eitaa logo
نکته ها
1.7هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
1.5هزار فایل
وَ قَالَ عليه السلام مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ حکمت 297 نهج البلاغه پندها چه بسيار است و پند گیرنده چه اندك.. نشانی نشرمطالب کانون پژوهشی کوثر @noktaha
مشاهده در ایتا
دانلود
..نمازى كه براى خاطر خواهى زن باشد چه زن دنيايى يا بهشتى اين نماز براى خدا نيست، نمازى كه براى رسيدن به آمال دنيا باشد يا آمال آخرت به خدا ارتباط ندارد https://eitaa.com/noktaha/4098
خمینی وتفاهم با ظلم؟
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همین نمی شناسم پند گرفتن از این دوکلمه عبرت اموز
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصلاح و فساد عالم به دست این ادم است
محل گذر
....مهدی امام مُنتظَر نوباوه‌ی‌ خیرالبشر خلق دو عالم سر به سر، بر خوان احسانش نگین مهر از ضیائش ذرّه‌ای‌، بدر از عطایش بدره‌ای‌ دریا ز جودش قطره‌ای‌، گردون زِ کشتش خوشه‌چین مرآت ذات کبریا، مشکوة انوار هدا منظور بَعثِ انبیا، مقصود خلق عالمین امرش قضا، حکمش قدر، حُبّش جنان، بغضش سَقَر خاک رهش زیبد اگر بر طُرّه‌ ساید حورِ عین دانند قرآن سر به سر بابی‌ ز مدحش مختصر اصحاب علم و معرفت، ارباب ایمان و یقین سُلطان دین، شاهِ زَمَن، مالک رقاب مرد و زن دارد به امرِ ذُوالْمِنَن؛ روی‌ زمین، زیر نگین ذاتش به امر دادگر، شد منبع فِیض بشر خیل ملایک سر به سر، در بند الطافش رهین حبّش سفینه‌ی‌ نوح آمد در مَثَل، لیکن اگر مهرش نبودی‌ نوح را، می‌بود با طوفان قرین گر نه وجود اقدسش، ظاهر شدی‌ اندر جهان کامل نگشتی‌ دین حق، ز امروز تا روز پسین ایزد به نامش زد رقم، منشور ختم الأوصیا چونانکه جدّ امجدش گردید ختم المُرسلین نوح و خلیل و بوالبشر، ادریس و داوود و پسر از ابر فیضش مُستمِد، از کان علمش مُستعین موسی‌ٰ به کف دارد عصا، دربانیش را منتظر آآماده بهر اقتدا، عیسی‌ به چرخ چارمین ای‌ خسرو گردون فَرَم، لختی‌ نظر کن از کَرَم! کفّار مُستولی‌ نگر، اسلامْ مُستضعف ببین ناموس ایمان در خطر، از حیله‌ی‌ لامذهبان خون مُسلمانان هدر، از حمله‌ی‌ اعدای‌ دین ظاهر شود آن شه اگر، شمشیر حیدر بر کمر دستار پیغمبر به سر، دست خدا در آستین دیّاری‌ از این مُلحدان، باقی‌ نماند در جهان ایمن شود روی‌ زمین از جور و ظُلم ظالمین... دیوان امام خمینی رحمت الله علیه
پرده بردار از رُخ و ما مُردگان را جان ببخشا ....حضرت صاحب زمان، مشکوٰة انوار الهی‌ مالک کوْن و مکان، مرآتِ ذات لامکانی‌ مظهر قدرت، ولیّ‌ عصر، سُلطان دو عالم قائم آل مُحمّد، مهدی‌ آخر زمانی‌ با بقاءِ ذات مسعودش، همه موجود باقی‌ بی‌لحاظ اقدسش یکدم، همه مخلوق فانی‌ خوشه‌چین خرمن فیضش، همه عرشیّ‌ و فرشی‌ ریزه‌خوار خوان احسانش، همه انسی‌ّ و جانی‌ از طفیل هستی‌‌اش هستی‌ِّ موجودات عالم جوهریّ‌ و عقلی‌ و نامیّ‌ و حیوانی‌ّ و کانی‌ شاهدی‌ کو از ازل از عاشقان بر بست رخ را بر سر مهر آمد و گردید مشهود و عیانی‌ از ضیائش ذرّه‌ای‌ برخاست، شد مهر سپهری‌ از عطایش بدره‌ای‌ گردید، بدر آسمانی‌ بهر تقبیل قدومش انبیا گشتند حاضر بهر تعظیمش کمر خم کرد چرخ کهکشانی‌ گو: بیا، بشنو به گوش دل ندای‌ «اُنظُرونی‌» ای‌ که گشتی‌ بی‌خود از خوفِ خطاب «لَنْ ترانی‌» «عید خُم»، با حشمت و فرّ سُلیمانی‌ بیامد که نهادم بر سر از میلاد شه تاج کیانی‌ جمعه می‌گوید: من آن یارم که دائم در کنارم نیمه‌ی‌ شعبان مرا داد عزّت و جاهِ گرانی‌ قرنها باید که تا آید چنین عیدی‌ به عالم عید امسال از شرف زد سکه‌ی‌ صاحبقرانی‌ عقل گوید: باش خامُش، چند گویی‌ مدح شاهی‌ که سُروده مدحتش حق، با زبان بی‌زبانی‌ ای‌ که بی‌ نور جمالت نیست عالم را فروغی‌! تا به کی‌ در ظلِّ امر غیبت کُبری‌ٰ نهانی‌ پرده بردار از رُخ و ما مُردگان را جان ببخشا ای‌ که قلب عالم امکانی‌ و جانِ جهانی‌! ... دیوان امام رحمت الله علیه