🟧 🎒 این بچهی من چرا مث ما نیست؟!
سلام به همهی پدر و مادرایی که با یه پسر ۱۲ سالهی خونسرد، رفیقباز، و بینظم طرفن 😅
شما هم یه وقتایی با خودتون میگید:
❓ چرا ما اینهمه روی نظم حساسیم، اما بچهمون اصلاً جدی نمیگیره؟
❓ چرا هر چی لوازم داره، هرجا که دلش خواست ول میکنه؟
❓ چرا وقتی با بزرگترها حرف میزنه، انقدر راحت و بیتکلفه، انگار با دوستاشه نه با بزرگتر؟!
📦 اتاق شخصی نداره، اما انگار کل خونه رو شخصی فرض کرده!
🎙 با غریبهها هم حرف میزنه جوری که آدم فکر میکنه سالها باهاشون رفیق بوده...
👨👩👦 ما پدر و مادرش، سعی کردیم اهل نظم باشیم.
لباسهامون سرجاشه، وسایلمون مرتب. ولی بچهمون یه مسیر دیگه داره میره.
📌 حالا سؤال اینجاست:
چرا این تفاوت رفتاری بین ما و اون ایجاد شده؟ چطور میتونیم کمکش کنیم که منظمتر باشه، بدون اینکه روحیهی صمیمی و راحتش آسیب ببینه؟
🧩 اگه بچهی شما هم این شکلیه، منتظر باشید، قراره این موضوع رو با هم باز کنیم...
🟦 چرا بچهمون اینقدر بینظمه؟ و با همه اینقدر راحته؟
بیا اول از دو زاویه نگاه کنیم:
۱. نظم نداشتن پسر ۱۲ سالهمون ۲. صمیمی بودن بیش از حدش با دیگران👇
🔹 ۱. بینظمی؛ یک ویژگی سنی یا تربیتی؟
تو سن ۱۱ تا ۱۳ سالگی، مغز نوجوان داره تغییرات اساسی میکنه. ناحیهای که مسئول برنامهریزی، نظمدهی و آیندهنگریه (لوب پیشانی)، هنوز کامل شکل نگرفته.
🔍 یعنی خیلی وقتها بینظمی بچهها، عمدی نیست، بلکه رشدیـه.
اما از طرفی، اگه محیط خونه خیلی براشون "ساختاریافته و پیشبینیپذیر" نباشه یا مشارکت نداشته باشن، این بینظمی تشدید میشه.
👇
🧩 راهکارها:
1. اتاق شخصی نداره؟ یک فضای کوچک مخصوص خودش تعیین کن. حتی یه گوشهی مشخص تو پذیرایی. بچهها وقتی مالک فضا هستن، مسئولیت بیشتری میپذیرن.
2. قانونگذاری مشارکتی: با خودش جلسه بذار. بپرس: «اگه قراره یه فضای مرتب داشته باشیم، چه قوانینی بذاریم که هم برات راحت باشه، هم قابل اجرا باشه؟»
3.قوانین کم، ولی ثابت: مثلاً «لباس بیرون باید ظرف ۵ دقیقه از تن دربیاد و تو سبد لباس قرار بگیره». کوتاه، مشخص، و بدون استثنا.
4. تشویق لحظهای: هر بار که خودش وسایل رو مرتب کرد، حتی یک بار، تحسین فوری! چون ذهنش دنبال لذت فوریه، نه پاداش بلندمدت.
5.الگوی غیرمستقیم باش، نه کنترلگر: بچههایی که زیاد کنترل میشن، یا لج میکنن یا بیانگیزه میشن. فقط کافیه چند بار، با لبخند و بیمنّت، مرتب کردن خودت رو جلوش انجام بدی.
👇
🔹 ۲. چرا با همه اینقدر راحته؟
ممکنه با خودت بگی: «یعنی نمیدونه فلانی غریبهست؟!»
ولی ذهن بچهها، بهویژه وقتی فضای خونه صمیمیه، بین رسمی بودن و بیتعارفی اجتماعی مرز نمیذاره. مخصوصاً اگر بچه خونگرم یا برونگرا باشه.
📌 نکته اینه: صمیمی بودنش ضعف نیست، فقط نیاز به یاد دادن حد و مرزه.
👇
🧩 راهکارها:
1. بازی نقش راه بنداز. مثلاً بگو:
"فرض کن یکی از همکلاسیهاتو بعد از مدتها میبینی... چطوری سلام میکنی؟ حالا فرض کن مهمون جدیدی اومده خونهمون، چطور برخورد میکنی؟"
بعد خودت هم نقش بازی کن. لحن رسمیتر رو تمرین کنید.
2.مرزها رو یاد بده، نه اینکه سرکوبش کنی: بگو:
"دوست دارم با همه مهربون باشی، اما بعضی وقتا لازمه یه کم فاصله بذاریم تا حرمتا حفظ بشه."
3. از فرصت موقعیتهای واقعی استفاده کن: مهمون اومده؟ بعدش باهاش گفتوگو کن:
"به نظرت حرف زدنت با دایی چطور بود؟ به نظرت اون خوشحال شد یا یه کم شوکه شد؟"
👇
✨ در کل:
✅ نظم و صمیمیت، هر دو نیاز به آموزش داره
✅ یادت باشه، پسر ۱۲ سالهات داره تازه تو مسیر خودش ساخته میشه
✅ نگران نباش اگه الان مثل شما نیست، قرار نیست بچههامون کپی ما باشن، اما میتونن الهام بگیرن از ما 😊
💥نون مثل نوجوان
😁👉@nojava313n
🟧 بچهم داره عقب میره یا کودک درونش فعاله؟!
🧒🏻 پسرم ۱۴ سالشه، ولی از بس با پسرخالههای ۹ سالهاش بازی میکنه، هنوز کاراش بوی بچگی میده! 😬
🗣️ تو مهمونی بچهها رو مسخره میکنه، به عمه و خالهاش بیاحترامی میکنه، خیلی بیمسئولیت و شلختهست...
🏍️ عاشق موتوره! اونقدر اصرار کرد تا بالاخره براش موتور خریدیم، ولی حالا باهاش تند میره 😓
💳 ولخرجیهاش تمومی نداره، حتی کارت بانک منو میبره خرید، بعد پیامکهاشو پاک میکنه که من نبینم!
👇
🧠 سؤال من اینه:
آیا دلیل همهی این کاراش اینه که با کوچکتر از خودش میگرده؟
یا ما داریم یه چیز دیگه رو نمیبینیم؟!