eitaa logo
نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره) میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاک های محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله. دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان. دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکان های پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم. شام عاشورا، شب شام غریبان امام حسین خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمودند : نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی. آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
وقتی انگـــشت خــود را در مسیر ای‌ میگذاری منتظر نمی شود تـا انگشتت را برداری ، بلکه مسیـرﺵ را عوﺽ می کند… هیـــچ وقت کــنار دری کــه بسته شـــده نَایست. درهــا بسیارند. چـه بسا تو را از چیزی محــروم کند تا بهتـــر از آن را روزی‌ تــو گرداند. لطف خدا روزیتون ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 ملاعباس چاووشی مازندرانی با جمعی از جوانان شب جمعه به کربلا رسیدند ، از او خواستند تا برایشان مداحی کند ، رسیدند بالای سر امام حسین علیه السلام ، با خودش گفت دفترچه شعرم را باز میکنم هر شعری آمد همان را میخوانم. دفترچه را باز کرد و اشعار علی اکبر علیه السلام آمد ، و شروع کرد به خواندن. سفر کربلا و همه جوان، در مجلس شوری بپا شد، ملا عباس گفت: بس است، دیگر برویم استراحت کنیم. در عالم خواب به او گفتند آماده شوید که امام حسین علیه السلام میخواهد به دیدارتان بیاید، او در عالم خواب همه را بیدار کرد و مودبانه نشستند تا آقا تشریف آوردند. امام حسین علیه السلام فرمود: ملا عباس می دانی چرا من امشب به اينجا آمدم؟ عرض کردم نه آقاجان. فرمودند: من با شما سه كار داشتم. عرض کردم آن سه كار چيست آقا جانم؟ فرمودند: اولا بدان كه هر كس زائر ما باشد به ديدنش می رويم! ثانيا شب های جمعه وقتی در مازندران هستی و جلسه داريد و دور هم می نشينيد ، یک پيرمردی دم در می نشيند و كفش ها را درست می كند ، سلام حسين را به او برسان! سپس فرمودند: ملا عباس! كار سوم هم اين است که دفعه ی ديگر که شب جمعه به حرم آمدی و خواستی نوحه بخوانی، ديگر نوحه ی علی اكبرم را نخوان! گفتم: چرا نخوانم؟ مگر بد خواندم؟ غلط خواندم؟ فرمودند: نه. گفتم پس چرا نخوانم؟ فرمودند: ملا عباس! مگر نمی دانی شب های جمعه مادرم فاطمه زهرا سلام الله علیها به كربلا می آيند؟ کرامات الحسينيه ، جلد ۲، صفحه ۱۱ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
ansariyan_hekayat_122_270568.mp3
2.07M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙شیخ‌حسین انصاریان 🗒 تـوبـه مرد کـفـن دزد ⏱ ۰۶ دقیقـه و ۰۴ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی هست که به قبر حمال معروف است . او شخص بی‌سوادی بود که همه عمر خودش را در بازار به حمالی و بارکشی می گذراند تا از این راه رزق حلالی بدست آورد. روزی حمال از کوچه ‌ای می ‌گذشت نگاهش به کودکی می افتد که روی پشت بام ‌مشغول بازی بوده ، پای کودک لیز می‌ خورد و از بالا به سمت پایین می افتد ، در این هنگام ، این عارف بزرگ بیان می کند "ساخلیان ساخلار" یعنی نگهدارنده نگه می ‌دارد. با این سخن مرد حمال اتفاق عجیبی می افتد ، گویی بچه را با دو دست گرفته و به حالت ایستاده روی زمین گذاشتند. مردمی که شاهد ماجرا بودند حمال پیر را در میان گرفتند ، لباسش را پاره پاره و به تبرک بردند . او هاج و واج مانده بود و مردم هم از او دست بردار نبودند و جویا شدند که چگونه این‌ کار را انجام داده. فرمود مردم ، من آدم فوق‌ العاده ‌ای نیستم کشف و کرامت هم ندارم ، اکنون هم کار خارق ‌العاده ‌ای نکرده‌ ام ، اتفاق مهمی هم رخ نداده ، یک عمر من امر خدا را اطاعت کرده‌ ام ، لحظه ای هم خدا دعای مرا اجابت کرده است انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
ممکنه‌منتظر مهمان عزیزی بود ولی مهیای پذیـرش او نبود؟ البته که غیـر ممکنه! که‌ ما غیر ممکن رو ممکن ساختیـم و ممکن رو غیر ممکن ... چه زیبا نوشته شـــده بود: آمدنی نیست، بلکه آوردنی است ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 علی بن عیسی اربلی ، صاحب کتاب کشف الغمّه نقل می کند : سید باقی بن عَطوَه ، برای من نقل کرد: پدرم عطوه زیدی مذهب بود ، روزی بیمار شد و بیماری او به طول انجامید. پزشکان را آوردیم ولی از درمان او عاجز شدند. من و برادرانم شیعۀ دوازده امامی هستیم. پدرم از این جهت نسبت به ما دل خوشی نداشت و مکرر به ما میگفت: من مذهب شما را نمیپذیرم، مگر اینکه صاحب شما حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بیاید و مرا شفا دهد. اتفاقاً شبی هنگام نماز عشاء همۀ ما جمع بودیم که شنیدیم پدر فریاد می زند: صاحب خود را دریابید که همین لحظه از نزد من بیرون رفت. ما که با شتاب از خانه بیرون رفتیم، هر چه به اطراف نگاه کردیم ، او را ندیدیم. به خانه برگشتیم و از پدر موضوع را پرسیدیم. گفت: شخصی نزد من آمد و فرمود : ای عطوه! گفتم : شما کیستی؟ فرمود: من صاحب فرزندان تو هستم ، آمده ام به اذن خدا تو را شفا دهم. سپس دستی بر سرِ من کشید و هماندم به طور کلی بیماریم برطرف شد و کاملاً سلامتی خود را باز یافتم انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
Momeni-30.mp3
3.97M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙 سیـد حسین مـومنی 🗒 ارتبـاط با اباعبـدالله ⏱ ۰۷ دقیقـه و ۰۰ ثانیـه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 باور بعضی بر این است که امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب سه شبانه روز آب ننوشیدند و سپس تشنه به مقابله با دشمن رفته اند؛ اما حقیقت این است که عمر سعد لعنت الله علیه سه روز قبل از عاشورا عمروبن حجاج را با پانصد سوار فرستاد تا کنار شریعه فرود آیند و میان یاران امام و آب فاصله اندازند. و این به این معنی نیست که هیچ ذخیره آبی در خیمه ها نبوده، هر چند ذخیره آب جوابگوی عطش همه اهل بیت و یاران نبوده. در روایات داریم که آقا قمربنی هاشم علیه السلام چندین مرتبه برای آب به شریعه رفتند العباس بن علی علیهماالسلام، رائد الکرامة و الفداء فی الاسلام، باقر شریف قرشی، بیروت، دارالکتاب الاسلام.ص۷۹. در کتاب ارشاد شیخ مفید آمده است در شب عاشورا زینب سلام الله علیها دست به گریبان برده... و بیهوش بر زمین افتاد امام حسین علیه السلام برخاسته آب بر روی خواهر پاشید و... این نقل معتبر نشان میدهد که تا شب عاشورا هنوز آب در خیمه‌ ها بوده ، هر چند اندک و اصل تشنه کامی به روز عاشورا، گرمای شدید هوا و شدت مبارزه مربوط است انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
دوست من، تو مالِ خدایی هَـــرجا ، هَــرچی ، هَـرکَس اگر قراره رفت‌ و آمـد خـدا رو از تـو قطـع کـنـه نذار پاش به قلبِت باز بشه! قلب تو فقط مال خداست! عليه السلام: دل حرم خـداست ، پس در حرم خدا غير خدا را ساكن مكن. بحارالانوارج۷۰،ص۲۵ ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 روز اول صفر است. قربانی كردن و صدقه و دود کردن اسفند فراموش نشود. اهمّیت و آداب و اعمال: در کتاب شریف مفاتیح الجنان نوشته مرحوم شیخ عباس قمی اینگونه اشاره شده: این ماه صفر معروف به نحوست است و براى رفع نحوست هیچ چیز بهتر از تصدّق و ادعیه و استعاذات وارده نیست و اگر کسى خواهد که محفوظ ماند از بلاهاى نازله در این ماه در هر روز ده مرتبه بخواند چنان که محدّث فیض و غیره فرمودند: یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. نماز شب اول و روز اول ماه: شب اول: دو رکعت نماز به جا آورد، به این نحو که در هر رکعت پس از حمد سوره انعام را بخواند بعد از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسی و هر دردی ایمن گرداند. روز اول: دو رکعت است ، در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه سوره قدر بخواند و بعد از نماز صدقه ای در راه خدا بدهد، هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
Mirza-22.mp3
3.97M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙استـاد میرزامحمـدی 🗒 اعتقــاد بــه امـامـت ⏱ ۰۷ دقیقـه و ۰۰ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 نقل است که روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از شیخ درخواست کرد اسم اعظم را به او بیاموزد ، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سرگرداند وبعد به او گفت اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد داد و گفت آن را پخته و بفروشد. نَه شاگرد بیاورد و نَه دستور پُخت را به کسی یاد دهد. مرد کشک ساب می ‌رود و پاتیل و پیاله ای می‌ خرد شروع به پختن و فروختن فرنی می ‌کند و چون کار و بارش رواج می ‌گیرد طَمع کرده و شاگردی می ‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می ‌رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می ‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌ شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می ‌شود. کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی رفت و با ناله و زاری طلب اسم اعظم کرد. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او گفت تو راز یک فرنی ‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌ خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ برو همان کشکت را بساب انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
می گوید: از سلطانی ظالم پرسیدند: چه میخوری؟ گفت گوشت ملت گفتند با چه مینوشی؟ گفت خون . گفتند چه می پوشی؟ گفت : پـوست ملت گــفتند ایــن هــا را از کجــا می آوری؟ گـفت : از ملت ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 شخصی از امیرمومنان علیه السلام پرسید: از شما درباره این سخن خدا می­‌پرسم که فرمود: مرا بخوانید تا خواسته شما را بر آورده سازم. چه شده است که ما خدا را می­خوانیم، ولی جواب داده نمی­ شود؟! حضرت فرمود: همانا قلب­‌های شما با هشت خصلت خیانت کرد. نخست این که شما خدا را شناختید، ولی حقش را همان­گونه که واجب کرده است، ادا نکردید. از این رو این شناخت برای شما سودی نداشت. دوم این که شما به فرستاده خدا ایمان آوردید، ولی به روش و سیره وی عامل نبودید و شریعت وی را از بین بردید. پس فایده ایمان شما چیست؟ سوم این که شما قران را خواندید، ولی آن را به کار نبستید. گفتید چشم اطاعت می کنیم، ولی مخالفت کردید. چهارم این که گفتید از آتش جهنم می­ ترسید، ولی هر لحظه با انجام گناهان به آن نزدیک شدید. پس ترس شما کجاست؟ پنجم این که گفتید مشتاق بهشت هستید و حال آن که هر لحظه کاری می­کنید که شما را از آن دور می­سازد. پس اشتیاق شما کجاست؟ و ششم این که از نعمت های الهی بهره­ مند می­ شوید، ولی شکر آنها را به جای نمی­آورید. هفتم این که خداوند به شما فرمان داد با شیطان دشمنی کنید و فرمود: همانا شیطان دشمن شماست پس او را دشمن خود بدانید ولی شما بدون مخالفت با او دوستی کردید. هشتم این که تنها عیوب مردم را می­بینید و از عیب­‌های خویش غافل هستید. شما در حالی که خود به سرزنش کردن سزاوارترید، دیگران را ملامت می­ کنید. با این اوصاف کدام دعای شما مستجاب شود؟! شما درها و راه­ های دعا را به روی خود بسته­‌ اید. از خدا پروا داشته باشید و کارهایتان را درست کنید و باطن خویش را خالص سازید و امر به معروف و نهی از منکر کنید تا خداوند دعاهای شما را مستجاب کند. مستدرک الوسائل، جلد پنجم ، صفحه ۲۶۸-۲۶۹   انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
Momeni-31.mp3
3.97M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙 سیـد حسین مـومنی 🗒 حـلّال همـه مشکلات ⏱ ۰۷ دقیقـه و ۰۰ ثانیـه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 راز کشته نشدن عده ای از دشمنان امام حسین علیه السلام در روز عاشورا از لسان امام سجاد علیه السلام. حضرت فرمودند: در روز عاشورا پدرم را ديدم كه به دشمنان حمله می كرد و آنها را می كشت. ولی در آن درگيری بعضی از افراد دشمن را با اين كه زير شمشير او قرار می گرفتند ، پدرم رد می كرد و آنها را نمی كشت با اينكه می توانست آنها را بكشد. راز اين موضوع را نمی دانستم. تا هنگامی كه به مقام امامت رسيدم فهميدم آن كسانی را كه پدرم نمی كشت در نسل آنها شخصی كه ما اهل بيت را دوست بدارد وجود داشت. پدرم با نگاه کردن به دشمن می فهمید از نسل او ، گریه کن برای این مصیبت به وجود می آید ، به همین خاطر برای حفظ آن دوست ما در صلب پدرش ، پدر را نمی كشت. منبع : معالی السبطين ، جلد۳ ، صفحه ۳۱ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
شما اگر می‌خواهید به من خدمت کنید گه به یادم بیاورید که: من‌ همان محمدعلی رجایی عبــدالصمـــد ، اهل قزوینم که قبلا دوره گـردی میکردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم این و یادآوری بـرای مـن‌ از خیلی چیزها ارزنده‌ تر است ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 برﮔﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ: ﻣﺒﻠﻎ بیست ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ هم ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﯾﺮﺍ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ، ﻫﺮ کس آن را ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺎره ﺑﻪ این ﺁﺩﺭﺱ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ. ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ بیست ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﻰ ﺑﺮﺩ و ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺳﺎﻛﻦ ﻣﻨﺰﻝ است. ﺷﺨﺺ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ داد ، ﭘﯿﺮﺯﻥ با ﮔﺮﻳﻪ میگه ﺷﻤﺎ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﺍﺯﺩهم ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺩﻋﺎ می کنید ﭘﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ. ﺟﻮﺍﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ بیرون ﺣﺮﮐﺖ ﻛﺮﺩ ، ﭘﻴﺮﺯﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﭘﺴﺮﻡ ، ﻭﺭﻗﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﻛﻦ ، ﭼﻮﻥ ﻣﻦ، ﻧﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﻮشتن ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﻤﺪﺭﺩﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻟﮕﺮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺧﻴﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﮐﺠﺎ که ﺍﻧﺴﺎن ﻫﺴﺖ، ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺴﺖ. ﺑﻪ کسانی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ هستند ﺭﺣﻢ كن تا رحمت آسمان ها شامل حال همه ما بشود. این روزها به لطف بی تدبیری مسئولین خیلیها زندگیشون به سختی میگذره. کرایه خانه و گرفتاری های دیگه‌. بیشتر هوای هم رو داشته باشیم انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
Yekta-1.mp3
3.98M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙 حــاج حسیــن یکتـا 🗒 گُل نَشی خار میشی ⏱ ۰۷ دقیقـه و ۰۰ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 عُمرسعد لعنت الله علیه به حکمرانی ری منسوب شد. آماده حرکت به ری بود که خبر حرکت سیدالشهدا علیه السلام به ابن زیاد لعنت الله علیه رسید. عبیدالله بن زیاد او را واداشت تا قبل از رفتن به ری با امام حسین علیه السلام بجنگد. عُمر راضی به این کار نبود اما عبیدالله بن زیاد او را تهدید کرد که اگر با امام نجنگد باید فرمان حکومت ری را پس بدهد. عمر هم از ابن‌ زیاد شبی را فرصت خواست تا فکر کند. آن‌ شب نزدیکان خود را جمع کرد و با آنها مشورت کرد. او را منع کردند ولی در نهایت تصمیم گرفت به جنگ با امام حسین علیه السلام برود. آن همه جنایت در حق فرزند رسول خدا صل الله علیه و آله انجام داد در نهایت دستش از حکومت ری نیز کوتاه شد. بی تردید عمر سعد بدترین معامله ی تاریخ را رقم زد تا بهترین مصداق "خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَةَ" باشد انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
فراموش نکنیم. از دشـمنی تا دوستی، یک لبخند است ازجدایی تا پیوند، یک قدم است، از توقف تا پیشرفت یک حرکت از کینـــه تا ، یک گذشت و از نفرت تا علاقه یک است. مراقب‌ این‌ یک‌ های زندگی باشیم ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 فردى هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بود و دیگری از نقره اما او همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد به دیدن این گدا می آمدند و دو سکه طلا به او نشان می دادند و او همیشه نقره را انتخاب می کرد ، مردم هم او را دست می انداختند و به حماقت او می خندیدند. تا این که مردی مهربان از راه رسید و از اینکه او را آنطور دست می انداختند ، ناراحت شد. گدا را به گوشه ای دنج از میدان کشید و گفت. هر وقت دو سکه به تو نشان دادند ، تو سکه طلا را بردار ، این طوری هم پول بیشتری به دست می آوری و هم دیگر دستت نمی اندازند. گدا پاسخ داد ظاهرا حق با شماست، اما اگر سکه ی طلا را بردارم ، دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنهایم! شما نمی دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام. امام على علیه‌ السلام فرمود: بى نیازترین بى نیازان کسى است که اسیر حرص نباشد. تصنیف غررالحکم ص ۲۹۵ ، ح ۶۶۳۱ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
Aqatehrani-33.mp3
3.97M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙 استــاد آقــا تهــرانی 🗒 مرد بودن یا ماندن؟ ⏱ ۰۷ دقیقـه و ۰۰ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 آیت الله مجتهدی می فرمود: حبیب ابن مظاهر را در خواب دیدند به او گفتند با این مقامی که داری چه آرزویی داری؟ حبیب گفت آرزو دارم زنده شوم و به مجالسی که ذکر مصیبت حضرت اباعبدالله علیه‌ السلام را می‌ کنند بروم بنشینم و در مصیبت اهل بیت گریه کنم. من در زمان بچگی این را ازمنبری‌ های قدیمی شنیدم خود گریه کردن یک چیزی است ، مَنْ اَبْکی وَجَبَتْ لَه الْجَنَّة. کسی که گریه کند یا بگریاند مثل منبری‌ ها که روضه می‌ خوانند و مردم را می‌ گریاند یا تباکی کند ، یعنی گریه ات نمی‌ آید دستت را جلوی چشمت بگذار به این عمل تباکی میگویند ، بهشت بر او واجب میشود. اینقدر گریه بر امام حسین علیه‌ السلام ثواب دارد... آیت الله خوانساری رحمت الله علیه با آن همه علمی که دارد باز هم ترس خدا را دارد ، می‌ گوید من دست خالی هستم و فقط به یک عملم خیلی امید دارم وآن این است که هرجا که روضه بود می‌ رفتم و می‌ نشستم و بر مصیبت امام حسـین علیه‌ السلام گریه می‌ کردم انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50