🔴 ﺷﺎﯾﻌﻪ
"ﺯﻣﺎﻧﻰ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺗﺎﺗﺮﮎ ﺭﻫﺒﺮ ﺗﺮﮐﻬﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﻰ ﺍﺯ ﺷﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﻨﮓ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ .. ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﺯﯾﺒﺎﯾﻰ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﺮ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﺷﺐ ﭘﯿﺶ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ....
ﺍﻣﺎ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ...
ﻫﻤﻪ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻥ ...
ﮔﻔﺘﻦ ﭼﺮﺍ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﻰ ﺭﺍ ﺭﺩ ﮐﺮﺩﻯ؟ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﭺ ﻓﮑﺮﻯ ﻣﻰ ﮐﻨﯿﻦ؟؟؟ ﺍﮔﻪ ﺭﻭﺯﻯ ﺁﺗﺎﺗﺮﮎ ﺍﻭﻣﺪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻰ ﺭﻭ ﺑﻔﺮﺳﻢ ﭘﯿﺸﺶ...!!! ﻫﻤﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﻯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﻣﻨﻨﺪ...!!
🔵ﭘﺎﺳﺦ
1⃣. ﺩﺭ ﻣﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﯾﺮ ﺷﺎﯾﻌﺎﺕ ﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﻗﯿﺪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
2⃣. ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﻫﺎﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻊ ﻣﻌﺘﺒﺮﯼ ﯾﺎﻓﺖ ﻧﺸﺪ .
3⃣. ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﭼﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺑﮑﺸﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﻮﺍﻣﯿﺲ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﮐﺸﻒ ﺣﺠﺎﺏ ﺗﻌﺪﯼ ﮐﻨﻨﺪ؟! ﺁﻧﻬﻢ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻭ ﭘﺎﯾﺒﻨﺪ ﺍﺭﺯﺷﻬﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﺍﺧﻼﻗﯽ .
4⃣. ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺟﻨﺎﯾﺎﺕ ﮐﺸﻒ ﺣﺠﺎﺏ :
... ﺍﺯ ﻓﺤﺎﺷﯽ ﻭ ﮐﺘﮏ ﺯﺩﻥ ﻭ ﻟﮕﺪ ﺯﺩﻥ ﻫﯿﭻ ﻣﻀﺎﯾﻘﻪ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ ... ﺗﺎ ﺑﺤﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﻥ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﯾﺎ ﻣﺮﯾﻀﻪ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻟﻄﻤﺎﺕ ﻭ ﺻﺪﻣﺎﺕ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﭘﺎﺳﺒﺎﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺟﺎﻥ ﺳﭙﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺣﺮﺱ ﻓﻠﺞ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﺎﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﯾﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻪ ﻏﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﭼﻪ ﭘﻮﻟﻬﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺍﺳﻤﯽ ﻭ ﺭﺳﻤﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﻫﺎ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﯾﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﯾﮏ ﭘﺎﺳﺒﺎﻥ ﻣﯽﺍﻓﺘﺎﺩ ﻣﺜﻞ ﺍﺳﺮﺍﯼ ﺷﺎﻡ ﺑﺎ ﻣﺎﻫﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﭼﮑﻤﻪﻫﺎ ﻟﮕﺪ ﺑﺮ ﺩﻝ ﻭ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ...
www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911019000661
5⃣. ﺩﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﺍﺧﻼﻕ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺲ ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﮐﺸﻒ ﺣﺠﺎﺏ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺁﻏﺎﺯ ﻭ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ !
ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ 17 ﺩﯼ 1314 ﺩﺭ ﺟﺸﻦ ﻓﺎﺭﻍ ﺍﻟﺘﺤﺼﯿﻠﯽ ﺩﺍﻧﺸﺴﺮﺍﯼ ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ.
www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=932641
6⃣. ﺩﻟﯿﻞ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻄﻬﯿﺮ ﭼﻬﺮﻩ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﻏﯿﺮ ﻋﻘﻼﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﻬﺎﯾﯽ ﭼﻮﻥ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﻣﯽ ﺗﺮﺍﻭﺩ !
ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎ ﺷﺪﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ، ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﻌﺎﻭﺿﻪ ﻧﻮﺍﻣﯿﺲ ﻭﻃﻦ ، ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺁﻏﺎﺯ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻧﺎﻣﻮﺳﯽ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﻣﯿﺲ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﻓﺮﺽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﻤﯽ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪ ، ﻭﻟﻮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﻪ ﻣﺜﻞ ﻧﺒﺎﺷﺪ !
7⃣. ﺻﺮﻓﻨﻈﺮ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﮐﺸﻒ ﺣﺠﺎﺏ ، ﺁﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺳﯿﺎﺳﺘﻬﺎﯼ ﺣﻘﯿﺮ ﻭ ﺧﺎﺋﻨﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﮐﺸﻮﺭﺵ ﻭ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺁﻥ ﺗﻌﺪﯼ ﻭ ﺗﻌﺮﺽ ﺑﻪ ﻧﻮﺍﻣﯿﺲ ﺁﻥ ﺷﺪ ، ﻏﯿﺮﺕ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ؟
قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات
http://eitaa.com/joinchat/1936457733C6c13b4cde7
🔴🙎زنان در حکومت هخامنشیان
📛در حرم شاهان هخامنشی زنان بسیاری زندگی می کرده اند، داریوش پس از به دست گرفتن قدرت ، طبق سنت ، زنان دربار کمبوجیه را نیز در اختیار گرفت . این گامی بود برای پیوند زناشویی با آتوسا و ارتیسونه دختران کوروش ، پیداست که چند_همسری جایگاه مهمی در زندگی سلطنتی ایرانیان داشته است، داریوش علاوه بر همسران خود، زنان غیر رسمی ای هم داشت که در حرمسرای او اقامت داشتند. ایرانیان می پنداشتند شاه با داشتن همسران، زنان و فرزندان بیشتر، بر ثروت و دارایی و اقتدار خود تسلط بیشتری دارد و از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود.
✳️اما زندگی انبوه مردم عادی به صورت تک_همسری می گذشت . از اسناد بر می آید که در دیگر بخش های امپراتوری هخامنشیان، مثل بابل و مصر تک همسری شیوه ی معمول و همگانی زندگانی خانوادگی بوده است، اما در زندگی_شاهانه اینطور نبود ، زنان به عنوان اسیر جنگی وارد قصر می شدند. هرودوت چنین می گوید که بعد از تصرف چندین شهر یونیه ، افسران پارسی ، زیباترین_دختران را برگزیدند و آنان را نزد شاه فرستادند.
📛به گفته پلوتارک بعد از سقوط میله زنان و کودکان به حالت برده در آمدند و زنان اهل کوس به زور ( زن حرمسرای ) فراندتس پارسی شد ، تعداد بی شماری از زنان را طبق نوشته های تاریخ_بابل به قصر پادشاه فرستادند ، این زنان می توانستند در خدمت همسران شاه و دیگر شاهزاده خانم های قصر باشند .
📛به گفته دیودور هر یک از آنها از جمله مادر_داریوش تعداد زیادی از ایشان را در اختیار داشتند ، همچنین هرودوت نیز از قول آتوسا ، همسر داریوش این چنین نوشته که آتوسا ، برای تحریک داریوش به جنگ علیه یونان ، به او گفته که مشتاق است خدمتکارانی از سدمون ، ارژیان ، آتن و کورنت در حضور داشته باشد. همخوابه های شاه هم تعداد زیادی خدمه داشته اند که در این میان از می توان از استه نام برد که هفت_خواهر_جوان را که از دربار شاه انتخاب شده بودند ، به عنوان هدیه دریافت کرده بود.
⁉️360 همخوابه شاه کبیر :
📛پلوتارک ، دیودور ، کنت کورث و دی سئارک ، همگی از حضور 360 زن در حرم اردشیر دوم و داریوش سوم روایت کرده اند.
⁉️زندگی عشقی شاه کبیر :
📛هر شب زنان بر در اتاق خواب شاه به انتظار می ماندند تا او هر که را که مایل باشد از میام آنان برگزیند ، در مورد خشایارشا در کتاب استر با صراحت در می یابیم که وقتی استر به دربار اسوتروی رسید ، خواجه ای به نام اژه ، برای او عطرهای گوناگون و طعام های فراوان مهیا ساخت، هنگامی که شب توسط شاه احضار شد ، به اتاق او رفت و صبح باز آمد و زان پس در خانه دوم بانوان که شش گس ، خواجه شاه و سرپرست زنان شاه مدیریت آن را بر عهده داشت ، اقامت گزید.
✅در آخر باید به این نکته توجه داشت که این نوع رفتارهای سو استفاده گرانه ، در نزد شاهان_هخامنشی وجود داشت و مردم عادی سرگرم زندگی معمولی و تک همسری خود بودند.
📚منابع :
کتاب از زبان داریوش ، ص 276 -277 ، هاید ماری کخ ، مترجم پرویز رجبی
پیر برایان ، از کوروش تا اسکندر، ص 236 تا 239
هینتس، والتر، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، نشر ماهی، 1387، صفحه 139 و 140؛
ادی، سموئیل کندی، آئین شهریاری در شرق، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ص 136.
http://eitaa.com/joinchat/1936457733C6c13b4cde7
مردگان زرتشتی که فرزنددار میشدند!
طبق قواعد دینی زرتشتی، اگر مردى بمیرد و پسرى نداشته باشد، باید زنِ او را به نزدیکترین خویشاوندان متوفّى بدهند، تا با یکدیگر همبستر شوند و پسری متولد شود (و این پسر را به شخص متوفی نسبت میدهند) و اگر میّت زن ندارد، از مال شخصى او باید زنى را به یکى از مردان خویشاوند میّت بدهند. در این حالت نیز پسرى که از این ازدواج حاصل شود، فرزند آن مرد میّت محسوب میشود.[1] این نوع ازدواج، ازدواج ابدال یا نیابی (سْتوریهْ) خوانده میشد. توضیح آنکه در شریعت زرتشتی اگر مردی بدون فرزندِ پسر، فوت میکرد، بر بیوه او و یا یکی از خویشان نسبی نزدیکش (دختران، خواهران) فرض (واجب) بود که به عنوان بَدَلِ (پهلوی: گوهَریگِ) متوفی، به عقد ازدواج مردی دیگر دربیایند و پسری به نام او تولید نمایند، تا وارث اموال و ادامه دهندهی نسل وی باشد. اهمیت این ازدواج به حدی است که بخش بزرگی از منابع حقوقی زرتشتی به تشریح جزئیات در این باره اختصاص یافته است.
اما در فقه اسلام، این قانون چند ایراد دارد: اولاً زنی را نمیتوان در ازدواج با شخصی خاص، مجبور کرد. ثانیاً پدر بچه، کسی است که از نطفهی او منعقد شده است. ثالثاً فرزندی که بعد از مُرده به دنیا میآید و از نطفهی مرد دیگر است هیچ ارتباطی با مُرده ندارد. کوشش برای تداوم نسلِ کسی نه بر خود شخص واجب است و نه بر دیگران (چه شخص زنده باشد یا مرده).
پینوشت:
[1]. آرتور کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران: نشر دنیای کتاب، 1384، ص 443-444.
http://eitaa.com/joinchat/1936457733C6c13b4cde7
🔶زادروز و تولد «زرتشت»
جمشید کاووسجی کاتراک – پژوهشگر زرتشتی و از پارسیان هند – می نویسد: «برخی از پژوهندگان درباره ی زمان زرتشت دچار سرگردانی شده اند و چون دستشان به جایی بند نشده، به ناچار دنبال پندار و خیال رفته اند و از روی پندار و خیال، پیدایش او را پس از موسی گمان کرده اند... راه درست رفتن و به نتیجه رسیدن این است که گفته ها و نوشته های دانشمندان پیش از مسیح یونان را که نزدیک به دو هزار و پنج سد (2500) سال از ما جلوتر بوده اند و از زرتشت و زمان او بهتر آگاهی داشته اند، بررسی کنیم و از روی آنها به چگونگی این راز کهن پی ببریم. گفته های این گروه از دانشمندان دیرین که زمان زرتشت را نزدیک به شش هزار و پنج سد (6500) سال پیش از مسیح می رساند، در بیشتر کتاب های وابسته به آئین ایران باستان نوشته شده.» (زمان زرتشت، ص18-19)
🔷به نوشته موبد دکتر مانک جی نوشیروان جی دهالا: «تاریخ پیدایش این پیامبر بزرگ ایرانی به درستی بر ما معلوم نیست ولی من بنا بر عقیده ی اغلب دانشمندان آن را تقریباً هزار سال پیش از میلاد مسیح می دانم.» (خداشناسی زرتشتی، ص15)
🔷موبد اردشیر آذرگشسب گوید: «در آغاز این گفتار باید اعتراف نمایم که ما هنوز به تاریخ درست ظهور زرتشت دسترسی نداریم و نمی توانیم به طور قطع بگوییم این پیامبر باستانی در چه قرنی ادعای پیغمبری نموده است؛ زیرا اقوال نویسندگانی که از دوره ی باستان تا به حال در این باره قلم فرسایی نموده اند و سنوات داده شده از سوی آنها برای ظهور اشوزرتشت به قدری مختلف است و با هم چندان فاصله دارند که سازش میان آنها به هیچ روی امکان پذیر نیست.» (مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، ص16)
🔷موبد دکتر جهانگیر اوشیدری – رئیس پیشین انجمن موبدان تهران – در مقدمه کتاب دانشنامه مَزدَیسنا تحت عنوان «زمان زرتشت» فقط به نقل اقوال در مورد زمان تولد زرتشت می پردازد و هیچ تاریخی را ترجیح نمی دهد: «در سده های چهارم و سوم پیش از میلاد مسیح نیز اختلاف نظر فاحشی درباره زمان زرتشت موجود بوده، و این نشانگر آن است که دوران حیات زرتشت از آن روزگاران نیز آنقدر دور بوده که حتی فلاسفه و پژوهندگان یونانی هم... با روایات گوناگون روبرو بوده اند. برخی تاریخ سنتی را ملاک قرار می دهند که البته امروزه با پیش رفت علم لغت شناسی طرفداری ندارد. افلاطون که از ستایندگان زرتشت بوده روزگار او را 6000 سال قبل از میلاد می دانست. خسانتوس بین 6000 تا 6500 سال پیش از لشکر کشی خشایارشا به یونان؛ و چون لشکر کشی وی به سال 480 پیش از میلاد بوده بنا بر این زمان زرتشت به حدود 6480 سال پیش از مسیح می رسد.» (دانشنامه ی مزدیسنا، ص33)
🔷دکتر اوشیدری سپس بدون ترجیح هیچ تاریخی، آنچه را ذبیح بهروز تعیین کرده نقل می کند که در سال 1331 شمسی 3720 سال از ولادت زرتشت می گذشته است.
همچنین موبد اوشیدری نوشته است: «زمان و قدمت اوستا بسته به تعیین زمان زرتشت [است] که هنوز آن طوری که باید با دلایل تاریخی، روشن نشده است.» (دانشنامه ی مزدیسنا، ص35)
🔷موبد دکتر کورش نیکنام، عصر زرتشت را حدود 8600 سال پیش می داند. در سایت شخصی خود چنین نوشته است: «اکنون می توانیم بی گمان زمان پیدایش اشوزرتشت را در حدود 8600 سال پیش بدانیم.»
🔷دکتر جلیل دوستخواه – باستان پژوه و اوستا پژوه – در آغاز پیشگفتار اوستا چنین نوشته است: «روایت سنتی زرتشتیان، زمان زندگی زرتشت را در حدود سیصد سال پیش از اسکندر، یعنی از حدود نیمه ی دوم سده ی هفتم تا اوایل سده ی ششم پیش از میلاد (سال های 660 تا 583 پیش از میلاد) می داند.» (اوستا، دوستخواه، ص یازده، پیشگفتار)
🔷دکتر فرهنگ مهر تاریخ سنتی زرتشتیان را 650 سال پیش از میلاد مسیح ذکر کرده است: «از آن جا که تاریخ سنتی 650 سال پیش از میلاد مسیح، با دلایل اثباتی قابل قبول نیست، بهتر است یکبار و برای همیشه، کنار گذارده شود.» (دیدی نو از دینی کهن، ص 124)
🔷دکتر کتایون مزداپور از اساس منکر وجود تاریخ سنتی است: «در سنت شفاهی و زنده ی زرتشتی رقم و گاه شماری خاصی درباره ی زمان زرتشت وجود نداشته.» (زرتشتیان، ص 15)
🔴زرتشتیان ششم فروردین را روز ولادت زرتشت می دانند. ندانستم مدرک این ادعا کجاست. اگر سخن ابوریحان بیرونی است، او این روز را روز مناجات زرتشت با خدا ثبت کرده نه روز تولد او: «زرتشتیان گویند که در این روز (ششم فروردین) زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند.» (آثار الباقیه، ص 329)
@nzartosht
http://eitaa.com/joinchat/1936457733C6c13b4cde7
شاپور و به آتش کشیدن شهرها
شاپور یکم ساسانی در کتیبه مشهور خود بر دیوار کعبه زرتشت در نقشرستم آورده است: «در حران نبردی بزرگ بین ما و والرین قیصر روم در گرفت. ما آنان را بزدیم و قیصر را اسیر کردیم و او را به پارس بردیم. ما شهرهای سوریه و کیلیکیه و کاپادوکیه را در آتش سوزاندیم و ویران نمودیم و غارت کردیم. پس آنگاه به میمنت این پیروزی آتشکدهها نشاندیم و موبدان را مورد لطف و عنایت خود قرار دادیم».
در سنگنگاره غلبه شاپور یکم ساسانی بر کیلیکیه که در تنگ چوگان بیشاپور واقع است، سپاهیان سوارهنظام شاپور در پشت سر او ایستادهاند. مردی در زیر سُم اسب او لگدمال شده و مرد دیگری در حال تضرع و استغاثه است. دیگران در حال حمل و تسلیم غنائم جنگی به شاپور هستند. شاپور در کتیبه خود در نقشرستم از به آتش کشیدن خانه همین مردم یاد کرده است.
عریان، سعید، راهنمای کتیبههای ایرانی میانه، تهران، ۱۳۸۲، صفحه ۷۰ تا ۷۳
http://eitaa.com/joinchat/1936457733C6c13b4cde7
💢تناقضات روشنفکران وطنی
گفت: من از تازی (عرب) بدم میآید !! ما از نسل کوروشیم ، منشور کوروش را خوانده ای؟
گفتم : کوروش آدم خوبی بوده؟
گفت: بله
گفتم: کوروش بین افراد جامعه تبعیض نژادی قائل میشد؟
کمی مکث کرد و چاره ای نداشت که بگوید: نه
گفتم : پس تو چرا اینطور شدی؟
✅این هم کلام خدای کوروش
"همانا ای مردم ما شما را از یک زن و مرد آفریدیم و شما را تیره های بزرگ و کوچک قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید [نه اینکه به یکدیگر فخر بفروشید و فخر و کرامت نزد خدا تنها به تقوی است] و گرامی ترین شما با تقواترین شماست که خداوند دانا و با خبر است.”
حجرات/13
مباهله قرن21
http://eitaa.com/joinchat/1936457733C6c13b4cde7
زنان و چگونگی بخشندگیهای کوروش
یکی از منابعی که برای وصف سجایای کوروش و بخصوص بخشندگیهای او بدان استناد میشود، کورشنامه گزنفون است.
اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخشهای دلپسند آن اکتفا میشود و جزئیات این «بخشندگی» دقیقاً مشخص نمیشود.
🔹به موجب این متن، کوروش پس از آنکه دختر_زیبایی را که مادها همراه با خیمه و خوابگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت؛ به سراغ تقسیم_زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد و سرزمینهای غربی ایران رفت.
👈 او یکی از زنان تحت تملک خود را که نوازندهای خوش الحان بود، به یکی از همدستان خود بخشید تا اقامتگاه جنگیاش دلکشتر و روحپرورتر از خانهاش شود.
👈یکی دیگر از زنان تحت تملک کوروش، همسر مردی به نام آبراداتاس بود. آبراداتاس به عنوان سفیر به باختر/ باکتریا گسیل شد و زنش برای کورش تصرف گردید.(یعنی طرف رفته سفیرشده زنش رو کوروش برای خودش برداشته)
🔸محافظی که کورش مأمور مراقبت از این زن و دیگر زنان اسیر کرده بود، به او میگوید:
هیچ غصه مخور که ما تو را به خدمت کسی میبریم که حکمفرمای همه ماست و نامش کوروش است
🔸 زن با شنیدن این جمله شروع به شیون و ناله و زاری میکند و بر سر خویش میکوبد
زنان اسیر دیگر نیز با او در مویه و شیون همراهی میکنند و ناله و تضرع سر میدهند.
🔸تأثیر این ناله و استغاثهها فقط همین بود که محافظ زنان برای کورش خبر ببرد که:
«در حین تضرع و بر سر کوفتن زن آبراداتاس، گردن و بازوی بلورینش بیرون افتاد و چون قطعهای جواهر بدرخشید. به تو اطمینان میدهم که در سراسر آسیا اندامی به این رعنایی و ملاحت نخواهی یافت
📚منبع: گزنفون، کوروشنامه، ترجمه رضا مشایخی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، 1386، صفحه 123 تا 128.
http://eitaa.com/joinchat/1936457733C6c13b4cde7