💢سفره حاکم اسلام
✅"احنف بن قیس" نقل می کند:
روزی به دربار #معاویه رفتم و دیدم آنقدر طعام مختلف آوردند که نام برخی را نمی دانستم.
پرسیدم:
این چه #طعامی است؟
معاویه جواب داد:
مرغابی است، که #شکم آنرا با مغز گوسفند آمیخته و با #روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته اند.
بی اختیار گریه ام گرفت.
معاویه با شگفتی پرسید:
علّت گریه ات چیست؟
گفتم:
به یاد علی بن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم.
آنگاه سفره های مُهر و مُوم شده آوردند.
از علی پرسیدم:
در این سفره چیست؟
پاسخ داد:
نان جو
گفتم:
شما اهل سخاوت میباشید، پس چرا غذای خود را #پنهان میکنید؟
علی فرمود:
این کار از روی #خساست نیست، بلکه میترسم حسن و حسین، نان ها را با روغن زیتون یا #روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند.
گفتم:
مگر این کار #حرام است؟
علی فرمود:
نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد که #فقر مردم،باعث کفر آنها نگردد تا هر وقت فقر به آنها فشار آورد بگویند:
بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست.
معاویه گفت:
ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمی توان انکار کرد.
📚اصل الشّیعه و اصُولُها ، ص 65
🌹🌹🌸🌹🌹
🌀رسول خدا صلی الله علیه و آله :
🔷أقلُّ ما يكونُ في آخِرِ الزّمانِ أخٌ يُوثَقُ
بهِ أو دِرْهَمٌ من حَلالٍ؛
🔶كمياب ترين چيز در #آخر_الزمان برادرى قابل #اعتماد،يا #درهمی_حلال است.
📙تحف العقول
🔴شیعیان ما با چهار چشم می بینند‼️
💠امام صادق عليه السلام:
🔶 اِنَّما شيعَتُـــــنا اَصحابُ الاَرْبَعَةِ الاَعْيُـــــنِ:
#عَينانِ فِى الـــــرَّاْسِ وَ عَيْنانِ فِى القَلْبِ؛
اَلا وَ الْخَلائِقُ كُلُّهُمْ كَذالِكَ اِلاّ اَنَّ اللّه َعَزَّ وَجَلَّ
فَتَحَ اَبْصارَكُمْ وَ اَعْمى اَبْصارَهُمْ؛
🔷شيعيان ما، با #چهار_چشم مى بينند:
دو چشم در سر و دو چشـــــم در #دل ؛
بدانيد كه همه مــردم، چهار چشم دارند؛
امّا خداوند چشـم هاى دل شما را #بينا
و چشـــم هاى دل آنها (مخالفانتان) را
نابينا ساختــــه است.
📙كافى، ج 8، ص 215، ح 260
#در_ثواب_نشر_سهیم_باشید
🌺🌸🍀🌹🍀🌸🌺
ای دلارامی ...
ڪه جان ما تـ❤️ـویی❗️ ...
بی تـ❤️ـو ...
ما را یک نفس ...
آرام نیست❗ ...
💔سلام آرام دل های خسته...
#سلام
#شعر_مهدوی
🌺🌺🌸🌺🌺
⁉️آيا عمر من طولانى خواهد بود؟
🍃نام من «ابوبَصير» است، من هيچ گاه دنيا را نديدم، چون من كورِمادرزاد به دنيا آمدم. اهل كوفه هستم و از شاگردان امام صادق (ع) مى باشم. امروز مى خواهم براى شما خاطره اى را نقل كنم.
🍃يك روز كه نزد امام صادق (ع) رفته بودم از آن حضرت سؤل كردم:
آقاى من! آيا عمر من آن قدر خواهد بود كه روزگار ظهور را درك كنم؟ آيا من روزگار حكومت شما را خواهم ديد؟
🍃فرمودند:اى ابوبصير! آيا تو امام خود را مى شناسى؟ آيا به امام خويش معرفت دارى؟
عرض کردم:بله! من بر اين باور هستم كه تو امام من هستى و فقط اطاعت تو بر من واجب است.
🍃اى ابوبصير! اگر تو امام خود را بشناسى ديگر براى تو فرقى نمى كند كه روزگار ظهور را درك كنى يا نه. تو مانند كسى هستى كه در خيمه قائم است و آماده است تا آن حضرت را يارى كند.
🍃فدايت بشوم. به من بگو كه ظهور كى فرا خواهد رسيد؟
اى ابوبصير! آيا تو هم از آن كسانى هستى كه مى خواهند به دنيا برسند؟ آيا تو هم از كسانى هستى كه مى خواهند تا ظهور فرا برسد و آنها به پول و ثروت برسند؟ اى ابوبصير! كسى كه اعتقاد و يقين به ما داشته باشد و در انتظار ظهور باشد، بايد بداند كه او به خاطر همان انتظار به كمال واقعى خود مى رسد.
🍃آن روز بود كه فهميدم كه اگر من منتظر واقعى باشم، بايد براى من ظهور شده باشد، پس مشكل در اين است كه من هنوز منتظر واقعى نيستم...
🍃خوشا به حال كسانى كه منتظر واقعى هستند، آنان ديگر به گمشده خود رسيده اند. آنان ديگر در اضطراب نيستند، چون به آرامشى بس بزرگ دست يافته اند!...
#انتظار_فعال
#مهدیاران
🍀🍀🌺🍀🍀
🔷🔹پارسائي علي
🔷🔹پرهيز از ستمكاري
🌹🌹امیرالمومنین علی علیه السلام:
💢سوگند بخدا! اگر بر روي خارهاي سعدان به سر ببرم، و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت، در حالي ملاقات كنم كه به بعضي از بندگان ستم، و چيزي از اموال را غصب كرده باشم، چگونه بر كسي ستم كنم براي نفس خويش، كه به سوي كهنگي و پوسيده شدن پيش مي رود، و در خاك، زمان طولاني اقامت مي كند.
📚نهج البلاغه، قسمتی از خطبه ۲۲۴
🍃🌸🌸🍃
🌹🌹امیرالمومنین على علیه السلام:
💠💠 اِنَّ لاَِهْلِ التَّقْوى عَلاماتٍ يُعْرَفونَ بِها: صِدْقُ الْحَديثِ وَ اَداءُ الاَْمانَةِ وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ وَ قِلَّةُ الْفَخْرِ وَ الْبُخْلِ وَ صِلَةُ الاَْرْحامِ وَ رَحْمَةُ الضُّعَفاءِ وَ قِلَّةُ الْمُواتاةِ لِلنِّساءِ وَ بَذْلُ الْمَعْروفِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ سِعَةُ الْحِلْمِ وَ اتِّباعُ الْعِلْمِ فيما يُقَرِّبُ اِلَى اللّه ِ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ ، طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ. وَ طُوبى شَجَرَةٌ فِى الْجَنَّةِ، اَصْلُها فى دارِ رَسُولِ اللّه صلي الله عليه و آله... ؛
♦️♦️ #تقواپيشگان، نشانه هايى دارند كه با آنها شناخته مى شوند:
✅ راستگويى
✅ امانتدارى،
✅ وفاى به عهد،
✅ كم فخرفروشى،
✅ كم بخل ورزيدن،
✅ صله رحِم،
✅ رحم به ضعيفان،
✅ كم موافقت كردن با زنان،
✅ به همه نيكى كردن،
✅ خوش اخلاقى،
✅ بردبارى بسيار
✅ و پيروى از علم نزديك كننده به خداوند.
♦️و آنان طوبى، و سرانجام نيك دارند. طوبى درختى است در بهشت كه ريشه آن در خانه پيامبر خدا صلي الله عليه و آلهاست ... .
📚 خصال، ص 483، ح 56.
🍃🌺🍃🌸🍃🌹🍃
🔷🔹 #رانت_خواری_ممنوع
🌹🌹امیرالمومنین علی علیه السلام:
💢بخدا سوگند، برادرم عقيل را ديدم كه به شدت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك من از گندمهاي بيت المال را به او به خشم (ببخشم)، كودكانش را ديدم كه از گرسنگي داراي موهاي ژوليده، و رنگشان تيره شده بود گويا با نيل رنگ شده بودند. پي در پي مرا ديدار و درخواست خود را تكرار مي كرد، چون گفته هاي او را گوش فرادادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار مي كنم، به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست برمي دارم، روزي آهني را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد ونزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم، اي عقيل: گريه كنندگان بر تو بگريند، از حرارت آهني مي نالي كه انساني به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخي مي خواني كه خداي جبارش با خشم خود آن را گداخته است، تو از حرارت ناچيز مي نالي و من از حرارت آتش الهي ننالم؟
🔷🔹 #رانت_خواری_ممنوع
💢و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسي به ديدار ما آمد و ظرفي سرپوشيده پر از حلوا داشت، معجوني در آن ظرف بود كه از آن تنفر داشتم، گويا آن را با آب دهان مار سمي، يا قي كرده آن مخلوط كردند، به او گفتم: هديه است؟ يا زكات يا صدقه؟ كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر (ص) حرام است. گفت: نه، زكات است نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدي كه مرا بفريبي؟ يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدي؟ يا هذيان مي گويي؟ بخدا سوگند! اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرماني كنم كه پوست جواي را از مورچه اي ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد، و همانا اين دنياي آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پست تر است علي را با نعمتهاي فناپذير، و لذتهاي ناپايدار چه كار؟!! بخدا پناه مي بريم از خفتن عقل و زشتي لغزشها و از او ياري مي جوييم.
📚نهج البلاغه، قسمتی از خطبه ۲۲۴
🍀🌿🌹🌿🍀