.
انقدر ابی عبدالله رو این امانتِ برادرش حساس بود، روزِ عاشورا بہ خواهر گفت دست این بچہ رو رها نڪنی این بزرگ شدۀ دامنِ منہ پ... این یہ سالش بوده باباش بہ شهادت رسیده ... انقدر وابستہ بہ ابی عبدالله بود، اصلاً یہ لحظہ از بغل عمو تڪون نمیخورد...
.
.
از صبح عاشورا ڪہ ابیعبدالله این بچہ رو داد دستِ زینب سلاماللهعلیها دیگہ قرار نداشت. هر وقت عمہ از خیمہ اومد بیرون، اینم دنبال عمہ اومد ... هی میدونُ نگاه میڪرد، عمه؛ عموم ڪجاست الان؟ هر وقت عمو میرفت و برمیگشت هی میومد خودشُ پیش عمو جا میڪرد... هی میومد میدید عمو یہ بدنُ آورد تو خیمہ ... عبدالله ابن حسن آخرین شهید قبل از امامحسینِ ...
.
.
شهیدے ڪہ تو بغل ابیعبدالله، دقایقی قبل از شهادت خود ابیعبدالله بہ شهادت رسیده. یعنی عبدالله همہ چی رو دیده. عبدالله بدن قاسمُ دیده، بدن علی اڪبرُ دیده
.
.
عبدالله قنداقہ غرق خونُ دیده ... عبدالله ڪمر خَم شده عمو رو دیده .. یہ نگاه ڪرد دید هیشڪی نمونده ...
.
.
همہ صحنہهارو از دور داره میبینہ، وداع عمو و عمہ رو دید، زیرگلو بوسیدنارو دید... پیراهن دادنارو دید ... داره از دور نگاه می ڪنہ، دستش تو دست عمہست چشمش دنبال عموِ ... یہ مرتبہ دید:
بلند مرتبہ شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نڪنم عرش بر زمین افتاد
.
.
یاحسین ... 😔
عمو ڪی افتاد؟ وقتی افتاد ڪہ تیر حرملہ بہ قلبش خورد، تیرو از ڪمر درآورد ... خون مثل ناودان از سینہ میریزه ... دیگہ نتونست خودشُ از رو اسب نگہ داره ... دیدن میگہ بسم الله و بالله و فی سبیل الله .. دید عمو با صورت افتاد ...😭
.
.
یہ مرتبہ دید دورِ عمو محاصره شد ... لااله الاالله ... نگاه ڪرد دید عمو افتاد، دورِ عمو محاصره ست؛ دیگہ عمو رو نمیبینہ، گرد و خاڪہ... یہ مرتبہ گردوخاڪ افتاد ...
.
.
امام زمان منو ببخش میدونی عبدالله چی دید؟ تا گردوخاڪ افتاد دید موهاے عمو تو دست قاتلِ دید ابن ڪعب شمشیرشُ بالا برده ... دستشُ از دست عمہ ڪشید. دوید وسط میدان، سپر نپوشید، زره نپوشید، ڪلاهخود نداشت، ڪفش نداشت، شمشیر نداشت، پابرهنہ میدوید... فقط یہ رجز داشت هی میگفت والله لاافارق عمی ...
.
.
رسید بالا سر عمو، دید الانِ ڪہ سر جدا بشہ، دستشُ سپر ڪرد... دست از بازو قطع شد... تا دستش از بازو قطع شد افتاد تو بغل عمو یہ نالہ زد، یہ حرفی زد جیگر امام حسینُ ڪباب ڪرد. یہ بچہ یازده سالہ تا افتاد تو بغل عمو گفت: واے مادرم ...😭
.
.
شب یتیم امام حسنِ هر چی گریہ ڪنی ڪمہ، برا این روضہاے ڪہ روضہ گودالِ ... این بچہ با دست قلم شده افتاد تو بغل عمو... آخ ادامہ روضہ بیچاره میڪنہ... ببرمت وسط میدان، حرفم تمام ... میدونی با این آقازاده چه ڪردن؟
.