👇👇👇
### 🕵️ معمای رفتاری (کنترل بیش از حد 🔐)
🔍 صحنه: مهدی ۱۵ ساله امشب دیرتر از همیشه از کلاس زبان برمیگرده. وقتی وارد خونه میشه، مادرش با چهرهای نگران منتظرشه.
👩 مادر (با نگرانی): مهدی! کجا بودی؟ چرا اینقدر دیر کردی؟
👦 مهدی (با بیحوصلگی): مامان گفتم کلاس زبان بودم. طول کشید، همین!
👩 مادر (با تردید): همیشه این موقع تموم میشد، نکنه جایی دیگه رفتی؟ راستشو بگو!
👦 مهدی (با اخم): وا! چرا هیچوقت حرف منو باور نمیکنی؟
👩 مادر: چون قبلاً هم شده که دیر بیای و بهونه بیاری! حق دارم بدونم کجا بودی.
👦 مهدی (با ناراحتی): آخه مامان! یه بار بچههای کلاس گفتن بریم یه آبمیوه بخوریم، اینقدر سخت نگیر!
🔑 نتیجه: مهدی حس میکنه مادرش بهش #اعتماد نداره و هر تأخیری رو مثل جرم در نظر میگیره. این فشار باعث میشه کمکم #حقیقت رو #پنهان کنه یا حتی برای فرار از این بازجوییها به دروغ متوسل بشه.
راهحل؟ به جای کنترل بیش از حد، اعتمادسازی و دادن فرصت به نوجوان برای بیان خودش! 😊
👇