از کین خوراند به همسر
خون شد دلم از محنتت ای حسن جان
بعد از شهادت شد تنت تیرباران
شد دفن آن جسم و بدن چون غریبان
اندر بقیع دور از جوار پیمبر
مسموم امام مجتبی-مظلوم امام مجتبی
دیگر غریبی که بر او هست گریان
زهرای اطهر دخت ختم رسولان
باشد علی موسی الرضا در خراسان
هشتم وصی مصطفی مهر انور
بهر رضا می گرید و غربت او
می نالد از تنهایی و کربت او
دور است از خاک وطن تربت او
اشکش بود جاری ز دیده چو گوهر
ای وارث احمد رضا-ای دولت سرمد رضا
شاه خراسان یا رضا-مشکل ز تو آسان رضا
گوید رضا مسموم زهر جفا شد
در شهر غربت مبتلای بلا شد
از محنتش معصومه غم مبتلا شد
خواهر بود محزون برای برادر
زهرا بگرید بهر دو مهر انور
معصومه و دیگر رضا نور داور
دارد عزا بهر برادر و خواهر
هم بر پیمبر هم حسن سبط اکبر
کردی به ما یا رب تو لطف و عطا را
دادی به ما قرب جوار رضا را
کن قسمت اهل عزا کربلا را
هم بر جوادی کن الها میسر
زمینه:رکمان
#حیدر_جوادی
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
۲
(حضرت رسول اکرم ص و امام حسن مجتبی ع و امام رضا ع)
فاطمه دارد عزا از بهر ختم الانبیا
هم به فرزندش حسن هم بر علی موسی الرضا
فاطمه دارد عزا
بهر ختم الانبیا
بر امام مجتبی
هم علی موسی الرضا
آه و واویلا که زهرا بی پدر گردیده است
از فراق باب اطهر دیده تر گردیده است
از غم و اندوه بابا خونجگر گردیده است
فاطمه اندوهگین محزون برای مصطفی
چون که می آید به یادش حزن و اندوه پدر
از مصیباتش کند چون یاد حزنش بیشتر
می شود از دیدگان جاری سرشکش از بصر
گرید و گوید همی واویلتا واویلتا
با وجود آن که بودی قبله ی اهل یقین
بر سر راهت کمین کردند اشرار لعین
بر سرت سنگ جفا زد دشمنی از راه کین
ای پدر نفرین نکردی دشمن میشوم را
بعد فقدانت پدرجان مرتضی بی یار شد
از جفای دشمنانت دخترت بیمار شد
همسرم محزون ز خصم دون بد کردار شد
ماند تنها در میان دشمنان بی وفا
احمد محمد مصطفی-هستی تو فخر انبیا
فاطمه بهر حسن می گرید و بی یاری اش
کس نبودی در حریمش تا کند غمخواری اش
عاقبت آن همسر میشوم زهر کاری اش
داد و شد مسموم از زهر هلاهل مجتبی
اشک غم می بارد آن مادر به احوال حزین
بهر فرزندش حسن از دیده و باشد غمین
در وطن باشد غریب و چون غریبان شد دفین
در بقیع دور از مزار افتخار انبیا
سبط پیمبر مجتبی-فرزند حیدر مجتبی
مسموم امام مجتبی-مظلوم امام مجتبی
آه و واویلا که از بیداد خصم ابترش
بعد رحلت تیرباران شد دریغا پیکرش
در مدینه در حضور جد والا گوهرش
شد مدینه غمسرا از محنت آن مقتدا
از برای غربت فرزند دلبندش حسن
فاطمه می نالد و باشد به اندوه و محن
از جفای همسرش مسموم شد آن مؤتمن
شد روان از دار فانی سوی جنات العلا
فاطمه محزون برای نور چشمی دیگر است
او رضا نور دو چشم موسی ابن جعفر است
بعد موسی جانشین بر حق پیغمبر است
او بود هشتم امام و یادگار مرتضی
از برای غربت او فاطمه گریان بدی
دل پریشان از برای آن شه خوبان بدی
در غریبی او دچار خصم بی ایمان بدی
عاقبت مسموم شد از کید مأمون دغا
شهر غربت بود جایش آن شه والا گهر
نی بدی خواهر کنارش نی جواد خوش سیر
الغرض زهر جفا زد بر دل و جانش شرر
بهر او صاحب عزا شد مادرش خیر النسا
سبط پیمبر یا رضا-فرزند حیدر یا رضا
آه و واویلا که زهرا بس مصایب دیده است
بعد بابای گرامی اش نوایب دیده است
ظلم و جور آشنا و هم غرایب دیده است
تا نمودی زین جهان رحلت سوی دار بقا
بر پیمبر بر حسن یاران عزاداری کنید
بر رضا و حزن زهرا ناله و زاری کنید
صادقانه اشک غم از دیدگان جاری کنید
چون جوادی یاد آرید از مصاب کربلا
زمینه:راسته
#حیدر_جوادی
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
۱
(آخر ماه صفر)
در آخرِ ماهِ صفر، زهرا سه جا دارد عزا
بهرِ پدر هم بر پسر، گه بهرِ مَوْلانَا الرِّضا
شد آخرِ ماهِ صفر
زهرا شده خونینجگر
عُمرِ شریفِ حضرتِ، پیغمبرِ آخر زمان
گردید در دنیا تمام، شد عازمِ باغِ جِنان
ایشان شهادتگونه کرد، رحلت از این دارِ جهان
بعد از پیمبر فاطمه، با رنج و غم شد مبتلا
اَجرِ رسالت زجر شد، بر عترتِ ختمیمآب
از این جهت شد رو به رو، زهرا به ظلمِ بیحساب
بستند اَعدای دَنی، دستِ علی را با طناب
شد مرتضیٰ خانهنشین، از ظلم و جورِ اَشقیا
در سالروزِ رحلتِ، خَتمُالنَّبِیِّین مصطفیٰ
مسموم کردند از ستم، مَوْلیٰ امامُالْمُجتبیٰ
چون همسرش زهری بریخت، در کوزه از راهِ جفا
زان کوزه نوشید آب و شد، شهید حجّتِ خدا
مانع زِ دفنِ او شدند، در خانهی جَدَّش رسول
با آنکه بود آن مقتدا، نورِ دو چشمانِ بتول
شد تیرباران پیکرش، از جانبِ قَومِ جَهول
زان روز تا یَوْمُالْحِساب، سوزد دلِ اهلِ ولا
بِنوِشت مأمون نامهای، بهرِ رضا شَمْسُالشُّموس
او را چنین دعوت نمود، از شهرِ یثرب سوی توس
کی اِبْنِ عَم باز آی و بر، تختِ خلافت کن جُلوس
زیرا که از سوی خدا، این مَنصَب است حَقِّ شما
آگاه بودی چون امام، از قصدِ شومِ آن لعین
خواهد که مسمومش کند، آن بیحیا با زهرِ کین
دانست در غربت دهد، جان در رَهِ دینِ مبین
تسلیمِ امرِ دوست بود، چون بود راضی بر قضا
زین روی دُختِ مصطفیٰ، بانوی عُظمیٰ فاطمه
دارد به پایانِ سفر، از این سه ماتم زمزمه
با چشمِ گریان گوید ای، خَلّاقِ عالَمها همه
بنگر چه ظلمی اهلِبیت، دیدند از قَومِ دغا
یا رب به حَقِّ احمد و سبطِ گرامیاش حسن
حَقِّ امامِ هشتمین، این سه شهیدِ مؤتمن
بگذر زِ جرمِ عاصیان، ای کردگارِ ذوالمنن
«مقدّم» از درگاهِ تو، خواهش کند عَفوِ خطا
زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین
#حسین_مقدم
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
ماه صفر گذشت بيا تا سفر كنيم
بايد از اين دو ماه دوباره گذر كنيم
آقا بيا كه ديده ي حسرت كشيده را
با اشك دوري از تو و اين ماه تر كنيم
هر شب به شوق روضه ي فردا نفس زديم
شب را از اين به بعد چگونه سحر كنيم
مزد دو ماه گريه ي خود را گرفته ايم
خود را به يك نگاهت اگر مفتخر كنيم
ما خسته نيستم كه رخت سياه را
با خستگي از اين تن وامانده در كنيم
امسال هم گذشت و پس از اين رواست كه
گريه براي فاطمه ي پشت در كنيم
برخيز تا مسافر صحن رضا شويم
ماه صفر گذشت، بيا تا سفر كنيم
#محمد_علی_بيابانی
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
بوی جدایی می رسد از گریه هایم
بر درد هجرانت حسین جان مبتلایم
در این دو ماهی که عزادار تو بودم
آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم ؟
با این گناهان بزرگ و بی شمارم
لایق نبودم تا کنی آقا صدایم
امّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتی
از مجلس روضه نکردی تو جدایم
رزق حلالم گریه بر داغ تو بوده
آن گریه هایی که بُوَد آب بقایم
یادش به خیر در اوّلین روز مُحرّم
سوز دل و اشک و نوا کردی عطایم
یادش به خیر هنگام هیئت بین گریه
حس می نمودم زائر عرش خدایم
یادش به خیر با هر سلام و عرض حاجت
رنگ حسینی می گرفت حال و هوایم
وقتی به تن کردم لباس مشکیم را
گفتم دگر وقف شهید نینوایم
پیراهن احرام حج کربلا را
حالا چگونه از تنم بیرون نمایم ؟
دل کندن از روضه برای من چه سخت است
مشکل بُوَد دوری ز هیئت ها برایم
هرساله مُزد نوکریم را حسین جان
می گیرم از دست علی موسی الرّضایم
آقا به حقّ مادر پهلو شکسته
امضا نما امشب برات کربلایم
#محمد_فردوسی
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم
رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم
این دوماه از کف من رفت و نکردم کاری
وای از غفلت بسیار! چه باید بکنم
اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند
منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم
با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم
چشم من بود به اغیار چه باید بکنم
هرچه گفتی تو به من گوش ندادم! العفو!
شدم امروز گنهکار چه باید بکنم
مثل هربار زدم زیر قرارم با تو
تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم
نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد
تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟!
#سید_پوریا_هاشمی
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال!
خون دل خوردن خورشید، مسلّم شده است
آخر ای ماه سفر کرده که سی روزه شدی
رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است
عرشیان، منتظر واقعهای جانسوزند
چشم قدسی نفسان، چشمهٔ زمزم شده است
شب تودیع پیمبر، شهدا میگفتند:
آه از این صبح قیامت، که مجسم شده است
تا که بر چیده شد از روی زمین سایهٔ وحی
آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است
مجتبی گلشنی از لاله به لب، کرد وداع
داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است
باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود
لاله، دل تنگتر از حجلهٔ ماتم شده است
میهمانی، که خراسان شد از او باغ بهشت
میزبان غم او عیسی مریم شده است
از همان روز، که زد سکّه به نامش در توس
شب، پی کشتن خورشید مصمم شده است
تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول
زهر در ساغر انگور فراهم شده است
راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا
کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است
پایتخت دل صاحبنظران است اینجا
مشهد انگشتنمای همه عالم شده است
گرچه بسیار خطا دیدهای از ما، اما
سایهٔ مهر تو، کی از سرِ ما کم شده است؟
گرچه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس!
باز پیوند من و عشق تو محکم شده است
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati
محرم گذشت و صفر هم گذشت
دو ماهِ پر از اشک و ماتم گذشت
خداحافظ ای ماه رنج و بلا
خداحافظ ای ماه پر ابتلا
خداحافظ ای ماه خون و خطر
خداحافظ ای ماه غم ای صفر
خداحافظ ای ماه حزن و محن
مدینه شد این ماه بیت الحزن
خداحافظ ای ماه پر ماجرا
مه رحلت خاتم الانبیا
تو بر قلب ها مهر ماتم زدی
به سرهای ما سایه ی غم زدی
در این ماه شد فاطمه خون جگر
که داغ پدر دیده و دیده داغ پسر
به دل ها نشسته است داغی عظیم
علی بی معین فاطمه شد یتیم
در این ماه غم مجتبی کشته شد
علی ابن موسی الرضا کشته شد
خداحافظ ای ماه پر شور و شین
تو دیدی روی نیزه رأس حسین
چه غم ها که زینب در این ماه دید
که خون جای اشک از دو چشمش چکید
دل فاطمیون به محنت گذشت
که زینب در این ماه دیده دو تشت
به یک تشت خونین جگر پاره دید
به تشتی لب و خیزران یزید
#محمد_نعیمی
#آخر_ماه_صفر
@nohe_sonnati