رسیدیم به شب شهادت
روضه امشب فراموش نشه
سفره حضرت رقیه سلام الله علیها
رفقا حتما جهت برآورده شدن حاجت تشریف بیارید که امشب به مدد خانم هیچکسی دست خالی بیرون نره
#رقیهجانم
دردایی که دارم..
واسه دورانِ پیریه..!
من سه سالمه هنوز..
دندون هام شیریه💔
#رقیهجانم
من نه بازار میام نه عروسک میخوام
عمه مهمون رسید
من همون روسریو میخوام که بابام خرید
#رقیهجانم
هدایت شده از هیات نور الزهرا سلام الله علیها 🇮🇷
Untitled 18(1).mp3
11.91M
از چی بگم برات؟!
باحالمناسبگوشبدید..
#رقیهجانم
هدایت شده از علیرضا زادبر
حمایت رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای از ورزش زنان در سه دهه
پیش از انقلاب زیرساخت و امکانات برای ورود دختران به ورزش حرفه ای و قهرمانی وجود نداشت. ضمن اینکه حکومت به ورزش زنان نمی پرداخت در خانواده ها و جامعه سنتی ایران یک مانع عرفی برای ورود دختران به ورزش وجود داشت. شاید بتوان گفت طبیعی بود و جامعه برنمی تافت.
پس از انقلاب، از ابتدا دهه هفتاد دو اتفاق شکل گرفت: آغاز ساخت زیرساختها و فراهم نمودن امکانات برای حضور زنان در ورزش حرفه ای و قهرمانی. بسیاری از فدراسیونها و تیم های ورزشی دختران در سنین مختلف شکل گرفت. اما مانع دوم کماکان پابرجا بود. هم از جهت قانونی و هم از لحاظ عرف سنتی فضا برای ورود زنان به ورزش قهرمانی فراهم نبود. عده ای تا تکفیر و رد حضور زنان در ورزش پیش رفتند. باید فضای فرهنگی تغییر پیدا میکرد، مقدمه آماده سازی فضا برای ورود زنان در ورزش حرفه ای نیازمند حمایت فرهنگی بود. دیگر مساله فقط ساختن سالن ورزشی یا امکانات نبود.دولت های می خواستند اما فضا پیش نمیرفت. این سد را آیت الله خامنه ای شکست.
شاید دختران امروزی که در عرصه های بین المللی مسابقه می دهند، مدال و قهرمانی می آورند اطلاع نداشته باشند که در اواخر دهه هفتاد چه فضا و فشاری وجود داشت و چگونه هر سال آیت الله خامنه ای با برگزاری دیدار ورزشکاران خانم، تمجید از زنان ورزشکار و مدل آوری آنان، ارسال پیام برای قهرمانی زنان، جامعه و حکومت را به سمت حمایت از حضور زنان سوق داد.
تصویری که از آیت الله خامنه ای برای نسل امروز ساخته اند این نکات را دربرندارد. این دختران جوان هم دختران ایرانند.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/Politicalhistory
مرا دشمن به قصد کُشت میزد
به جسم کوچک من مُشت میزد
هرآن گه پایم از ره خسته میشد
مرا با نیزهای از پُشت میزد !
#رقیهجانم 😭
هیات نور الزهرا سلام الله علیها 🇮🇷
مرا دشمن به قصد کُشت میزد به جسم کوچک من مُشت میزد هرآن گه پایم از ره خسته میشد مرا با نیزهای ا
سید ابراهیم دمشقی تعریف میکرد
زمانی که سه روز پیکر مطهر بیبی رقیه"س رو روی دست گرفتم ، اون دم آخری که قبرش آماده شد ، اومدم پیکر مطهر رو بزارم توی قبر تو دلم به خانوم گفتم : عمهجان این روضههایی که ما از شما شنیدیم راسته؟ این همه بلا سر شما آوردند؟
سید میگفت یه بادی زیر کفن خورد ، کفن کمی کنار رفت و من دیدم فقط ناخنهای خانوم سفیده ..💔
هدایت شده از Aminikhaah
﷽
🔰 عنایت حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) به شیخ عباس
میرزاعلی آقا یکی از فرزندان شیخ عباس قمی، میگوید:
✍🏻 در ناحیه حنجرهام دچار یک گرفتگی شدم به طوری که صدایم گرفته بود. به دکتر مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه گفت: بعضی از تارهای صوتی شما فلج شده و دیگر خوب نمیشود. فعلاً چند وقتی
منبر نروید، سخنرانی نکنید و حتی با خانوادهتان هم صحبت نکنید
.اگر چیزی هم خواستید، بنویسید. اگر اینها را انجام بدهی، ممکن است خوب بشوی. ✍🏻 بعد از مدتی، شروع کردم به عمل کردن نسخه دکتر. با هیچکس نمیتوانستم صحبت کنم، ماه رمضان نزدیک بود. مردم زنگ میزدند و مرا به مجالس دعوت میکردند. خیلی دلم گرفت. ▫️نماز ظهر و عصر را خواندم و بعد از نماز خیلی گریه کردم. متوسل به امام حسین (علیهالسلام) شدم و گفتم: "یا امام حسین، ماه رمضان نزدیک است و مردم ما را دعوت کردند. من هر سال منبر میرفتم و روضه میخواندم برای شما، امسال این توفیق از من گرفته میشود. از طرفی با زن و بچه هم نمیتوانم صحبت کنم. شما به فریاد ما برس." ▫️بعد از نماز ظهر و عصر، طبق معمول هر روز خوابیدم. در عالم رویا دیدم که یک اتاق بزرگی است؛ نصف اتاق روشن و نصف اتاق تاریک است. به آن نیمه روشن اتاق نگاه کردم و دیدم حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) نشستهاند، تا چشمم به حضرت افتاد، دوباره همان خواستههایم را عرض کردم. ▫️حضرت فرمودند: "به این سیدی که دم در نشسته است، بگو چند جمله روضه دخترم رقیه را برایت بخواند و چند قطره اشک بریز، انشاءالله خوب میشوی." نگاه کردم و دیدم که آن سید، آقای مصطفی طباطبایی قمی شوهر خواهر ماست. به ایشان گفتم: روضه بخوان. دیدم انگار خیلی در همان عالم رویا دوست نداشت روضه بخواند. امام حسین (علیهالسلام) اینبار با او فرمودند: "پاشو، روضه دخترم را بخوان." ✍🏻 او شروع کرد به روضه خواندن و من هم در همان عالم رویا شروع کردم به گریه کردن. حال خوشی داشتم که بچههایم من را از خواب بیدار کردند، خیلی ناراحت شدم که چرا مرا از این حال خوش درآوردید. ▫️از خواب که بیدار شدم، رفتم مطب دکتر و از او خواستم که دوباره معاینه کند. دکتر حنجرهام را معاینه کرد و گفت: عجیب است حاج آقا، هیچ اثری از بیماری برای شما نمانده است. ماجرا چیست؟ ماجرای خوابم را برایشان تعریف کردم. دکتر خیلی گریه کرد و گفت: روضه دختر سه ساله حسین (علیهالسلام) تو را شفا داد. 📌 برگرفته از جلسات «حکایات» ✅@Aminikhaah
#گزارش_تصویری
#صفر۱۴۰۳
۵ شب مراسم عزاداری شهادت حضرت رقیه بنت الحسین عليهالسلام
#رقیهجانم
#هیات_نور_الزهرا