#شهیـدانہ🌿
گفت:مراقبنگاهتبآش..
"العَینبَریدُالقَلب"
چـشمپیغامرساݩدل❤️است...
+مواظبچشماٺباش!
_آرهشهدااینطورےبودن
#شهید_احمد_مشلب
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com
¦↬🖇📞
•.
بچہ ڪہ بودیم یہ دقیقہ مےࢪفتیم خونہ دوستمون بھمون مےگفتن: مامانت میدونہ اینجایے؟!نگࢪانت نشہ؟
حالا تو چند سالہ اینجایے...مامانت خبࢪ داره؟
•.
📞🖇¦↫ #شهیدانه
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com
#داستانک📚
🔴داستان واقعی....
شاید خیلیا بدونین..
شاید ندونین..
یه روز یه پسر 19ساله 👱...
که خیلیم پاک ☺️ بوده ساعت دوازده شب 🕛..
باموتور🏍 توی تهران پارس بوده..
داشته راه خودشو 🏍 میرفته..
که یهو میبینه یه 🚘ماشین با چندتا 👥👥 پسر..
دارن دوتا 👩🏻👩🏻 دخترو به زور 😨 سوار ماشین میکنن..
تو ذهنش فقط یه ☝️چیز اومد...
👈ناموس..
👈ناموس 👌 کشورم ایران..
میاد پایین... 😡
تنهاس..
درگیر میشه.. 🗣
لامصبا چند نفر به یه نفر.. 👊✋💪
توی درگیری دخترا 👩🏻👩🏻سریع فرار میکنن و دور میشن..
میمونه علی و...هرزه های شهر.. 😰
تو اوج درگیری بود که یه چاقو 🔪صاف میشینه رو شاهرگ گردنش..😢
میوفته زمین..
پسرا درمیرن.. 🏃
کوچه خلوت..شاهرگ..تنها...دوازده شب.. 😭
علی تا پنج صبح اونجا میمونه ..
پیرهن سفیدش😖 سرخه سرخه..
مگه انسان چقد خون داره.. 😔
ریش قشنگش هم سرخه..
سرخ و خیس..😒
اما خدا رحیمه..
یکی علی رو پیدا میکنه و میبره بیمارستان...
اما هیچ بیمارستانی قبولش نمیکنه..😳
تا اینکه بالاخره ..
یکی قبول میکنه و ..
عمل میشه...😐
زنده میمونه😊..
اما فقط دوسال بعد از اون قضیه..
دوسال با زجر...بیمارستان🏥...خونه..🏠 بیمارستان..خونه..
میمونه تا تعریف کنه...چه اتفاقی افتاده..😐
میگن یکی ازآشناهاش میکشتش کنار..
بش میگه علی...اخه به تو چه؟ 😠چرا جلو رفتی؟ 😟
میدونی چی گفت؟ 🤔
👌گفت حاجی فک کردم 😊 دختر شماست...
ازناموس 😌شما دفاع کردم..
👈جوون پر پر شده مملکتمون....
علی نوزده ساله به هزارتا ارزو رفت.. 👉
رفت که تو خواهرم.. 👩🏻
اگه اون دنیا انگشتشو به طرفت گرفت... 👈
گفت خداااااا...
من از این گله دارم... 😡
داری جوابشو بدی...؟؟
#شهید_علی_خلیلی🦋✨
#شهیدانه🍃🌸
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com
#داستانک
#شهیدانه
💠شهیدے کہ براے خرید سیگار با دژبان دعوا ڪرد...
رضا سگ باز!!!
یه لات بود تو مشهد...
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید
یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“
داره تعقیبش میکنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
- رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
- چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن.
(فحشای رکیک!)
اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت:
بله عزیزم!
چی شده عزیزم؟
چیه آقا رضا؟
چه اتفاقی افتاده؟
- رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
- رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيدهای، چیزی؟!!
- شهید چمران: چرا؟!
- رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!!
- شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!!
یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی میکردی ولی اون بهت خوبی میکرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....!
تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
رضا جا خورد!....
رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمیرفت، زار زار گریه میکرد!
تو گریه هاش میگفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود.
رفت وضو گرفت.
سرِ نماز،
موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز،
صدای سوت خمپاره اومد.
پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......!
(فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
یه توبه و نماز واقعی........
(به نقل از کتاب خاطرات شهید مصطفی چمران)
"شهید مصطفی چمران"
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات🌹🕊
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com
1.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سلام عزیز مادرم...
هم دردِ تشنگی را چشید و
هم زخمِ گلوله را...🖤🕊
❣شهید ضرغام پرست❣
#شهیدانه
#خوزستان
#استوری
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com
حتی اگر یک روز از عمرم باقی مانده باشد... 😇😭
#شهیدانه
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com
‹🦋☘›
.
•
-آقــاابراهیـممــےگفتـــــ : ↯
هـروقتـــــ نـمره مـا، پیـش خــدا بیستـــــ شـد،
آن مـوقـع شھید خـواهیم شـد:)
-
پ.ن
ڪاش روزے بِشـوم شبیہ تو💔
🌹🌻¦⇢#شہیدابراهیمهادی
♥🖐🏻¦⇢ #شهیدانه
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com
'🕊🌙'
-میگنچرامیخوایشهیدشی؟!
+میگمدیدیدوقتییهمعلمرودوستداری
خودتومیکشیتوکلاسشنمره²⁰بگیری
ولبخندرضایتشدلتروآبکنه؟!منمدلمبرالبخندخدامتنگشده(:"
میخوامشاگرداولکلاسششم🌿
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی•
#شهیدانه•
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com
🌹🕊🌹🕊🌹
خدایا، از مال دنیا، چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم، خدایا، تو خود توبه ی مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت، نصیب و بهره مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم.
❤️ شهید حسین خرازی ❤️
#شهیدانه
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com
••🪴
#شهیدانہ 🕊
『نامههاےزیادۍبهمنزݪمامیومد.✉️
ڪهماهیچوقٺڪنجڪاوےنمۍڪࢪدیم
وفڪرمیڪردیمنامههاےاداریه❗️
بعدازشهادتش،متوجهشدیمڪهنامـههااز
طرفخانوادههاےمستضعفوبےبضاعتی
بودهڪهشهیــددرزمانحیــاتش،بهشــوݩ
˺اݩفـــاق˹میڪࢪده...!』🌱
Ξ🌿🌻----
#شهیدعلۍصیادشیࢪازے🌷
🌿⌗⃞فرماݩدهعملیاٺمࢪصاد|•
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com
آقایحاجاحمدِمتوسلیان،
تویاونناامنیهایاولانقلاب
کردستانمجروحشدهبودن،
بایدپاشونعملمیشد..
اگرمیخواستندایشونرو
بیهوشیا بیحسکنند،
ناخداگاههرچیکهتوذهنشونبودرو
بهزبانمیاوردن.
حاجاحمداینوفهمیدهبود،
اجازهندادبیهوششکنند،
کهیهوقتاطلاعتروبهزبوننیارھ!
گفتتویحالتهوشیاریپامروعملکنید.
حالاشماتصورکن
تویبیداریوبدونکوچکترین
دارویبیهوشی،پاشونعملشد.
یکیازپرستارهامیگفتچندبارازشدتِ
دردازحالرفت...
#شهیدانہ
#حاجاحمد
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com
‹🧡🔗›
❬داشتشھیدمیشد . .
نفسا؎آخرشبود . .
بھشگفتمحاجۍبیایڪمآببخور . .
گفتمیخوا؎منوشرمندھآقاڪنۍ؟🍂
آبوبزارواسہمجروحین . . ^^❁︎!❭
#شهیدانـه🔗
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com