📖 #هشت_عدد_رطب
سدیر صیرفى می گوید پیامبر صلى الله علیه و آله را در خواب دیدم، در مقابل حضرت طبقى پوشیده بود. به حضرت سلام عرض كردم و ایشان جواب دادند. سپس روپوش طبق را برداشتند ، در طبق رطب بود ، از آن رطب تناول كردند. از حضرت رطبی خواستم ، به من داد، و چون خوردم رطب دیگرى خواستم ، هشت رطب شد ، چون دوباره درخواست كردم ، فرمودند: تو را بس است. فرداى آن روز خدمت امام صادق علیه السلام رفتم، مقابل ایشان طبقى بود مانند طبقى كه مقابل رسولخدا صلى الله علیه و آله در خواب دیده بودم . به حضرت سلام كردم ، بعد از جواب ، روپوش طبق را برداشتند ، داخلش رطب بود. حضرت ازخرما تناول كرد. با تعجب عرض کردم فدایت شوم به من هم رطبى بدهید. حضرت محبت کردند، من تا هشت مرتبه از حضرت درخواست كردم و ایشان هم به من رطب دادند، دوباره خرما طلب كردم، فرمودند: اگر جدم زیادتر رطب داده بود من هم زیادتر می دادم. الأمالى للمفيد ص۳۳۵ آمالى للطوسى ص۱۱۴
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
Banifateme-9.mp3
7.33M
🎼 پادکست بسیـار زیبا
🎙سیدمجید بنیفاطمه
🗒 ولادت پیامـبر اکـرم
⏱ ۰۷ دقیقه و ۰۰ ثانیه
نشر دهنده معارف باشید
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #ما_مومن_هستیم؟
فردی برای امام صادق علیه السلام خبر آورد که فلانی در میهمانی علیه شما سخن میگوید. آقا امام صادق علیه السلام فرمودند: حتما اشتباه شنیدی! گفت نه مطمئن هستم آقا فرمود شاید تاریک و شلوغ بوده و اشتباه فهمیدی. گفت نه یقین دارم! امام فرمود شاید در عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده! گفت نه در آرامش و اختیار بود. امام صادق علیه السلام آن قدر بهانه آوردند، نوشته اند هفتاد مرتبه بهانه و تاویل آوردن تا آن فرد خبرچین خسته و پشیمان شد. اخلاق مومنانه یعنی نسبت به برادر دینی خودت حسن ظن داشته باشی امام صادق علیه السلام فرمودند: حسن ظن و خوش گمانی از قلب سالم ناشی می شود. آیا ما در جامعه این گونه رفتار می کنیم؟ آیا اخلاق ما مومنانه است؟ مصباح الشریعه صفحه ۵۱۵. رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: در سه چيز راستگويى زشت است: سخنچينى، خبر ناخوشايند دادن به مردى درباره زن و فرزندش و تكذيب كردن خبر كسى. تحف العقول ص۹ ، خصال صفحه ۸۷ ، حدیث ۲۰
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
ﻭقتی ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ می گـفتند
ﻫﺮ ﻭﻗــﺖ ﺗﻨﻬـﺎیی ﺗﻮﺍنستی
ﺑﻨﺪ #کفش هـاﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪی
ﻣﺮﺩ ﺷﺪﻩ ﺍی!
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻓـــﺮﺯﻧﺪﻡ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﺑﺨﺸﯿﺪﻥ
کفش هــاﯾﺖ ﺑﻪ #ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺎ
برهنـــه ﺍی ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪی
ﻣﺮﺩ ﺷﺪﻩ ﺍی
#مامَرد_شُدیم_یا_هَنوز...
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #رعایت_حق_همسایه
پیامبر خدا صل الله علیه و آله در مدینه سکونت داشتند و روز به روز بر عظمت و پیشرفت اسلام افزوده می شد. یکی از مسلمین ، از اهالی مدینه بود، همسایه بدی داشت که از آزار او در امان نبود نزد حضرت آمد و از همسایه اش شکایت کرد و گفت من همسایه ای دارم که نه تنها خیری از او به من نمی رسد ، بلکه از شرّ و آزار او، آسوده نیستم. پیامبر صل الله علیه و آله به امیرالمومنین علی علیه السلام و ابوذر و سلمان و یک نفر دیگر که راوی می گوید: به گمانم که مقداد بود فرمودند: به مسجد بروید و با صدای بلند فریاد بزنید: لاَ إِيمَانَ لِمَنْ لَمْ يَأْ مَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ. هرکه همسایه اش از آزار او آسوده نباشد ایمان ندارد. مولا به همراه آنها به مسجد رفتند و سه بار با صدای بلند، این دستور حضرت را به سمع مردم رساندند. امام صادق علیه السلام پس از نقل این داستان، با دست خود اشاره به اطراف کرد و فرمود: تا چهل خانه در چهار طرف، همسایه به حساب می آیند
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
1312.mp3
2.72M
🎼 پادکست بسیـار زیبا
🎙 نمایشنـامـه رادیویی
🗒 روزیِ حـلال و شَهید
⏱ ۰۴ دقیقه و ۲۳ ثانیه
نشر دهنده معارف باشید
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #هرچه_کنی_به_خود_کنی
درویشی بود که در کوچه و محله راه می رفت و میخواند هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی. زنی درویش را دید ، وقتی شعر درویش را شنید ، گفت من پدر این درویش را در می آورم، که هر روز مزاحم آسایش ما می شود. زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانه اش و به همسایه ها گفت من به این درویش ثابت می کنم که هر چه کنی به خود نمی کنی. کمی دورتر پسری که در کوچه بازی می کرد نزد درویش آمد و گفت من گرسنه ام کمی نان به من بده . درویش هم همان فتیر شیرین را به او داد و گفت زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته ، بگیر و بخور فرزندم. پسر فتیر را خورد و حالش بد شد و زیر لب می گفت این چه بود که سوختم؟ درویش فوری رفت و زن را خبر کرد. زن دوان دوان آمد و دید پسر خودش است. همانطور که توی سرش می زد و شیون می کرد ، گفت پسرم را با فتیر زهر آلودم مسموم کردم . آنچه را که امروز به اختیار می کاریم فردا به اجبار درو می کنیم. پس در حد اختیار ، در نحوه ی افکار و کردار و گفتارمون بیشتر تامل کنیم
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#معلم ما می گفت جاهای
خــالی را با کلمات مناسب
پر کنید! او فرامـوش کرده
بود بعضی از جاهای خالی
هــرگز پر نخواهد شد ...
پنج شنبه است، جای خالی
بسیاری پر نمی شـوند. جز
تکرار خاطره و #فاتحه ای
شـــادی روح همـه شهدا و
اموات صلواتی ختـم کنیم
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #حرمت_پدر_و_مادر
مراقب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند: خدایا من از این فرزندم نمی گذرم یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. پدر شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح الجنان ، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسئله می گفت. پدر شیخ عباس نمیدانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود. حاج شیخ عباس آمد در گوش پدر چیزی بگوید ، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلام رضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم. شیخ عباس قمی به پدر گفت: پدر جان! دعا کن بفهمم. نگفت این کتاب را من خودم نوشتم ، نرفت به مادر خود بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت ، خیره خیره به پدر خود نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: پدر جان دعا کن بفهمم. این حکایت نشان میدهد که اگر بزرگی به جایگاه والایی رسیده و مورد وثوق مردم است ، یکی از عواملش حرمت به پدر و مادر است
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
4_539463955555287047.mp3
3.25M
🎼 پادکست بسیـار زیبـا
🎙 استـاد عـلوی تهـرانی
🗒 ایمان در قلب و عمل
⏱ ۰۵ دقیقـه و ۲۹ ثانیه
نشر دهنده معارف باشید
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #نماز_بی_وضو
شخصی تعریف میکرد در وضوخانه مسجد شاهد بودم که امام جماعت از دستشویی بیرون آمد و مستقیم وارد محراب مسجد شد و بدون وضو شروع کرد به اقامه نماز! از آن مسجد بیرون رفتم و جای دیگری نماز خواندم! از آن به بعد به همه دوستان و آشنایان گفتم که در فلان مسجد نماز نخوانید. چون که امام جماعت آن آلزایمر گرفته و نماز بی وضو می خواند. این رویداد گذشت تا یک زمان به علت بیماری؛ آمپولی تزریق کردم و هنگام نماز با خود گفتم یکبار دیگر محل تزریق را در دستشویی ببینم تا از طهارت لباس و بدن اطمینان داشته باشم. وقتی از دستشویی بیرون آمدم و آماده نماز شدم ؛ با خودم گفتم شاید آن روز هم امام جماعت مسجد؛ مشابه من به قصد دیگری وارد دستشویی شده است. رفتم از خود او سوال کردم. حرفم را تایید کرد و علتش را گفت. اما چه فایده من آبروی او را پیش افراد زیادی برده بودم. رسول خدا صلی الله عليه و آله فرمودند: هر كس به مرد يا زن مؤمن بهتان زند يا درباره او چيزی بگويد كه از آن مبراست ، خداوند متعال در روز رستاخيز او را بر تلّی از آتش نگه دارد تا از حرف خود درباره آن فرد مومن برگردد. عيون الاخبار الرضا عليه السلام ، جلد ۲ ، صفحه ۳۳
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
بیا آقا ، جهان سامان بگیرد
کـه با #عطر حضورت جان
بگیرد
یا #صاحب_الزمان داستان
یوســـف را گـفتن و شنیدن
به بهانه ی شماست ...
شرمنده ایم، می دانیم گناه
های مـا همـان چـاه #غیبت
شماست ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50