eitaa logo
نــــــــــورنــما
2.2هزار دنبال‌کننده
208 عکس
168 ویدیو
10 فایل
💠 مجموعه #نـــــــــورنــما ‏«إِنَّ الحَقَّ لا یعرَفُ بِالرِّجَالِ؛ اِعرِفِ الحَقَّ، تَعرِف أهلَهُ». «حق با شخصیت‌‌ها شناخته نمی‌‌شود؛ حق را بشناس تا اهل آن‌ را بشناسی». حضرت امیر[علیه‌السلام] مدیر کانال: @aghs13
مشاهده در ایتا
دانلود
امتحان در عصر غیبت(۲) 🔻آنچه که گذشت امتحان به ثروت و فقر بود و اما نوع دیگری از امتحان است که به جسم انسان بازمی گردد. خدای متعال می فرماید: «أم حَسِبتُم أن تَدخُلوا الجَنَّةَ ولَمّا يَأتِكُم مَثَلُ الَّذينَ خَلَوا مِن قَبلِكُم مَسَّتهُمُ البَأساءُ والضَّرّاءُ وزُلزِلوا حَتّي يَقولَ الرَّسولُ والَّذينَ آمَنوا مَعَه مَتي نَصرُ اللّهِ اَلا اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَريب» در آیه ی شریفه "الباسا" امتحان مالی و "الضراء" امتحان جسمی است. 🔻امیرالمؤمنین در صفات متقین می فرماید: «و أجسادهم نحیفه» اجساد آنها نحیف است، یعنی اولویت آنها جسم و فراهم نمودن خواسته های جسمی نیست. از یاوران امیرالمؤمنین علیه السلام دو برادر بودند که زيد بن صوحان و دیگری صعصحه بن صوحان نام داشتند که حضرت هر دو آنها را به دو خصوصیت معرفی می کند و می فرماید: «خَفِيفَ الْمَئُونَةِ كَثِيرَ الْمَعُونَةِ» به خدا سوگند تو مردی کم خرج و بسیار کمک کننده بودی و این سخن را حضرت زمانی به زيد بن صوحان می گوید که در آخرین لحضات عمر خود بود و در جنگ با دشمن به شهادت رسید. ✍️از آنچه که گفته شد روشن می شود که امتحان به اشکال مختلفی برای مؤمنین و یاران امام معصوم ظهور پیدا می کند و بنابراین امتحان را نمی توان خاص و بلکه دلیل غیبت دانست. 🔻شیخ طوسی می گوید: اخباري كه دال بر امتحان شيعه در زمان غيبت و دشواري كار بر ايشان و آزمايش صبر آنان بر غيبت است، صرفاً خبر دادن از سختي‌هاي ايشان است، نه اين كه خداوند متعال امام عليه السلام را غايب نموده تا اين كه مردم را امتحان كند و چگونه خداوند چنين چيزي را اراده كند در حالي كه لازمه آن، ظلم و معصيتي است كه از جانب ستمكاران بر مؤمنان مي‌رود و خداي متعال اين را نمي خواهد بلكه سبب غيبت همان ترسي است كه گفته ايم(📚الغيبة ص ۳۳۵) 🔻آیت الله خرازی می نگارد: اینکه طبق بعضی روایات، غیبت موجب امتحان خلق و غربال شدن آنها است، این بیان فایده غیبت است، نه سبب غیبت(📚بدایة المعارف ج ۲ ص ۱۳۹) 🔻شیخ صدوق در باب " علة الغیبة" از کتاب کمال الدین جلد ۲ روایتی از بابت امتحان مردم نیاورده است و این روایات را در ابواب دیگر ذکر کرده است . 🔻استاد سید مهدی مجتهد سیستانی با برسی روایات در این رابطه می گوید: این سخن(امتحان دلیل غیبت نباشد) ضعیفی نیست؛ زیرا روایت امام صادق علیه السلام(إن للقائم غیبة قبل أن یقوم، قلت له: لم؟ قال: یخاف... غیر أن الله تبارک و تعالی یحب أن یمتحن الشیعة) صراحتا علت غیبت را قتل معرفی کرده و در ادامه سخن از امتحان آورده است، و روایت امام باقر علیه السلام(و ذلک بعد غیبة طویلة لیعلم الله من یطیعه بالغیب و یؤمن به) در کنار مجهول بودن راوی آن، ممکن است مرادش علت طولانی بودن غیبت باشد و نه علت اصل غیبت(📚کتاب مهدی ص ۱۹۹) 🔻و نیز استاد جواد جعفری در کتاب پاسخ به شبهات غیبت امام دوازدهم، تفاوت بین آثار و دلایل غیبت قائل شده است و امتحان را از آثار غیبت می شمارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نجا المقربون ✍️در ادامه ی «هلک أصحاب المحاضیر(المستعجلون)» آمده است: «نجا المقربون». 🔻تعبیر مشابهی از عبارت فوق برای قیامت وارد شده است که خدای متعال می فرماید: «إنهم یرونه بعیدا و نراه قریبا» و علامه ی طباطبائی قریب و بعید را در این آیه به معنای امکان و عدم امکان دانسته است، یعنی باورمندان به قیامت آن را ممکن می دانند ولی کافران دور و ناممکن قلمداد می کنند و چه بسا از نگاه مهدوی همین معنا اولویت داشته باشد، یعنی ظهور نزدیک است زیرا تحقق آن از نظر مؤمنان دور نیست و بلکه قطعی است. 🔻ابن ابی الحدید همین بیان فوق را نسبت به آیه ی مذکور دارد و در ذیل «فکأنکم قد تکامل من الله فیکم الصانع و أراکم ما کنتم تأملون» می گوید: سپس آنها را به نزدیکی فرج وعده داد و فرمود: کامل شدن نعمت های خدا در نزد شما و مشاهده آن‌چه آرزو داشتید امری است که زمان آن نزدیک شده و گویا شما آن را حاضر و تحقق یافته می نگرید. این تعبیر نظیر وعده های الهی به برپایی قیامت است، چرا که کتاب های آسمانی به صراحت خبر از نزدیکی آن می دهند هر چند بنظر ما دور باشد، چون دور در علم الهی نزدیک است و خدای سبحان فرموده: «إنهم یرونه بعیدا و نراه قریبا». 🔻و همین‌طور امام صادق علیه السلام می فرماید: «هلک المستعجلون و نجا المسلمون» و این عبارت رساتر در رساندن معنای فوق است، زیرا حضرت می فرماید: «أَ تَدْرُونَ مَا التَّسْلِيمُ؟ فَسَكَتْنَا فَقَالَ هُوَ وَ اللَّهِ الْإِخْبَاتُ قَوْلُ اللَّهِ‏ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى‏ رَبِّهِمْ‏» می دانید تسلیم چیست؟ ما ساکت گشتیم. فرمود: قسم به خدا، تسلیم همان اخبات است که خداوند در آیه مبارکه فرموده: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلی رَبِّهِمْ» ✍️واژه‌ى‌ «أَخْبَتُوا» از «خبت» گرفته شده كه هم به معناى تسلیم و خضوع آمده و هم به معناى آرامش و اطمينان بكار رفته است و اینجا می تواند بمعنای اطمینان به ظهور و تسلیم در زمان تحقق آن باشد، به این معنا که هیچ عارضه ای اعم از طولانی شدن غیبت قلب منتظر را به وحشت نیندازد و این همان سخن شرح منازل السائرین است تا بر اثر طولانی شدن غیبت مانند بعضی نگویند که دیگر چیزی از او باقی نمانده است. 🔻و بشارت دهید: «بشر المخبتین» که «نجا المخلصون». ✍️ كلمه "مخلصون" اگر به كسر باشد (مخلِصون) اشاره به اواسط راه تكامل است؛ يعني شما با توفيقات الهي، موفّق شديد اين مسير را طي كنيد و اما اگر به فتح باشد (مخلَصون) اشاره به مراحل نهايي آن است؛ يعني نه تنها توانستيد با امدادهاي الهي، اين راه را به خوبي طي كنيد و به مراحل عالي آن برسيد، بلكه توفيق بيشتري نصيب شما شد؛ به طوري كه خداوند دستتان را گرفت و شما را به مقام مخلَصون رساند و براي خودش خالص گردانيد(ادب فنای مقربان) و بنابراین "مخلِص" کسی است که خودش را خالص می کند و "مخلَص" کسی است که خداوند او را خالص کرده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غیبت و اتمام حجت 🔻پرسشگری ممکن است بگوید: چگونه با وجود غیبت امکان اتمام حجت وجود دارد؟ و این اعتراضی ایست که فردی به شیخ صدوق وارد می کند و غیبت را منافی با اتمام حجت می داند و ایشان در جواب وی می گوید: «فقلت له یجب أن تقول : إنه لا تلزمک حجة الله تعالی ذکره لأنک لا تراه و لا تلزمک حجة الرسول (علیه السلام) لأنک لم تره» (📚کمال الدین و تمام النعمه ج 1 ص 174) و من گفتم لازم است که بگوئی حجت خدای تعالی هم بر تو تمام نیست زیرا او را نمی بینی و حجت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم بر تو تمام نیست زیرا او را نیز نمی بینی. 🔻و همینطور علامه طباطبایی به کسی که غیبت را منافات با اتمام حجت می داند چنین پاسخ می دهد: اتمام حجت به معنای ارتباط مستقیم و رو در رو با حجت خدا نیست بلکه در بسیاری از زمان ها، مبلغین و نمایندگان انبیاء و حجت های الهی، معارف را به مردم می رسانده و حجت را بر آنان تمام می کرده اند و بطور کلی سیره ی پیامبران نیز چنین بوده است... بعلاوه اگر امروز امت اسلام دسترسی به امام معصوم ندارد، تقصیر خود اوست؛ زیرا امت اسلام بود که به سوء اختیارش و با اعمال زشتی که انجام داد و امروز هم ادامه دارد، خود را از امام معصوم بی بهره کرد، و این محرومیت مستند به خدا و رسول نیست، تا گفته شود با غیبت امام حجت تمام نمی شود. این گفتار مثل این می ماند که امتی پیامبر خود را به دست خود بکشد، آن‌گاه به درگاه خدا عذر بخواهد، که اگر به دستور تو و پیامبرت عمل نکردم برای این بود که پیامبرت در بین ما نبود و نمی توانستیم از او اطاعت کنیم(📚المیزان ج ۴ ص ۴۹۹)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرقه شناسی ‌| فرقه واقفیه(۱) ۱. در کتاب الإمامة و التبصرة من الحیرة و همچنین در کتاب غیبت شیخ طوسی عنوانی وجود دارد که در مورد عوامل پیدایش واقفیه چنین می گوید: بخاطر طمع برخی از وکلاء به اموال امام کاظم علیه السلام، شهادت ایشان را انکار کردند و در اثبات مدعای خود به روایاتی استناد کرده اند که شیخ طوسی در کتاب الغیبه می گوید: همگی خبر واحد و ضعیف هستند و امکان تأویل هم در آنها وجود دارد. ۲. طبق روایات از راه های شناخت امام بعد آن است که امام قبل را غسل، کفن و دفن نماید و فرقه ی واقفیه مدعی است که این امر برای امام رضا علیه السلام امکان نداشته است. این اشکال تنها برای امام رضا علیه السلام نبوده و برخی از ائمه ی دیگر نیز نمی توانستند خود را به شکل عادی به امام قبل برسانند و بخاطر همین از طی الأرض استفاده می کرده اند. از این رو علامه مجلسی می گوید:  امام را بغير امام كسى دفن و كفن و نماز نمى كند و اگر امامى در مشرق از دنيا برود و امام بعد از او در مغرب باشد البته در آن وقت به اعجاز امامت و طى الارض نزد او حاضر مى شود و علوم او را كسب مى كند و تجهيز او مى نمايد بنحوى كه اكثر مردم مطلع نمى شوند چنانكه حضرت امام رضا عليه السّلام در بغداد حاضر شد و حضرت امام محمد تقى عليه السّلام در خراسان حاضر شد و تفصيل را در جلاء العيون ايراد نموده ام [حق الیقین - مقصد سيم در بيان صفات و خصايص امام است] ۳. و دیگر ادله ی آنها چنین است که امام کاظم وصیت نداشته است، در حالی که شیخ طوسی در رد این توهم می گوید: ولی به جان خودم قسم این ادعا(که امام کاظم وصیت نداشت) باطل و بیهوده است و اما پس از زمانی که امام وصیت کرده وصی قرار داد و وصی هم جانشین او شد(فقط برای حفظ جانش) نام او را ذکر نکرد(غیبت شیخ طوسی ص 140). طبق روایتی که پدر شیخ صدوق در کتاب الإمامة و التبصرة و شیخ صدوق در عیون أخبار الرضا می آورد امام کاظم به چندین فرد وصیت کرد تا جان وصی حقیقی ایمن باشد: «بَا عُمَارَةَ إِنِّي خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِي فَأَوْصَيْتُ فِي اَلظَّاهِرِ إِلَى بَنِيَّ فَأَشْرَكْتُهُمْ مَعَ اِبْنِي عَلِيٍّ وَ أَفْرَدْتُهُ بِوَصِيَّتِي فِي اَلْبَاطِنِ» و در روایت دیگری صریحا وارد شده که امام کاظم علیه السلام تنها به یک نفر وصیت کرد: «أَدْخَلْتُ عَلَيْهِ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ ابْنَيْ أَبِي سَمَّالٍ‏ فَسَلَّمَا عَلَيْهِ وَ أَخْبَرَاهُ بِحَالِهِمَا وَ حَالِ أَهْلِ بَيْتِهِمَا فِي هَذَا الْأَمْرِ وَ سَأَلَاهُ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ فَخَبَّرَهُمَا أَنَّهُ قَدْ تُوُفِّيَ‏ قَالا فَأَوْصَى قَالَ نَعَمْ قَالا إِلَيْكَ قَالَ نَعَمْ قَالا وَصِيَّةً مُفْرَدَةً قَالَ نَعَمْ» از این دو روایت هرچند روایت نخست ضعیف است اما وصیت به چند نفر برای برخی دیگر از ائمه نیز بوده است و این موجب بطلان امامت امام حقیقی نیست و روایات دیگری بیان می دارد که هنگام وصیت مشترک باید سوال پرسید.
1.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وکلای مالی امام کاظم علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرقه شناسی | فرقه واقفیه(۲) ✍️همانطور که عرض شد یکی از تعرض هایی که به مقام امامت امام رضا علیه السلام از سوی فرقه ی واقفیه صورت گرفت عدم وجود وصیت برای ایشان بود. و این همان اعتراضی است که ابراهیم بن سهل نزد امام رضا علیه السلام مطرح می کند‌: 🔻لقيت عليّ بن موسى الرضا - عليهما السلام - و هو على حماره، فقلت [له] من أركبك (على) هذا؟ و تزعم أكثر شيعتك أنّ أباك لم يوصك و لم يقعدك هذا المقعد، و ادّعيت لنفسك ما لم يكن لك. فقال لي: و ما دلالة الامام عندك؟ قلت أن يكلّم بما وراء البيت و أن يحيى و يميت. فقال: أنا أفعل، أمّا الذي معك فخمسة دنانير، و أمّا أهلك فانّها ماتت منذ سنة و قد أحييتها السّاعة و أتركها معك سنة أخرى [ثمّ] أقبضها [إليّ] لتعلم أنّي إمام بلا خلاف، فوقع عليّ الرعدة، فقال: اخرج روعك فانّك آمن، ثمّ انطلقت إلى منزلي فاذا بأهلي جالسة، فقلت لها: ما الّذي جاء بك؟ فقالت: كنت نائمة إذ أتاني آت، ضخم شديد السّمرة، فوصفت لي صفة الرضا - عليه السلام -، فقال لي: يا هذه قومي و ارجعي إلى زوجك، فانّك ترزقين بعد الموت ولدا، فرزقت و اللّه (ولدا) . روایت شده که با اسناد از ابراهیم بن سهل که می گوید: روزی امام رضا علیه السلام را سوار بر الاغ دیدم و به ایشان عرض کردم: چرا شما امامت خود را اعلام کردی در حالی که اکثر مردم امامت شما را قبول ندارند و آن را انکار می کنند و می گویند: پدر بزرگوارت موسی بن جعفر به تو وصیت نکرده است و در نتیحه تو امام ما نیستی؟ امام رضا به من فرمود: نشانه های امامت نزد تو چیست؟ عرض کردم: نشانه های امامت این است که امام معصوم علیه السلام قادر است به اذن خدای تبارک و تعالی زنده کند و بمیراند. از آنچه پنهان باشد دیگران را با خبر سازد و پشت دیوار را همان‌گونه که جلوی خودش را ببیند، می تواند ببیند. امام رضا علیه السلام فرمودند: انجام خواهم داد. سپس فرمود: در کیسه تو ۵۰ هزار دینار است و همسر تو یک سال پیش از دنیا رفته است و اکنون به اذن خدای تبارک و تعالی آن را زنده کرده ام، همسر تو یک‌سال نزد تو باقی خواهد ماند و بعد از آن جانش را می گیرم تا یقین پیدا کنی که من امام معصوم هستم. راوی می گوید: در همان وقت بدنم به لرزه درآمد و سپس از نزد امام رضا علیه السلام مرخص شدم و به منزل خود رفتم، وقتی به آنجا رسیدم در را باز کردم و یکباره دیدم که همسرم زنده شده و در آنجا بود با تعجب به او گفتم: تو در اینجا چکار می کنی؟ مگر تو یک‌سال پیش از دنیا نرفتی؟ زن به من گفت: به راستی که من مرده بودم؛ اما مردی که اوصاف ایشان چنین و چنان بود نزدم آمد و به من فرمود: به اذن خدای تبارک و تعالی زنده شو و نزد شوهرت برگرد و به راستی نزد شوهرت یک‌سال زنده خواهی ماند و نتیجه زندگی شما در این یک‌سال یک فرزند خواهد بود. راوی می گوید: وقتی زنم اوصاف آن شخص را به من گفت، دانستم که آن بزرگوار حضرت امام رضا علیه السلام بود، پس به مدت یک‌سال همسرم با من زندگی کرد و نتیجه زندگی مشترک مجدد این بود همان‌گونه که امام رضا علیه السلام به همسرم فرموده بود صاحب یک فرزند شدم و وقتی سال به اتمام رسید همسرم از دنیا رفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرقه شناسی | فرقه واقفیه(۳) ✍️و نیز گروه دیگری منکر وصیت امام کاظم علیه السلام به امام رضا علیه السلام می شود که شرح آن چنین است: 🔻أبو جعفر محمّد بن جرير الطبريّ: قال: حدّثنا عليّ ابن قنطرة الموصليّ قال: حدّثنا سعد بن سلام قال: أتيت عليّ بن موسى الرضا - عليهما السلام - و قد جاش [الناس] فيه و قالوا: لا يصلح للامامة، فانّ أباه لم يوص إليه، فقعد منّا عشرة رجال فكلّموه، فسمعت الجماد الّذي من تحته يقول: هو إمامي و إمام كلّ شيء، و إنّه دخل المسجد الّذي في المدينة - يعني مدينة أبي جعفر - فرأيت الحيطان و الخشب تكلّمه و تسلّم عليه! . روایت شده با اسناد از سعد بن سلام که می گوید: جماعتی نزد امام رضا علیه السلام بودند که ولایت و امامت ایشان را قبول نداشتند و می گفتند: به راستی که پدرش موسی بن جعفر به ایشان وصیت نکرده است و در نتیجه او امام و پیشوای ما نیست، پس در جایی جمع شدند و از بین خود ده نفر را انتخاب کردند و نزد امام رضا علیه السلام فرستادند. وقتی آنها نزد امام رضا علیه السلام رسیدند من نزد ایشان بودم، آنها با ایشان سخن می گفتند و به ولایت و امامت آن بزرگوار اقرار نمی کردند. یکباره شنیدم سنگ های زیر پای آن امام بزرگوار به اذن خدای تبارک و تعالی زبان باز کردند و گفتند: به راستی که ایشان امام من و امام همه چیز است. راوی می گوید: روزی ایشان وارد مسجدی در بغداد شد و یکباره شنیدم که دیواره ها و آجر های خشتی و چوب ها و سنگ ریزه ها و ستون های مسجد و... به ایشان سلام کردند و با ایشان سخن گفتند. 💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠 🔹@noornama 🔹@noornama