4_6010510043001130387.mp3
4.49M
تفسیر صوتی صفحه ۲۸۶
سوره اسراء (بنی اسرائیل)
💐آیات ۴۵تا ۴۹
قسمت دوم
استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترجمه تفسیری
آیات ۴۵تا ۴۹ سوره اسراء
صفحه۲۸۶
حتما ببینید
با حجم کم :۳/۴ مگابایت
بسیار زیباست
حتما ببینید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 کلام و راه نورانی «حضرت امام» رضوانالله تعالی علیه:
* دعا برای جمهوری اسلامی ایران
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭 اگر حزب الهی هستید، با این فیلم گریه خواهید کرد
🔹این اتفاق در حاشیه یکی از سخنرانی های حاج حسین یکتا رخ داد. کودکی سیزده ساله اصرار داشت که مرا به لبنان بفرستید. ترکیب اصرارهای نوجوان با صحنههایی از مستند روایت فتح یک خروجی شگفتانگیز را خلق کرده است. حتما تماشا کنید.
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🌟اگر این روزها دل شکسته اید و شوق پرواز دارید حتما ببینید ....
مادر شهید قوچانی شما را به آسمان ها می برد💫.
✨ ✨ #انرژی_مثبت
✨ ✨ ✨
🚩زینــب زمانه ات باش!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی بر بالین شهیدی دیگر..
لحظاتی از مراسم وداع شهید ريیسی با شهید فخری زاده
🔴 مشاور نتانیاهو :
با تمام سرعت به زیرساخت های هسته ای ایران حمله می کنیم
🔆 روزی که آیتالله جوادی آملی خاک بر سر ریخت!
🌹هنگام دفاع مقدس آیتالله جوادی آملی جبهه مشرف شده بودند تا ملاقاتی با بسیجیان داشته باشند؛ در میان رزمندگان، نوجوان باصفایی بود که ۱۴ سال داشت.
پایین ارتفاع چشمهای بود و باران گلوله از سوی عراقیها میبارید؛ لذا فرماندهان گفتند برای وضو هم به آنجا نروید. بالا بنشینید و همانجا تیمم کنید.
هنگامی که آیتالله جوادی تشریف آوردند، دیدند که آن نوجوان ۱۴ ساله داشت به سمت چشمه میرفت برای وضو. بسیجیان هر چه فریاد زدند نرو خطرناک است، آن نوجوان گوش نکرد.
آخر متوسل شدند به این عالم وارسته، حضرت آیتالله جوادی آملی که آقا! شما کاری بکنید. آقا نوجوان را صدا کردند که عزیزم کجا میروی؟ گفت میروم پایین وضو بگیرم. گفتند پسر عزیزم! پایین خطرناک است. فرماندهان گفتند میتوانی تیمم کنی. شما تکلیفی ندارید. همان نماز با تیمم کافی است.
نوجوان نگاهی بسیار زیبا به چشمان مبارک این عارف بزرگوار کرد و لبخند زیبایی زد و گفت بگذارید حاج آقا نماز آخرمان را با حال بخوانیم و رفت وضو گرفت و یک نماز باحالی خواند و برگشت.
دقایقی بعد قرار بود عدهای از بسیجیان بروند جلو و با عراقیها درگیر شوند. اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان ۱۴ ساله بود. یکی دو ساعت بعد آیتالله جوادی را صدا کردند و گفتند حاج آقا بیاید پایین ارتفاع. دیدند جنازهای آوردند. آیتالله جوادی آملی نشستند و دیدند همان نوجوان با همان لبخند زیبا پرکشیده و رفته.
آیتالله جوادی آملی کنار جنازهاش روی خاک نشستند، عمامه از سر برداشتند و خاک بر سر مبارکشان ریختند و گفتند: جوادی! فلسفه بخوان؛ جوادی! عرفان بخوان. امام به اینها چه یاد داد که به ما یاد نداد؟!
من به او می گویم نرو و او می گوید بگذار نماز آخرم را با حال بخوانم. تو از کجا می دانستی که این نماز، نماز آخر توست؟!
#بسیج
نثار ارواح طيبه شهدا صلوات