#غدیر
#پویش
🌸یه دل دارم حیدریه🌸
🌸عاشق مولا علیه🌸
🍃💐فاطمه و محمدعلی محمدی 💐🍃 عید غدیر رو جشن گرفتن و این شعر قشنگ رو برامون فرستادن😍
ماشالله به این بچه های نازنین🌷
👏🌟👏🌟👏🌟👏🌟👏🌟👏🌟👏
@noorolhodarazavi
#نورالهدی
#کانون_محله_ای_شمس_الشموس
#کانون_بانوان_و_خانواده_رضوی
#کودکان_رضوی
#شعر
سلامِ من به بچه های شیعه
که دنبالِ حقیقتن همیشه🌈
می خوام بِگم یه قِصّه من بَراتون
عوضْ بِشه یِکم حال و هواتون🌈
یه قِصّه از یه روزِ خیلی مهم
نَگی یه وقت نگفتی این و بِهم🌈
یه شهری بود به اسمِ شهرِ نَجْران
مسیحی بودن همه ، نَه مسلمان🌈
یه روز پیامبرِ خدا مُحَمَّد
یه نامه داد بَراشون از محبت🌈
دعوت بِشَن به دینِ خوبِ اسلام
به دینِ مهر و دینِ عشق و اِکرام🌈
ولی قبول نکردن و با اصرار
اسلام و دینِ ما رو کردن انکار🌈
خدا بِگفت به حضرتِ محمد
مُباهِلِه بِکُن با اون جماعت🌈
یعنی که مردمانِ شهرِ نجران
بیان و با پیامبر و عزیزان🌈
دُعا کُنن خدا عذاب کُنه اون
کسی رو که نبوده حق باهاشون🌈
روزِ مُباهِلِه رسید و نجران
دیدن پیامبر اومده چه خندان🌈
دستِ امام حسن رو تویِ دستاش
امام حسین رو هم آورده همراش🌈
حضرتِ زهرا و علی رو هم با
خودش آورده بود به همراه🌈
مسیحی ها وقتی دیدن که احمد
رسیدْ با خانواده اش به مقصد🌈
ترسیدن و گفتن با هم که حتما
حق با پیامبرِ خداست و قطعا🌈
باید به هر چه او بِگُفت کُنیم گوش
این روز رو هرگز نکنیم فراموش🌈
@noorolhodarazavi
#نورالهدی
#کانون_محله_ای_شمس_الشموس
#کانون_بانوان_و_خانواده_رضوی
#کودکان_رضوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
بچه ها آماده باشید میخوایم با هم کاردستی درست کنیم😍
بچه ها کاردستی هاتونو برامون بفرستید
@khademan8
@noorolhodarazavi
#نورالهدی
#کانون_محله_ای_شمس_الشموس
#کانون_بانوان_و_خانواده_رضوی
#کودکان_رضوی
#تلنگر
🤔 چطوری به دروغگویی مبتلا نشیم؟
🔻اگه آدم یک حرف را شنید، قبل از اینکه از درست بودن اون مطمئن بشه، نباید برای بقیه تعریفش کنه وگرنه آدم دروغگویی میشه.
📚 برگرفته از نامه ۶۹ نهج البلاغه
#نورالهدی
#کانون_محله_ای_شمس_الشموس
#کانون_بانوان_و_خانواده_رضوی
#کودکان_رضوی
#داستان
#مهدویت
🍃برگ2⃣ داستان ازدواج مادر امام زمان (عج)
😍 ملیکه در خواب دید که حضرت عیسی(ع) و شمعون با گروهی از یارانش در کاخ گرد آمدهاند و در کنار تخته واژگون شده صندلی نورانی و زیبای قرار دارد.
لحظاتی بیشتر نگذشت که پیامبر اسلام(ص) همراه با جانشین و نوادگانش وارد کاخ شدند... آنگاه رسول خدا(ص) خطاب به حضرت عیسی(ع) فرمود، آمدهام تا ملیکه را برای فرزندم امام حسن عسکری(ع) خواستگاری کنم....
سپس حضرت محمد(ص) روی آن صندلی نشستند و خطبه عقد را خواندند.
ملیکه این خواب شگفت انگیز را برای کسی تعریف نکرد.
او از شدت ذوق و علاقه از خوردن و آشامیدن بازماند و روز به روز لاغرتر شد.
همه پزشکهایی که برای معالجه ملیکه فراخوانده شدند اظهار عجز کردند...
قیصر درصدد برآمد تا هرچه ملیکه میخواهد انجام دهد از این رو به وی گفت دخترم
آیا هیچ خواسته و آرزوی داری که آن را برایت برآورده سازم؟
ملیکه گفت:
پدر جان اگر اسیران مسلمان را آزاد کنید امیدوارم که عیسی(ع) و مریم(س) به من لطف کنند.
قیصر این درخواست دخترش را برآورده ساخت و ملیکه اندک اندک اظهار بهبودی نسبی کرد.
۱۴ شب پس از خواب عجیب
دوباره ملیکه حضرت فاطمه(س) و حضرت مریم(س) را در خواب دید که مریم(س)
به همراه فرشتگان به عیادت وی آمدن حضرت مریم(س) در حالی که با اشاره به حضرت زهرا(س) را به
ملیکه نشان میداد خطاب به اون گفت
دخترم این بانو مادر شوهر تو هستند...
ادامه دارد....
📗منبع: قصههای زندگانی چهارده معصوم«امام زمان(عج)»،ص۱۰
@noorolhodarazavi
#نورالهدی
#کانون_محله_ای_شمس_الشموس
#کانون_بانوان_و_خانواده_رضوی
#کودکان_رضوی