eitaa logo
در مسیر ظهور
126 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
5هزار ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عارفی 40 شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند تمام روزها روزه بود. در حال اعتکاف. از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام. زاری و تضرع به درگاه او شب 36 ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت 6 بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو خدا را ز یارت خواهی کرد عارف از ساعت 5 در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت... می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، قصد فروش آنرا داشت... به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: 4 ریال و 20 شاهی پیرزن می گفت: نمیشه 6ریال بخرید؟ مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود. مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به 6 ریال می فروشم، خرید دارید؟ مسگر پرسید چرا به 6 ریال؟؟؟ پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن 6 ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، امّا اگر اصرار داری من آنرا به 25 ریال می خرم!!! پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا" دیگ را گرفت و 25 ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از 4 ریال و 20 شاهی ندادند آنگاه تو به 25 ریال می خری؟!!! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!! من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم... از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که ندایی با صدای بلند گفت: با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!! دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد! گر دست فتاده ای بگیری... مردی @Rahrovan_110
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔆[اینکه در روایت آمده] :عبادت در [زمان] غیبت، افضل از عبادت در [زمان]حضور است؛ 🌟 بعید نیست که علت آن این باشد که انسان در زمان حضور، امام علیه‌السلام را می‌بیند و ایمان می‌آورد، ولی در زمان غیبت، ندیده ایمان می‌آورد و عمل می‌کند، که این ناشی از قوت ایمان اوست! 📚کتاب حضرت حجت(عج)، ص١٣٧ مجموعه فرمایشات آیت‌اللّٰه بهجت پیرامون حضرت حجت ، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 معنای انتظار... 👈 هنگام ظهور، وجه الله را می‌بینیم
26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 صحبت‌های استاد درباره پشت‌پرده مسمویت‌های اخیر دانش‌آموزان دختر 🗓 ۱۲ اسفند ۱۴۰۱
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پهلوی می‌خواست اعدامش کند ولی ماند تا الگو شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 برشی از سخنرانی قابل تأمل "سردار جباری" مشاور فرمانده کل سپاه و فرمانده سابق سپاه ولی‌امر 💯 این سخنان را همه بخصوص جوانان عزیز که از حقایق آگاه نیستند و فکر می‌کنند اگر نوهٔ احمقِ شاه بیاد همه چی درست میشه، حتما چند بار ببینند...
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جشن پوریم؛ هولوکاست ایرانی‌ها ‌ 🔺 هر سال در روز هفتم مارس، صهیونیست‌ها عیدی به نام پوریم را جشن می‌گیرند و آن را به ایرانی‌ها تبریک می‌گویند! 🔸جشنی که اگر ریشه‌های آن را جست‌وجو کنیم متوجه دشمنی دیرینه تفکر صهیونیستی با ایرانی‌ها می‌شویم. 💢 پ.ن: ربع‌پهلوی همین جشن رو به اسرائیل تبریک گفت!
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬  کلیپ استاد رائفی‌پور 📝 «جشن ایرانی‌کُشی» 🔸 از جشن پوریم چه می‌دانید!؟
دکتر علی شریعتی: خودم دیدم بازار برده‌فروشی در آفریقا نیست بلکه در کمبریج است. در دانشگاه هاروارد است. در دانشگاه سوربون است. آن هم نه عمله و کنیز بلکه بزرگترین نبوغهای بشری. سرمایه‌دارها می‌آیند جلوی کلاس شاگرد اولها، شاگرد دومها و شاگرد سومها را می‌گیرند و حراج می‌کنند این می‌گوید من ده هزارتومان می‌دهم آن می‌گوید ما ۱۵هزار تومان می‌دهیم یک اتومبیل هم می‌دهیم یکی دیگر می‌گوید راننده هم می‌دهیم یکی دیگر می‌گوید یک سکرتر هم می‌دهیم و بالاخره آن کسی که پول بیشتری می‌دهد به مزایده این آقای نابغه را بر می‌دارد به کارخانه‌اش می‌برد و می‌گوید همین جا بایست و هر چه به تو گفتم بساز او می‌گوید چشم پس فرق برده‌ی جدید و برده‌ی قدیم این است که برده‌ی قدیم اربابش را انتخاب نمی‌کرد ولی برده جدید خودش اربابش را انتخاب می‌کند ...اگر علم به فروش سرمایه‌داری نرود فقط به درد سخنرانی می‌خورد این قرن قرن ازدواج علم و پول است این دو همیشه در تاریخ ضد هم بودند حالا ازدواج کرده‌اند و فرزند نامشروع آنها ماشین است مسلما وقتی علم با پول ازدواج کرد معلوم می‌شود کدام آقاست کدام عیال. کتاب نیازهای انسان امروز صفحه ۹