eitaa logo
شبکه سربازان مهدی (عج)
127 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
291 فایل
📱 شبکه اطلاع رسانی فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج المهدی (عج) مسجد چهارده معصوم علیهم السلام 🏷 کد شامد: 1-0-64-868659-1-1 📩 ارتباط جهت ارسال مطالب، انتقادات و پیشنهادات: @ghavieshavim @A1350m @Khoshi313 @AMIRHOSSINRAISI63
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 ایثارگری خصوصیت ویژه مردم ایران است 🔻 رهبر انقلاب، امروز: امروز همه‌ی دنیا با یک ابتلای همگانی مواجه است. امروز همه‌ی کره‌ی زمین تقریباً مبتلا به این حادثه‌اند؛ بعضی کمتر، بعضی شدیدتر. ‌‌ 🔹️ شاید در بسیاری از جاها هم افرادی از آحاد مردم هستند که به گرفتارها و مبتلایان و مانند اینها کمکهایی میکنند؛ کم و بیش یک جاهایی کمکهایی هست، لکن گمان نمیکنم هیچ جا مثل کشور ما، مثل ایران عزیز ما باشد که تعداد کسانی که داوطلبانه به یک چنین کمکهایی اقبال میکنند این همه زیاد باشد. بنده سراغ ندارم و نشنیده‌ام و گزارشی ندارم از اینکه در جایی از کشوری از کشورهای دنیا این همه تحرّک مردمی و پشتیبانی‌های مردمی وجود داشته باشد. این از خصوصیّات ملّت ما است در ایثارگری؛ هم در بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله و امثال اینها، هم در بلایای غیر طبیعی مثل جنگ تحمیلی. در هشت سال دفاع مقدّس، همین حرکت عظیم ایثارگرانه‌ی مردمی بود که این حماسه‌ی بزرگ را به وجود آورد و جبهه‌ها را به آن شکل آراست که تا آخر در تاریخ ما یک دوران برجسته‌ای است. امروز هم همین جور است، در این قضیّه مشاهده شد. ‌‌ 🔺️ مجموعه‌های درمانی در صفوف مقدّم بودند؛ پزشکان و پرستاران و بقیّه‌ی عوامل درمانی واقعاً فداکاری کردند، که زبان [از وصف آن] قاصر است. ۹۹/۵/۱۰
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 برنامه امروز رهبر انقلاب به دلیل مصوبه ستاد ملی کرونا تغییر کرد 🔻 در طول این سال های متمادی، یکی از دل‌خوشی‌های بنده همیشه دیدارهای با مردم بوده. یکی از دل‌بستگی‌های اینجانب و یکی از حوادث پُرجاذبه برای من دیدار با مردم بوده که یک چیزی بشنوم، یک چیزی بگویم و با طبقات مختلف مردم دیدار کنیم. این دشمن حقیر و خطیر، یعنی ویروس کرونا که هم خیلی حقیر و صغیر است و هم خیلی خطرناک و خطیر، مانع شده و خیلی از دل‌بستگی‌های دیگر را هم از ما گرفته. قرار بود ما به خاطر محرومیّت از دیدار مردم، به جای این دیداری که الان داریم، با خدمتگزاران وادی سلامت و کمک مؤمنانه و مانند اینها دیدار داشته باشیم؛ دیدار تصویری، که تعدادی از آنها طبعاً در یک جایی باید جمع میشدند. بعد گفتند که مصوّبه‌ی ستاد ملّی کرونا این است که بیش از ده نفر جمع نشوند، آن را هم ما تعطیل کردیم به خاطر این و تبدیل شد به این دیدار امروز که به شکل دورادور با شما مردم عزیز صحبت میکنیم.۹۹/۵/۱۰
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 جریان کمک مومنانه ماه رمضان، باید مجددا برای کمک به آسیب دیدگان کرونا فعال شود 🔻 یک مسئله هم مسئله‌ی کمک مؤمنانه است. عدّه‌ای از مردم، در این حوادث، بِجِد آسیب دیدند. البتّه برای اغلب مردم از لحاظ کسب و کار و درآمد و زندگی مشکلاتی پیدا شد، لکن همه دچار آسیب‌های جدّی نشدند؛ لکن یک عدّه‌ای واقعاً دچار آسیب‌های جدّی شدند و مشکلات فراوانی برایشان پیش آمد؛ این را باید جبران کرد. چه کسی جبران کند؟ مردم. نمیشود همه‌ی بار را به دوش دولت گذاشت. البتّه مسئولین دولتی و شبه دولتی وظایفی دارند که باید انجام بدهند و انجام هم میدهند ــ مطّلعیم که دارند کار میکنند ــ لکن اینها کافی نیست؛ همچنان که در آن جریان اوّل کمک مؤمنانه در آستانه‌ی ماه رمضان مردم وارد شدند و به معنای واقعی کلمه کمک کردند، باز هم بایستی همین انجام بگیرد.۹۹/۵/۱۰
هدایت شده از ریحانه
❇️ بالاتر از ایثار جان 🔆 رهبر انقلاب: اگر به حکمت عید قربان توجه شود، خیلی از راه‌ها برای ما باز میشود. 🔆 بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است. 🔆 حضرت ابراهیم علیه‌السلام در راه پروردگار، به دست خود عزیزی را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانی که خدای متعال بعد از عمری انتظار به او داده بود. ۱۳۸۹/۰۸/۲۶ 🌸 @khamenei_reyhaneh
هدایت شده از 『 مغیث گرافی 』
سالروز شهادت .... سهم هر یک از عزیزان 5 صلوات ....
هدایت شده از 『 مغیث گرافی 』
🌹شهید زین الدین: هر گاه شب جمعه شهدا را یاد کردید آنها شمارانزداباعبدالله(ع) یاد میکنند. یاد 🌺🍃الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🍃🌺 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْن🌹 ِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْن 🌹 ِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ🌹 〖 @Daneshgar_ir
هدایت شده از 『 مغیث گرافی 』
روایت اول: جوانی را اسیر کرده بودند... شکنجه‌اش میدادند و میگفتند تو پاسدار خمینی هستی!! او را میشناختم،از بچه‌های لشگر علی‌ابن‌ابی‌طالب بود هر چه او را زندند حرفی نزد... آخر فقط گفت: کمی به من آب بدهید بعثی‌ها ظرف آبی را به زور به او خوراندند و او کمی بعد با ناله و فریاد شهید شد و جان داد💔 آنان بجای آب ، قیر مذاب در دهانش ریختند💔💔💔
هدایت شده از 『 مغیث گرافی 』
روایت دوم: سال ۷۲ بود در منطقه طلائیه با دوستانمان خادم الشهدا شده بودیم نوشته بود با وضو وارد شوید اینجا آغشته به خون شهداست ما نیز وضو گرفتیم و وارد شدیم صدای اذان به گوشمان میرسید اما موقع نماز نبود... نوایی زیبا و دلنشین بود... نوا از میان نیزارها می‌آمد دسته‌جمعی به سمت صدا حرکت کردیم... به منطقه‌ای رسیدیم که محل عبور قایق‌ها بود در میان نیزار‌ها قایقی را پیدا کردیم آنرا بیرون کشیدیم،قایق شکسته بود و پر از گل و لای بود شُکِّه شدیم... در قایق موذنین را یافتیم... سیزده شهید گمنام که ما را به خود رسانده بودند.... سیزده شهید گمنام💔
هدایت شده از 『 مغیث گرافی 』
روایت سوم: در اهواز مسئول انتقال شهدا بودم یک روز پیرمردی آمد و گفت فرزندم اینجاست میخواهم آنرا با خودم ببرم... مشخصات داد اما هر چه گشتم در بین شهدای آنجا نامش را نیافتم... به یاد هفت شهید گمنام در مقر افتادم پیرمرد را آنجا بردم... از کنار شش نفر گذشت و کنار آخری ایستاد... گفت همین است این محمد من است... به او گفتم پدر جان این شهید گمنام است مشخصات و پلاکی و کارتی ندارد... اما او اصرار میکرد و اصرارهایش دل همه افراد آنجا را وادار به گریه کردن نمود به خدا متوسل شدیم ، تابوت را گشودم تا شاید چیز جدیدی در پیکرش پیدا کنم... چشمم به تکه‌های پاره لباس و کمربندش خورد... هیچ نشانه‌ای از لباسش نیافتم به ناچار سراغ کمبربند رفتم... خاکش را پاک کردم... دقت کردم دیدم روی آن چهاربار حرف m انگلیسی حک شده است‌‌... این همان کدی بود که پدرش میگفت... نامش میر محمد مصطفی موسوی بوده که خود را ۴m معرفی میکرده اما راستی یک سوال این پدر از کجا میدانست پسرش آن روز پیدا شده و آنجاست و از بین آنان کدام فرزند اوست!؟؟؟؟
هدایت شده از 『 مغیث گرافی 』
روایت چهارم: سه شهید گمنام آورده بودند و من نیز به اصرار دوستانم رفتم مراسمشان.... زیر تابوت را گرفتم و با خودم در دلم میگفتم شهدا که هستند... اصلا شما جز مشتی خاک دیگر چه هستید... مراسم تمام شد و خانه رفتم... خواب دیدم جوان خوش سیمایی جلویم آمد و گفت من همانم که امروز زیر تابوتش را گرفتی... گفت به ما امید داشته باش ، ما حق هستیم... گفت من اسمم هادی است و بچه اهواز و فلان محله هستم،در آن محله مرا به شهید دانشجو میشناسند برو و مادرم را از انتظار من نجات بده... فردای آن روز با حالتی عجیب و گنگ پیگیر شدم... درست بود تمام اطلاعاتش را خودش گفته بود وقتی در خانه‌اش را میزند مادرش جلوی در می‌آید و بی درنگ میگوید از هادی‌ام خبر آوردید!!؟💔💔
هدایت شده از 『 مغیث گرافی 』
روایت پنجم: در حال تفحص بودیم... در یک گودال شهیدی را داشتیم پیدا میکردیم... ناگهان هوا به هم آمد و باران شدیدی شروع به بارش کرد ، طوری که مانع ادامه کار شد دست از کار کشیدیم...فردا دوباره برای ادامه تفحص رفتیم باران خاک‌ها را دوباره به درون گودال برگردانده بود و ما دوباره مشغول خارج کردن خاک از گودال بودیم که بازهم ناگهان باران شروع به بارش کرد دوباره تمام زحمتمان را به باد داد ساعتی بعد دوباره مشغول شدیم اما هر چه کردیم خاک‌ها حتی بیشتر از خاک خروجی دوباره به گودال بازمیگشت از عشایر طائفه‌ای که آنجا بود گفت ول کنید او میخواهد گمنام باشد...کاری به او نداشته باشید...💔💔💔 او گمنامی را انتخاب کرده بود💔
هدایت شده از 『 مغیث گرافی 』
روایت ششم: از افسران اطلاعات رژیم بعث عراق بود ما را راهنمایی میکرد جهت امر تفحص شهدا اما کاملا با ما مخالف بود برخی از شهدایی که پیدا میکردیم را با سرنیزه تفنگش اشاره میکرد و میگفت آنان نجس هستند و دست زدن به آنان حرام است روزی گفت بیایید این منطقه من خودم آنجا ایرانی زیاد کشتم... در آنجا مشغول تفحص شدیم بوی عطر می‌آمد و فضا عطرآگین شد منشا بو شهدایی بود که از آن منطقه تفحص کرده بودیم دیدم آن افسر عراقی رفته و جمجمه آن شهدا را گرفته و به چشم‌ها و صورت خود میمالد و گریه میکند بهش گفتم عبدالامیر اینها نجس است...(بنا به منطق خودش) گفت نه اینها اولیاالله هستند چه شد که او با عطر شهیدی متحول شد!؟؟؟