رادیو مرجود.km_20230907_1080p_30f_20230908_033739 (1).mp3
زمان:
حجم:
7.1M
"دموعی یجمع فی عینی احضنی"
بیا برگرد من میترسم از دنیام بی تو.
در آغوشم بگیر ؛
که این شب طولانی است
و استخوانهایم خستهاند...
- لاادری.
- دلدادھ مٺحول -
با صدای شاعر*
دو پنجاه اسب طوفان گُرده را از گریه پی کردم
که سیسال و دو قرن رفته را اینگونه قِی کردم.
همه همخون و ناهمخوان؛ تو ناهمخونی و همخوان
منِ بعد از تو یعنی: إنَّ الانسان لَفی خسران.
تأمل کن! جهان دارد به پایان میرسد در من
مرا بر شانهات آوار کن ای آخرین انسان!
دو پنجاه ابر طوفان گُرده را در دامنت حل کن
سه هفتاد آفتاب شعلهتاب ای اینچنین در جان.
زبانِ حافظم؛ آتش به جان و در نمیگیرم
دهان نیچه ام؛ رَم میکنم از گوش نااهلان.
من از "بعد از تو" برمیگردم اما رو به ویرانی
من بعد از تو را آن سوی لمس پیکرت بنشان.
تو از جبر جهان؛ اما من از صبر، از تو سرگردان
دو پنجاه ابر طوفان گُرده را از گریه برگردان!
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
متى ينتهي الانتظار؟
؛
[ رنج ِ ] منتظر بودن سختتر از مرگ است چرا که میگویند "الانتظار اشد من المـوت".