❁﷽❁
💔 اَلسَّـلامْ اِے شـَہِ مَظلـومْ💔
سحر #روز_دهم روضہے عاشورا شد
#رمضان اسٺ ولے شور محرم داريم
#بحق_الحسین_علیهالسلام🌷
#یا_رب_الهے_العفـو 💚
▫️🔹▫️
@nooralzahra5
#ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ_ﻋَﻠَﻴْﻚِ_ﻳﺎ_ﺃَﻭَّﻝَ_ﺍﻟْﻤُﯚْﻣِﻨﺎﺕِ🌷
🍂شب تاسحر مشغول تسبیح و دعایـے
●اوَّل مُسَلمــــانِ زنِ دیـــنِ خُدایـے
🍂تنها طرفــــدارِ حَریــمِ مُصطَفایـے
●مــادَر بـزرگِ خانـــدانِ هـَلْ اَتایـ
🌙•
سحــــر روز دهم باز دلم حیــران استـــ
یاد آن پیراهَنُ ... آه زبــــــانم لال استــ
و دوباره بہ لبم زمزمہ است اين جملہ
"امشبىراشہ َديندرحرمشمهماناست"
#الســـلام_عليکـــيا_اباعبـــدالله💔
◾️ نه یک روز و نه یک ماه، بلکه یک سال باید برایت عزای عمومی اعلام کرد. پیامبر سال رفتنت را عام الحزن نامید تا دنیا بفهمد که چه گوهری، چه انسان نمونه ای را از دست داده است.
◽️ یک روز عزاداری برای کسی که در راه حمایت ولی خدا از هستی اش گذشت و مال و آبرویش را در راه حجت زمانش هزینه کرد، کم است. برای کسی که بزرگترین دغدغهاش این بود که در کوران حوادث، مرهمی برای قلب مولایش باشد.
◾️ آری! خدیجه کبری اسوه نیکویی برای زنان منتظر است.
🔘 وفات #حضرت_خدیجه را خدمت امام زمان و تمام مسلمین تسلیت عرض میکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤
.....🖤
#حضرت_خدیجه
شکر خدا که:(
🖤 مادر زهراست ....مادرم
با دیگران نبوده مرا ...
انس ...
....و الفتی
مادر زهرا خداحافظ...
وفات حضرت خدیجه سلامالله علیها تسلیت باد🏴🖤🏴
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چِقَدَر فیض،نهفته است در این ثانیه ها
رمضان،گریه،”شبِ جمعه”،نفَس، حالِ دعا
و صدایِ قدَمِ ”مادرِ زینب” که خودش
با غمِ مادرِ خود آمده تا ”کرب و بلا”
|مرثیه بخون مادر حسین|
🎤با نوای سید مهدی حسینی
📷کربلای معلی
📆امروز ۹ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲
#پست_اینستاگرام
4_5884246469879267554.mp3
3.71M
🔰تلاوت روزانه
🔰جزءدهم
🔰کانال 🌙نورالزهرا(س)
@nooralzahra5
✨✨✨✨✨✨✨✨
💜فضیلت دعای سحر
🌾✨🌾✨🌾✨🌾
🔹سید بن طاووس(ره) در کتاب اقبال الاعمال درباره این دعا
چنین می نویسد:
«ایوب بن یقطین به خدمت امام رضا(ع) نامه ای نوشت
و در آن از او خواست که بر این دعا صحه بگذارد.
حضرت در پاسخ او مرقوم فرمود:«بله، این دعا،
دعای حضرت امام باقر علیه-السلام در سحرهای ماه رمضان است.»
⭕️دعایی که بر سر آن دعوا می شود
حضرت امام رضا علیه السلام سپس روایتی از امام باقر می فرمایند
که مضمون آن تکان دهنده است و بلکه این روایت بتواند
ما را از غفلتی که نسبت به این دعا روا داشته ایم بیدار کند.
⭕️ سید بن طاووس به نقل از امام رضا علیه السلام این چنین ادامه می دهد:
«پدرم به نقل از امام باقر علیه السلام فرمود:
اگر مردم می دانستند که این درخواست ها
چه قدر نزد خدا عظمت و ارزش دارد و زود مستجاب می شود،
برای به دست آوردن آن، حتی با شمشیر، با هم می جنگیدند
و خداوند هر کس را بخواهد به رحمت خود اختصاص می دهد.
نیز امام باقر علیه السلام فرمودند:
اگر سوگند یاد می کردم، راست و درست بود که
اسم اعظم خداوند در این دعا .
حضرت در پاسخ او مرقوم فرمود:
«بله، این دعا، دعای حضرت امام باقر علیه-السلام
در سحرهای ماه رمضان است.»
⭕️دعایی که بر سر آن دعوا می شود
حضرت امام رضا علیه السلام سپس روایتی از امام باقر می فرمایند
که مضمون آن تکان دهنده است و بلکه این روایت بتواند
ما را از غفلتی که نسبت به این دعا روا داشته ایم بیدار کند.
⭕️ سید بن طاووس به نقل از امام رضا علیه السلام
این چنین ادامه می دهد:
«پدرم به نقل از امام باقر علیه السلام فرمود:
اگر مردم می دانستند که این درخواست ها چه قدر نزد خدا
عظمت و ارزش دارد و زود مستجاب می شود،
برای به دست آوردن آن، حتی با شمشیر، با هم می جنگیدند
و خداوند هر کس را بخواهد به رحمت خود اختصاص می دهد.
نیز امام باقر علیه السلام فرمودند:
اگر سوگند یاد می کردم، راست و درست بود که
اسم اعظم خداوند در این دعا وجود دارد.
پس هرگاه این دعا را خواندید، در دعا و درخواست بکوشید،
که این دعا از دانش نهان است و آن را جز از اهل آن کتمان کنید
و منافقان و تکذیب کنندگان و منکران اهل این دعا نیستند.»
جالب اینکه این دعا با این همه تاکید و معنا و عظمت،
یکی دو صفحه بیشتر نیست و خواندن آن بیشتر از 5 دقیقه
از وقت گرانبهای! ما را نمی گیرد.
علامه حسن زاده آملی مینویسد:
🔹وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی، تشرف حاصل کرده بودم
و عرض حاجت نمودم، فرمود:
«آقا، دعای سحر حضرت امام باقر علیه السلام را فراموش نکن
که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است .
@nooralzahra5
✨🌾✨🌾✨🌾✨🌾
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #چهل_و_چهارم
سلام بر رمضان
چند سال منتظر رمضان بودم ... اولین رمضانی که مکلف بشم ... و دیگه به اجازه کسی برای روزه گرفتن نیاز نداشته باشم ...
اولین رمضانی که همه حواسشون به بچه هاشون هست ... من خودم گوش به زنگ اذان و سحر بودم ... خدا رو شکر، بیدار شدن برای نماز شب جزئی از زندگیم شده بود ... فقط باید کمی زودتر از جا بلند می شدم ...
گاهی خاله برام سحری و افطار می آورد ... گاهی دایی محسن ... گاهی هم خانم همسایه ... و گاهی هر کدوم به هوای اون یکی دیگه ... و کلا از من یادشون می رفت ... و من خدا رو شکر می کردم ... بابت تمام رمضان هایی که تمرین نخوردن کرده بودم ...
هر چند شرایط شون رو درک می کردم ... که هر کدوم درگیری ها و مسائل زندگی خودشون رو دارن ... و دلم نمی خواست باری روی دوش شون باشم ... اما واقعا سخت بود... با درس خوندن ... و اون شرایط سخت رسیدگی به مادربزرگ ... بخوام برای خودم غذا درست کنم ...
روزها کوتاه بود ... و لطف خدا بهم نیرو و قدرت می داد و تا افطار بی وقفه و استراحت مشغول بودم ... هر وقت خبری از غذا نبود ... مواد صاف شده سوپ مادربزرگ رو که از سوپ جدا می کردیم ... نمک می زدم و با نون می خوردم ... اون روزها خسته تر از این بودم که برای خودم ... حس شکستن 2 تا تخم مرغ رو داشته باشم ...
مادربزرگ دیگه نمی تونست تنها حرکت کنه ... دایی محسن صندلی پلاستیکی خریده بود ... با کوچک ترین اشاره از جا می پریدم ... صندلی رو می گذاشتم توی دستشویی ... زیر بغلش رو می گرفتم ...
پشت در ... گوش به زنگ می ایستادم ... دیگه صداش هم به زحمت و بی رمق در می اومد ... زیر بغلش رو می گرفتم و برش می گردوندم ... و با سرعت برمی گشتم دستشویی ... همه جا و صندلی رو می شستم ... خشک می کردم و سریع می گذاشتم کنار ...
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايمانی🌸
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #چهل_و_پنجم
اولین 40 نفر
سحری خوردم و از آشپزخونه اومدم بیرون ... رفتم برای نماز شب وضو بگیرم ... بی بی به سختی سعی می کرد از جاش بلند شه ...
- جانم بی بی؟ ... چی کار داری کمکت کنم؟ ...
- هیچی مادر ... می خوام برم وضو بگیرم ... اما دیگه جون ندارم تکان بخورم ...
زیر بغلش رو گرفتم و دوباره نشوندمش ... آب آوردم و یه پارچه انداختم روی پاش تا لباس هاش موقع وضو گرفتن خیس نشه ...
- بی بی ... حالا راحت همین جا وضو بگیر ...
دست و صورتش رو که خشک کرد ... جانمازش رو انداختم روی میز ... و کمک کردم چادر و مقنعه اش رو سرش کنه ...
هنوز 45 دقیقه وقت برای نماز شب مونده بود ... اومدم برم که متوجه شدم دیگه بدون کمک نمی تونه حتی نماز بخونه... گریه ام گرفته بود ... دلم پیش مهر و سجاده ام بود و نماز شبم ... چند لحظه طول کشید ... مثل بچه ها دلم می لرزید و بغض کرده بود ...
رفتم سمت بی بی ... خیلی آروم نماز می خوند ... حداقل به چشم من جوون و پر انرژی ... که شیش تا پله رو توی یه جست می پریدم پایین ...
زیرچشمی به ساعت نگاه می کردم ... هر دقیقه اش یه عمر طول می کشید ...
- خدایا ... چی کار کنم؟ ... نیم ساعت دیگه بیشتر تا اذان نمونده ... خدایا کمکم کن ... حداقل بتونم وتر رو بخونم ...
آشوبی توی دلم برپا شده بود ... حس آدمی رو داشتم که دارن عزیزترین داراییش رو ازش می گیرن ... شیطان هم سراغم اومده بود ...
- ولش کن ... برو نمازت رو بخون ... حالا لازم نکرده با این حالش نمازمستحبی بخونه ... و ...
از یه طرف برزخ شده بودم ... و از وسوسه های شیطان زجر می کشیدم ... استغفار می کردم و به خدا پناه می بردم ... از یه طرف داشتم پر پر می زدم که زودتر نماز بی بی تموم بشه ... که یهو یاد دفتر شهدام افتادم ...
یکی از رزمنده ها واسم تعریف کرده بود ...
- ما گاهی نماز واجب مون رو هم وسط درگیری می خوندیم... نیت می کردیم و الله اکبر می گفتیم ... نماز بی رکوع و سجده ... وسط نماز خیز برمی داشتیم ... خشاب عوض می کردیم ... آرپیجی می زدیم ... پا می شدیم ... می چرخیدم ... داد می زدیم ... سرت رو بپا ... بیا این طرف ... خرج رو بده و ... و دوباره ادامه اش رو می خوندیم ...
انگار دنیا رو بهم داده بودن ... یه ربع بیشتر نمونده بود ... سرم رو آوردم بالا ... وقت زیادی نبود ...
- خدایا ... یه رکعت نماز وتر می خوانم ... قربت الی الله ... الله اکبر ...
حواسم به بی بی و کمک کردن بهش بود ... زبانم و دلم مشغول نماز ... هر دو قربت الی الله ...
اون شب ... اولین نفر توی 40 مومن نمازم ... برای اون رزمنده دعا کردم ...
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايمانی🌸
📌 پیامهای #دعای_افتتاح - قسمت پنجم
📝 فراز ۹
➖ حالا که او مالک است پس دیگران امانتدار هستند و باید طبق رضای مالک اصلی عمل کنند.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ مَالِک الْمُلْک»
📝 فراز ۱۰
➖ انسان هر چقدر که گرفتار گناه و لغزش شود، باز هم نباید ناامید شود و باید بداند که فرصت جبران همیشه باقی است؛ چراکه خداوند، بردبار است و در مجازات عجله نمیکند.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی حِلْمِهِ»
➖ بر اساس آیات قرآن کریم، حتی کوچکترین امور نیز از خداوند مخفی نیست و خداوند به همهچیز آگاه است. پس سزاوار است که حتی از کوچکترین گناهان نیز پرهیز کنیم.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ... بَعْدَ عِلْمِهِ»
🌙 ویژهٔ ماه مبارک #رمضان
🌺•🍃
یـــکــ دهــــہ رفتـــــ از
این مـــاه مبـــارکـــــ امـــا
قـــدر یک کــربـــ و بــــلا
هـــم نشــــده نوکــــری ام ...
#صلے_الله_علیک_یااباعبدلله❤️
💟 @nooralzahra5