#صداقت_و_درستی
شاهـزاده ای تصمیم گـرفت همسری برای خـود انتخاب کـند. لـذا بـا یکی از بزرگان مشورت کرد و راهی برای انتخاب همسر پیدا کرد. دستـور داد همه #دختران شهر را به میهمـانی دعـوت کنند. شاهـزاده در این جشن همسر خود را انتخاب می کند
دختـر خدمتکار قصـر که عاشق شاهزاده بود هم تصمیم گرفت در مهمانی شـرکت کنـد. روز جشـن همـه در تالار قصـر جمع بودنـد. #شاهزاده بـه هـر یک از دختران دانه ای داد و گـفت کـسی که بهترین گل را پرورش دهد و بیاورد همسر آینده من خواهد بود
شش ماه گذشت و دختر خدمتکار با این که با باغبانان مشورتکرده بود ولی گلی در گلـدانش نـرویید. روز موعود دختران شهر با گلهایی زیبـا و رنگارنگ در گلدان هایشان به #کاخ آمـدند. شاهزاده بعد از اینکه گلدان ها را نگاه کرد اعلام کرد که دختر خدمتکار همسر اوست
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخـاب کـرده کـه در گلدانش گلی نبوده شاهـزاده رو به همه گـفت این دختر گلی راپرورش داده که او را شایسته همسری من میکند، گل #صداقت .همه دانه هایی که به شما دادم را در آب جوشانده بودم و ممکن نبود گلی از آنها بروید
📚 انتشار مطالب نکته های ناب با آیدی کانال جایز است
@noktehayenabekotah
🔖
#شاه_زنان_دختر_يزدگرد
دركتاب مقتضب الاثر نقل شده است وقتی که ايرانيـان در جنگ #قادسيه شكـست خـوردند و يـزدگرد از كـشته شدن رستـم فرّخـزاد سردار لشكـرش و عدالت عـرب مطلع گشت و دانست كه پنجاه هزار تن از سپاهش در نبرد كشته شده اند
در حالى كه با اطرافیانش عـزم فـرار داشت در ايوان #كاخ خود ايستـاد و گـفت: هان اى ايـوان! درود مـن بر تو باد! آگاه باش! هم اكنون از تو روى بر می تابـم تا وقتى كـه من يا مـردى از فرزندان منكه هنوز زمان وى نزديک نشده و مـوقع آمدن وی فرا نرسيـده است ، برگرديم
سليمان ديلمى می گويد: خدمت امام جعفر صادق عليه السّلام عرض كردم قـربانت گردم مقصـود #يزدگرد از يا مردى از فرزندان من چيست؟
آقا فرمودند: او مهدى صاحب الزمان است كه به امر خدا قيام خواهد كرد. واو ششمين فرزند من واولاد دخترى يـزدگرد است . او از فرزندان يزدگـرد است و يزدگرد نيز پدر وى می باشد.
میدانيد كه #شاه_زنان دختر يزدگرد معـروف به شهربانو سـلام الله علیـها مادر امـام زين العابدين علیـه السلام است.
منبع: مهدى موعود ترجمه ج ۵۱ بحار الأنوار مجلسی، #علی_دوانی ،تهران: ۱۳۷۸ ، صفحه ۳۹۷ - ۳۹۸
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
حال امروز مرا دارد آنکه نا اهلان را به قدرت رساند
شمعون از مقربان باهوش و یکی از نزدیکان یک شاه یهودی بود روزی به همراه پسرش نزد شاه بود و هنگام خروج پیشانی شاه را بوسید. وقتی آن دو از #کاخ خارج شدند پسر به پدر اعتراض کرد که چرا به شاه بی احترامی کردی پدر؟ و جای اینکه دست شاه را ببوسی پیشانی اش را بوسیدی؟
شمعون پاسخ داد ، زمانی که برای اولین بار به این کاخ آمدم یک مربی ساده بودم قدرتی نداشتم قدم های شاه را میبوسیدم ، وقتی از هوش من با خبر گشت و اندکی به من قدرت داد دستش را بوسیدم ، وقتی مرا از نزدیکان خود کرد شانه هایش را بوسیدم و اکنون که از مشاوران اعظم اویم و او به من #قدرت بسیاری داده پیشانیش را میبوسم؛ اما بدان اگر فرصتی یابم این بار سر از تنش جدا خواهم کرد!....
این اتفاق افتاد و آن مشاور باهوش اما نا اهل با شورشیان همراه شد و خود سر از تن آن #شاه جدا کرد . پادشاه زمانی که شمعون میخواست سر از تنش جدا کند یک جمله گفت: حال امروز مرا دارد آنکه نا اهلان را به قدرت رساند
به جمع ما بپیوندید
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
حال امروز مرا دارد آنکه نا اهلان را به قدرت رساند
شمعون از مقربان باهوش و یکی از نزدیکان یک شاه یهودی بود روزی به همراه پسرش نزد شاه بود و هنگام خروج پیشانی شاه را بوسید. وقتی آن دو از #کاخ خارج شدند پسر به پدر اعتراض کرد که چرا به شاه بی احترامی کردی پدر؟ و جای اینکه دست شاه را ببوسی پیشانی اش را بوسیدی؟
شمعون پاسخ داد ، زمانی که برای اولین بار به این کاخ آمدم یک مربی ساده بودم قدرتی نداشتم قدم های شاه را میبوسیدم ، وقتی از هوش من با خبر گشت و اندکی به من قدرت داد دستش را بوسیدم ، وقتی مرا از نزدیکان خود کرد شانه هایش را بوسیدم و اکنون که از مشاوران اعظم اویم و او به من #قدرت بسیاری داده پیشانیش را میبوسم؛ اما بدان اگر فرصتی یابم این بار سر از تنش جدا خواهم کرد!....
این اتفاق افتاد و آن مشاور باهوش اما نا اهل با شورشیان همراه شد و خود سر از تن آن #شاه جدا کرد . پادشاه زمانی که شمعون میخواست سر از تنش جدا کند یک جمله گفت: حال امروز مرا دارد آنکه نا اهلان را به قدرت رساند
به جمع ما بپیوندید
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50