eitaa logo
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
12.3هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
8.9هزار ویدیو
589 فایل
تقدیم به امام زمان علیه السلام [ کپی حلال ] دعامون کنید باعمل کردن به قرآن نورانی شویم اسرائیل رفتنی است فلسطین کلیدرمزآلودظهور است امام خامنه ای 👇 تبلیغات کانال نورالقران @Noorghran 👇ادمین رزرو تبلیغات مدیر @Eerfan313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَ نادى‌ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قالُوانَعَمْ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ «44اَعراف» و اهل بهشت، دوزخيان را صدا زنند كه ما آنچه را پروردگارمان وعده داده بود، حقّ و راست يافتيم (و به آن رسيديم)، آيا شما وعده‌هاى پروردگارتان را حقّ يافتيد؟ (ما در لذّت و نعمتيم، آيا شما هم در رنج و عذابيد؟) گويند: آرى. پس ميان آنان كند كه لعنت خدا بر ستمكاران باد 🌴 در ، و با يكديگر گفتگو مى‌كنند. بهشت و جهنّم به گونه‌اى است كه بهشتيان پس از استقرار، مى‌توانند از دوزخيان خبر بگيرند. 🌴در قيامت و كافران، الهى را و مى‌يابند. 🌴خداوند توسط ، از دوزخيان مى‌گيرد، تا و فشار بيشترى بر آنان وارد شود. «قالُوا نَعَمْ» صفحه156 ➖➖➖ 🔸استاد قرائتی 🆔@noor133Qoran
در اين‌كه در آیه 44اعراف چه كسى است ؟ 👈اقوالى بيان شده، از جمله: خداوند، اسرافيل، جبرئيل، مأموران جهنّم و مأموران بهشت؛ 🌹🍃 امّا در روايات شيعه‌ و برخى احاديث اهل‌سنّت (مانند روايات حاكم حَسكانى) مى‌خوانيم كه آن ، عليه السلام است، همان گونه كه سوره برائت را كه شامل اعلام برائت از مشركين در دنيا بود در مكّه خواند، قرائت قطعنامه‌هاى و نسبت به ، در آخرت نيز از عليه السلام خواهد بود. همچنان كه به نيز آن حضرت# سلام خواهد داد. صفحه 156 ➖➖➖ 🔸استاد قرائتی 🆔@noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇آیه 44 اعراف پيامبر صلى الله عليه و آله پس از جنگ بدر، خطاب به فرمود: «انّا وجدنا ما وعد ربّنا حقّاً فهل وجدتم ما وعد ربّكم حقّاً»، اصحاب سؤال كردند: چگونه با كه مرده‌اند مى‌كنيد؟ حضرت فرمودند: «به خدا سوگند! همه‌ى آنان كلام مرا بهتر از شما شنيدند. چنانكه عليه السلام نيز را با همين آيه مورد خطاب قرار دادند». صفحه156 ➖➖➖ 🔸استاد قرائتی 🆔@noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃مـن و تـو مثل یک مرداب ماندیـم خوشا آنان که مثل رود رفتند ...
به مناسبت داستان بسیاری زیبایی شبیه معجزه تقدیمتان می گردد با دقت بخوانید ۰ 🥀🕊وبرای شهدا وامام شهدا 14 نثارکنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
#ماجرای_حقیقی_معجزه_ی #دعای_شهدا 👇قسمت دوم داستان 🌹🍃بارها شده بود که در سختیها با سفر به مشهد و
👇قسمت سوم 🌴چهار روز صلوات فرستادم و بقدری حالم بد بود که وسط صلوات فرستادن خوابم می برد و ساعتها میخوابیدم . وقتی بیدار میشدم میدیدم تسبیح از دستم افتاده. 🌴روز چهارم ساعت دو بعد از ظهر وقتی روی تخت دراز کشیده بودم تسبیح رو برداشتم و نوبت شهید علی اصغر قلعه ای بود و نیت کردم و گفتم شهدا قربونتون برم این صلواتهای من چه به درد شما میخوره. من که چندتا بیشتر نمیتونم صلوات بفرستم و بعدش خوابم می بره. قربونتون برم که اینجوری دارم....... 🌹🍃خوابم برد و طولانی ترین خواب رو اون روز داشتم. در خواب یا شاید بیداری بوده واقعا نمیتونم بگم خواب بود. دیدم که با همسرم همراه با کاروان داریم از مرز مهران میریم . در مرز مهران جلوی اتوبوس مون رو چندتا بسیجی گرفتن که (سبز رنگ ) یا زهراس ، به سرشون بسته بودن، و اومدن بالا . به من اشاره کردن و اسمم رو گفتن و گفتن همراه همسرتون برای استراحت پیاده بشید. بقیه ی همسفرها گفتن ما هم خسته هستیم پیاده بشیم . گفتن نه فقط ایشون و 🌴‌به همراه همسرم از اتوبوس پیاده شدیم و همراه به سمت سنگر حرکت کردیم در مقابل درب ورودی با کمال احترام ایستادند و به من و همسرم تعارف کردند که وارد سنگرشویم. ❌✨درب ورودی سنگر کمی شیب دار بود وقتی وارد سنگر شدیم چیزی که خیلی برایم جالب بود بزرگی بیش از حد آن سنگر بود که دست راست آن به صورت بسیار بزرگی بود البته بدون فرش که تعداد زیادی رزمنده با سربند یا زهراس بر روی زمین نشسته بودند و به شدت مشغول کار بودند. پرونده های زیادی در دست داشتند و در حال رسیدگی به پرونده‌ها بودند چند نفر از آنان نیز بی سیم به دست داشتند و مرتباً با بی سیم صحبت می‌کردند حال و هوای خیلی مانند شب‌های عملیاتی بود که در تلویزیون دیده بودم. 🌴در سمت چپ سنگر یک دروازه ای وجود داشت که سراسر بود و شدت نور آن به گونه ای بود که قادر به دیدن آن طرف نور نبودم. نور بسیار عجیبی بود و این همگی در داخل این نور وارد می شدند و بعد از مدتی با تعداد زیادی خارج می شدند تمام آنان بسته بودند. به قدری کار و و زحمت آنان زیاد بود که پیش خودم فکر میکردم چقدر انرژی بالایی دارن در این هنگام از داخل دروازه سراسر آقایی بسیار رشید و خوشرو و پر انرژی به سمت ما آمدند و احوالپرسی گرمی کردند و نام مرا به زبان جاری کرده و خوش آمد گفتند و بعد من و همسرم را به سمت صندلی که از گونی‌های شنی ساخته شده بود راهنمایی کردند۰۰۰ ✍ ادامه دارد۰۰۰ 🆔✨@noor133Qoran